شمشیر از نیام بیرون آمده. کودکی بر پیشخوان دادگاه خوابیده. ادعای فرزندخواندگی هم غوغا میکند؛ یکی میگوید “مادر” است و دیگری “دایه”. دایه قدمی دورتر از مادر ایستاده. جیغ و داد کودک هر لحظه بیشتر میشود. مادر و دایه نمیتوانند دل از این خوابیده بر پیشخوان دادگاه برگیرند…
جواب نخست: بله!
“پرسش نخست” روزهای میانه خرداد ۱۳۹۲ بیش و پیش از آنکه این باشد که چه کسی به عنوان رییسجمهوری یازدهم معرفی میشود، این بود که آیا “محمدرضا عارف” به عنوان “نامزد جبهه اصلاحطلب” و “نزدیک به جریان اعتدال” و”حسن روحانی” به عنوان “نامزد جریان اعتدال” و”نزدیک به جبهه اصلاحطلبان”، “ائتلاف” میکنند. این فقط دغدغه اصلاحطلبان و تغییرخواهان نبود؛ بلکه محافظهکاران هم نگران پاسخ این پرسش بودند؛ تنها جنس نگرانیهایشان تفاوت داشت. گروه نخست برای بالابردن شانس پیروزی دنبال پاسخ این پرسش بود و گروه دوم برای راحتی خیال از نبود رقیب قدر.
پرسش نخست روزهای میانه خرداد این بود که آیا “اجماع”ی میان آنان که “منتقد صادق” وضع موجود هستند و شریک کشورداری محافظهکارانهِ هشت سال گذشته نبودند، اتفاق میافتد؟ جریان اعتدال و نزدیک به اصلاحات به رهبری هاشمی از دل اجماع بیرون میآید یا جریان اصلاحطلب نزدیک به اعتدال با رهبری خاتمی؟ پاسخ این سوال ۲۰ خرداد مشخص شد. “محمدرضا عارف” همانی کرد که باید؛ نامزد اصلاحطلب، اصلاحطلبانه رفتار کرد؛خردجمعی اصلاحات را ملاک گذاشت و کنار نشست. جواب پرسش نخست روزهای میانه خرداد «بله» است.
جواب دوم: هاشمی
“پرسش دوم” روزهای میانه خرداد ۱۳۹۲ فارغ از هرنتیجهای که درباره انتخابات یازدهم اعلام شود، این است که چه شد جریان تندشده اصلاحات، آن هم پس از انتخابات پرماجرای خرداد ۱۳۸۸، به گزینهای گردن گذاشت که دورتر از گزینه اصلاحطلب به وقایع سال ۸۸ بود. چه شد این جریان سیاسی تصمیم گرفت به سمت گزینهای حرکت کند که حداقلیتر است. راز این تصمیم استراتژیک را باید در پس انتخابات دید. پاسخ پرسش دوم روزهای میانه خرداد از دل یک “بلوغ” بیرون آمد. بلوغ هم که با درد میآید و ظاهر شدن علایمی ناخوشایند بر چهره.
پذیرش گزینه دورتر از اصلاحات به عنوان نامزد اصلاحات اگر درد دارد -که حتما دارد- اما نتیجه بلوغ است و علایم آن کمکم بر چهره سیاست ظاهر میشود.
اصلاحطلبان تصمیمی گرفتند تا “خیرِ با هاشمی ماندن” را به “شرِ پافشاری بر گزینهای به مراتب حداکثری” ببخشند تا هم هاشمی در جریان منتقد “جاگیر” شود و اطمینانش به اصلاحطلبان از احساس به عمل برسد، هم تاثیر این تصمیم در تاریخ منشاء اثر شود که کسی از جریان اصلاحات وسوسه ماندن و چشیدن طعم رقابت را به ماندگاری و بلوغ یک جریان سیاسی بخشید.
درست است که هاشمی الان خرسند از اقبال مردم به اوست، درست است که الان چه بخواهد و چه نخواهد در اردوگاه منتقدان دستهبندی میشود، اما باید گامهای اطمینانبخش بیشتری از طرف اصلاحطلبان برداشته میشد. گام اعلام حسن روحانی اعتدالگرا به عنوان نامزد اصلاحات توسط جبهه اصلاحات و ترجیح آن بر محمدرضا عارفِ از جنس اصلاحات عملگراترینِ گامهاست. هاشمی و جریان اصلاحات تازه به هم رسیدند و اصلاحطلبان حیف شان آمد این ماهعسل زود پایان بگیرد.
درست است جریان اصلاحطلب در تصمیمسازیهای گوناگون در هشت سال گذشته ضعف داشته، درست است که نتوانسته کنش مناسب و دامنهداری در سه سالونیم گذشته داشته باشد و هزاران نقد دیگر بر آن وارد است؛ اما این بلوغ را داشته که در لحظه نهایی بین دوراهی “نابگرایی اصلاح طلبانه” و “عملگرایی همگرایانه”، سمت عملگرایی برود. بین “اصلاحطلبی تکروانه” و “اجماع همگرایانه” دومی را “انتخاب” کند. ائتلاف و اجماعی که از پایین به راس جبهه اصلاحات تحمیل شده است؛ اجماعی “مردمخواسته” و “مردمساخته”. بلوغ این است که طرفداران جریان اصلاحات از لیدرهای جریان اصلاحات “اجماع” خواستند و آنان هم اجماع کردند. جواب پرسش دوم روزهای میانه خرداد “هاشمی” است.
جواب سوم: مهم نیست
پرسش سوم روزهای میانه خرداد این است که حالا ائتلاف شد، که چه؟ فردا چه میشود؟ در اینکه هر جریانی برای پیروزی میجنگد، شکی نیست؛ اما گاه پیروزی هم اگر به دست نیاید، دستکم “حسرت” نمیماند. چه بسیار کسانی که دل در گرو جریان اصلاحات داشتند و در تمام هشت سال گذشته روزی هزاربار به عدم اجماع نامزدهای اصلاحطلب و اعتدال گرای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ لعنت فرستادند. نبود این “لعنت” فردای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم پاسخ سوال سوم روزهای میانه خرداد است.
شمشیر از نیام بیرون آمده. کودکی بر پیشخوان دادگاه خوابیده. ادعای فرزندخواندگی هم غوغا میکند. یکی میگوید “مادر” است و دیگری “دایه”. دایه قدمی دورتر از مادر ایستاده. جیغ و داد کودک هر لحظه بیشتر میشود. مادر و دایه نمیتوانند دل از این خوابیده بر پیشخوان دادگاه برگیرند. سرانجام مادرکناری میرود. شمشیر به نیام بازمیگردد. کودک از پیشخوان برداشته میشود.
منبع: بهار