آیا استفاده از کار برد نقشه راهبردی و اهداف راهبردی در تعیین خط مشی سیاست خارجی ترکیه چون یک نمونه، می تواند به آموزش ما در دستیابی به نقشه راهبردی برای سازندگی ایران کمک کند؟
هدف این نوشتار نگاهی است به اهداف راهبردی جامعه ترکیه و نتایج حاصل از پی گیری این اهداف در چندین سال اخیر در راه روشن سازی راه پیچیده و پر پیچ و خم گذار جامعه آینده ایران به سوی سازندگی. پیش از همه باید مروری بر تاریخ نوین ترکیه از ابتدای قرن بیستم تا به امروز بیافکنیم، و اهداف راهبردی این جامعه را بشکافیم. سپس مروری بر تز ژرفنای بینش راهبردی برای ترکیه [1] نوشته احمد داوود اغلو، پژوهشگر، استاد دانشگاه و وزیر امور خارجه ترکیه می اندازیم و پیشنهادهایی از درسهایی که میتوان از این تز دریافت کرد، به ویژه در راه باز سازی ایران آینده ارائه خواهم کرد.
ژرف بینش راهبردی ( Deep Strategy ) مفهومی است نظامی که امروزه در همه زمینه هایی که از دور و نزدیک نیا زمند تعیین اهداف راهبردی و دنباله روی از این اهداف هستند به کار می رود. مستقل از روش های گوناگون، و میدان های کاربردی این مفهوم و به گونه ای کلی، “ژرف بینش راهبردی”، حوزه عواملی را تعیین می کند که در تعیین اهداف راهبردی میتوانند نقش داشته باشند. به عنوان نمونه، در تعریف اهداف راهبردی مربوط به طرح های سازندگی در یک کشور بدون شک طیف جمعیت و رشد آن، گروه های سنی، تعداد دانشجویان و دانش آموختگان، سیستم های تولیدی، صادرات و واردات، وضعیت طبیعی، ساختارهای پایه ای، چون جاده ها، راه آهن، فرودگاه… از متغیرهایی هستند که دخالتی اساسی در چگونگی تعیین اهداف راهبردی دارند و میتوان این عوامل را “ژرف بینش راهبردی برای تعیین اهداف راهبردی سازندگی” یک کشور نام برد.
آیا می توان از بررسی تجربه تز “ژرف بینش راهبردی برای ترکیه” نوشته احمد داوود اغلو درسهایی برای آینده ایران گرفت؟ بی گمان اگر بتوان این راه را پیمود، می بایست بسیار با احتیاط، با مدارا و تنها به عنوان یک تمرین و شروع تبادل نظر از آن استفاده کرد. تحقیقات نشان میدهد که متاسفانه تاکنون طرحی جامع و کامل در مورد اهداف راهبردی آینده ایران ودر نتیجه تعیین “ژرف بینش راهبردی” برای سازندگی و رفاه و زندگی مناسب مردم ایران در آینده موجود نیست. چنین کاری مستلزم تلاشی گروهی و بلند مدت است، که همواره میان زمان شروع به تدوین وزمان احساس نیازبه آن تاخیر چشم گیری وجود دارد. چرا که جوامع انسانی بر اساس ذات خود همواره در حرکتند. با این وجود، خوشبختانه می توان حرکت جوامع انسانی را نیز، پس از سالها مدل سازی کرده و از اختلاف میان آنچه انجام گرفته و آنچه میبایست یا میتوانست انجام بگیرد، درسهای لازم راگرفت. چون متخصصین شهر سازی که میتوانند ساختار شهرهای را که در طول زمان و به گونه ای خود جوش و بتدریج ساخته شده اند مورد مطاله قرار دهند. در طرح مطالعاتی که از سال ۲۰۰۷ در قالب همکاری با “موسسه مطالعات راهبردی و دیپلماسی پاریس” آغاز کرده ام[2]، اهداف راهبردی دو قانون اساسی مشروطیت و جمهوری اسلامی ایران را با استفاده از یکی از روش های متداول مقایسه کرده ام. این مطالعه میتواند زیر بنای تعیین اهداف راهبردی آینده ایران قرار گیرد.
در این بخش تلاش دارم تا با استفاده از مدرکی که پیرامون تز “ ژرف بینش راهبردی برای ترکیه” احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه کنونی و استاد دانشگاه و پژوهشگر به دستم آمده است، درسهایی را برای تعیین اهداف جامعه آینده ایران رقم زده و به داوری علاقمندان و شیفتگان آزادی و آبادی ایران و گسترش رفاه و فرهنگ ایرانیان قرار دهم.
تز “ژرف بینش راهبردی برای ترکیه” که در اینجا به اختصار از آن به عنوان تزنام می بریم، برای فضای تاریخی - جغرافیایی ترکیه امروز نوشته شده است. پیام پایه ای این تز بر اساس بر پایی دولتی قوی در منطقه و جهان است. و در راه رسیدن به این هدف، ترکیه میبایست از دامن زدن به اختلافات بپرهیزد، و در روابط با همسایگان به سمت “بی بحرانی”، بحران صفر برود. در جمع کشورها، تلاش کند که نقش میانجی را بازی کند. از حضورش در هر تجمعی استفاده کرده و بطور کلی از حالت کشوری غیر فعال و دنباله رو به کشوری فعال و مبتکر تبدیل گردد. واز این راه ترکیه میتواند به سمت بیشترین همکاری ها با دیگر کشور ها برود. در مقوله امنیت ملی، ترکیه میبایست به تعادلی ممکن میان امنیت داخلی و خا رجی خود برسد. در سیاست خارجی به سمت سیاستی چند بعدی رفته و با همسایگان مسلمان و غیر مسلمان به یک اندازه توجه داشته باشد.
مروری بر اهداف راهبردی جامعه ترکیه
آنطور که مطالعه نشان میدهد[3]، از آغاز دوران آتاترک ( ۱۹۲۳) تا کنون به گونه ای تقریبا پیوسته اهداف راهبردی در جامعه ترکیه وجود داشته است. این فاصله زمانی تا به امروز را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
- دوران آتا ترک دوران مدرن سازی و حرکت به سوی لائیسیته ( ۱۹۲۳ - ۱۹۳۸)
- دوران ازال : اقدامات سازندگی وپیدایش اندیشه پیوستن به جامعه اروپا. (۱۹۸۳ -۱۹۹۳)
- دوران تز “ژفنای بینش راهبردی برای ترکیه” ( ۱۹۹۹- تا امروز )
بی گمان پیوستگی این سه دوران و رها نشدن اندیشه لائیک در ساختار جامعه ترکیه مهم ترین نقش را داشته است.
تا انتشار کتاب داوود اغلو مدرکی که بتوان از آن به عنوان یک مانیفست راهبردی جامعه ترکیه نام برد مشاهده نمیشود. دسترسی به کتاب ژرف بینش راهبردی نوشته داوود اوغلو بزبانی جز ترکی و آلمانی تاکنون مقدور نیست. لذا برای پژوهش خود و بهره وری از محتویات نظریات ایشان از گزارشی از سمیناری بین المللی آوریل - مه 2010 با عنوان “سیاست خارجی ترکیه در دنیای متغیر امروز” که در آکسفورد، بر گزار گردید، استفاده شده است، داوود اوغلو خود در این سمینار شرکت دشت[4].
مضمون اصلی این سمینار چنین است: ”همراهی های دیرینه و همسایگی جدید درجهانی که در شرف بر آمدن است. سیاست خارجی ترکیه به سوی همکاری فعال با همسیاگان گوناگونش است. در این کنفرانس این همکاری ها از زاویه ی تازه “بین رشته ای” interdeciplinary بررسی شده اند. تلاش میشود تا ساختار گسترده ای که به ترکیه اجازه چنین تغییر با ابعاد گوناگون حضور منطقه ای و بین المللی را داده است روشن گردد. همچنین، نقش فعالین جدیدی که در آماده سازی و راه اندازی این سیاست خارجی موثر بوده اند، بررسی خواهد شد.
امروزه، می توان گفت که جامعه ترکیه از نظر رشد اقتصادی و حضور در جامعه مدنی و بین المللی در میان کشورهای در حال صعود نقش تازه ای یافته است.
احمد داوود اغلو در تز خود با انتقاد از سیاست خارجی غیر فعال ترکیه و وابستگی بیش از حد ترکیه به کشورهای ترک زبان و پیروی بیش از اندازه ترکیه از سیاستهای غرب، به اصل پیوستگی در تاریخ ترکیه اشاره میکند. او ادامه سیاستهای خارجی ترکیه را در امتداد تاریخی سیاستهای ترکیه عثمانی می داند. و بر این اساس چند هدف راهبردی را تعریف می کند:
۱- در رابطه با همسایگان به سمت بی مشکلی برویم.
۲- در برخوردها و منازعات بین المللی، تلاش کنیم تا نقش میانجی را بازی کنیم.
۳- در پیمانهای بین المللی، تا آنجا که مقدور است نقشی فعال بازی کنیم، و در هر کجا که نقطه مثبتی وجود دارد برای بهره برداری از آن حضور فعال داشته باشیم.
همان گونه که یاد آور شدم، به دلیل عدم دسترسی به تز نامبرده از گزارش کنفرانسی با حضور خود او در لندن استفاده میکنم. در خلاصه ای که از سخنرانی احمد داوود اغلو آمده است میخوانیم:” ما در حال حاضر درمرحله چهارم نظم جهانی قرار داریم، این چهار دوران چنین اند: جهان سنتی، جهان استعماری، جهان در هنگامه جنگ سرد و در حال حاضر، جهان وابستگی و حکومت کلی یا مدیریت جهانی. درژئوپولیتیک موجود، ویژگی جغرافیایی اهمیت خود ا از دست داده است. با این وجود مناطق جغرافیایی در ویژگی های فرهنگی سیاسی و اقتصادی دو باره جلوه گر می شوند. جهان نیازمند تعادل تازه ای از نیروها ست تا تعادل سست موجود را جبران کند…..جهان نامتعادل کنونی دوام نخواهد آورد…. می بایست رهبران ارزشهایی تازه ای را در نظام کنونی اضافه کنند تا تعادل بازگردد. امنیت و آزادی جزیی این کلید - ارزش ها هستند. آزادی و امنیت برای تمامی بشریت نه تنها برای پاره ای از مردمان و پاره ای از کشورها…. از طرف دیگر نظم اقتصادی کنونی بسیار شکننده است. بنابر این ساختارهای کنونی می بایست برای دست یابی به عدالت اصلاح گردند… مفاهیم فرهنگی نیز می بایست از تک محوری خارج گردند وتمدن و تاریخ مردمان دیگر نیز در نظر آورده شوند…”
احمد داوود اغلو “بینش ژرف راهبردی” خود را در چهار اصل مرکزی یا به زبان ما به چهار “هدف راهبردی” متمرکز می بیند.
رسیدن به درک مشترک در مسائل امنیتی با همسایگان.
مذاکرات فعال، پیوسته و در سطح عالی با تمامی همسایگان.
پایه گزاری و تقویت “اقتصاد همبسته منطقه ای”
تشویق صلحی هم آهنگ، چند فرهنگی و چند جانبه.
از این اهداف راهبردی، داوود اغلو سه هدف اجرایی را نتیجه میگیرد :
اصلاح نظام سیاسی ترکیه در جهت رسیدن به اهداف فوق
تلاش در اصلاح نظام سازمان ملل متعهد برای ایجاد تعادل بین نمایندگی ملتها.
تلاش در جهت حضور بیشتر و موثر تر درمدیریت و اداره جهان.
با توجه به تشخیص فوق، داوود اغلو به تاریخ ترکیه باز میگردد، به طرح راه حل ممکن در این میدان تازه میپردازد. برای او آزادی و امنیت زیر بنای این چهار اصل اند: “اگر امنیت را فدای آزادی کنیم با هرج و مرج میرسم و وارونه آن ما را به استبداد میکشاند.” داوود اغلو پایه های بینش خود را، احترام به حقوق بشر برای تمامی بشریت، احترام به تداوم تاریخی ( نقش ترکیه در تاریخ )، و تداوم صلح و امنیت جهانی میداند. اگر سیاست را هنر ممکن بنامیم، پیاده کردن اهداف اجرایی فوق به بینش، تداوم، استقامت آنهم در خلال ده ها سال نیازدارد. در برابر این اهداف اجرایی مقاومت های داخلی، منطقه ای و جهانی بسیاری در کمین اند. با نگاهی سریع، گره فلسطین و اسراییل ؛ تقسیم قبرس، مشکلات حاصل از تنوع فرهنگی، زبانی، مذهبی، در داخل ترکیه و در میان همسایگان، و تطبیق قوانین اساسی و ملی داخلی با قوانین بین المللی را میتوان از عمده مشکلات دانست.” در این مورد داوود اغلو به شعار دیگری اشاره می کند: هدف کشورش آنست که از نظر اقتصادی متحرک، از نظر سیاسی فعال و از نظر راهبردی در مسیر صلح حرکت کند.”
هدف راهبردی دیگر ایجاد تعادلی است میان ابداع، نو آوری، اختراع و حفظ سنت و بکارگیری یافته های گذشته. به عنوان اهداف اجرایی میتوان از نمونه های زیر یاد کرد:
تلاش میگردد که با توجه به اثر متقابل ابعاد گوناگون داخلی و خارجی پله به پله حرکت کرده، در جمیع محور ها یک پله بالا رفته، مکان جدید را تثبیت کرده و سپس با پایه این تثبیت و از این جایگاه اقدام به حرکت به سوی پله دیگر کرد.
ایجاد و توسعه گفتگوی مداوم و همه گیر آنهم در سطوح گوناگون در موارد اجتمایی، تاریخی، سیاست داخلی و خارجی، فرهنگی، اعتقادی…
یکی از اهداف تز اصرار بر پیوستن ترکیه به جامعه اروپاست. این هدف به همبستگی ملی کمک خواهد کرد. چرا که نیروهای درونی ترکیه هر کدام به دلایل ویژه خود به این هدف دلبسته اند. نیروهای نظامی، امنیت داخلی و خارجی خود را، طبقات گوناگون اجتمایی هر کدام منافع طبقاتی خود و نیروهای جامعه مدنی احترام به حقوق بشر و پیشرفتهای مدنی را در پیوستگی به اروپا می بیند. از طرفی دراین تز جای ویژه اسلام چون باورهای سنتی جامعه ترکیه نیز در نظر گرفته شده است.
خلاصه نظریات ارائه شده در این سمینار که بکار پژوهش ما می آید چنین است:
۱ - ترکیه می بایست نگاهی را که تا کنون تنها به غرب بوده است متوجه دیگر جهات بگرداند. اکنون این تز از استقلال منطقه دفاع میکند. به نوعی با، ناسیونالیزم، اسلامیم، پان ترکیسم، غرب گرای مفرط فاصله گیری میکند.
۲ - ژرفنای بینش راهبردی برای ترکیه در تغییر و گسترش دائم است. هدف آن پیدایش دولتی است قوی بر اساس موقعیت جغرافیایی و فرهنگی موجود، که با اوضاع جهانی خود را تطبیق میدهد. این دولت در رفع مشکلات همسایگان شرکت فعال می کند. این نظریه بر اعتماد بنفس، حسن همجواری، امنیت داخلی، احترام یکسان به همسایگان مسلمان و غیر مسلمان استوار است.
۳ - هر جا که میتوانیم در جهت اهداف خود برویم با دیگران باشیم و تنها نرویم. به اندازه جای خود ادعا داشته باشیم.
۴- رابطه با اروپا برای ما تضمینی است که نه به دوران نظامی ها برگردیم و نه به دام تنگ نظری و تعصب مذهبی. تعادل میان رابطه متقابل میان توسعه داخلی و به اجرا گذاشتن اهداف راهبردی خارجی پرسش های گوناگونی را بر می انگیزد. در روابط سیاسی خارجی کدام محور از اهمیت بیشتری بر خوردار است: جنبه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، افزایش شناخت افکار عمومی جهانی؟
۵- ایجاد تعادلی میان منا فع طبقاتی، تفاهم ملی، تفاهم فرهنگها، و تفاهم اعتقادی چه تفاهم باورهای سنتی به خودی خود حاصل است. این تعادل از طریق ایجاد شبکه ای از تشکیلات مدنی، سندیکاها، مساجد، .. اسلام دیگر نقش ایدئولوژیک ندارد، بلکه این متوسط نیازهای طبقه متوسط است که به نیروی محرک تبدیل میشود. تولید یک هژمونی انتخاباتی در محور این نیازها به تعادلی تازه تبدیل میگردد که هم به سوی مدرنیته میگردد و هم به سوی یکپارچگی جهانی.
در عمل این اهداف راهبردی و اهداف اجرایی، نکات زیر را بر جسته کرده است:
۱ - در بعد اقتصادی و در پی آمد این اهداف ترکیه به جانب جهانگردی کشورهای اسلامی پر درآمد توجه کنیم.
۲ - فلسطینیها برادارن ما و اسرائیلیها شرکای ما هستند، از هر فرصتی دسته جمعی برای بهبودی و ایجاد شرایط بهتر و عادلانه تر روابط آنها استفاده خواهیم کرد.
۳- اروپا بر ترکیه فشار می آورد تا بیشتر به اصلاحات داخلی به پردازد تا به اصلاح سیاست های خارجی خود و این برای مردم ترکیه که خواهان اصلاحات، پیشرفت و مدرنیزاسیون هستند بسیار حیاتی است. وابستگی و همزمانی و هماهنگی بین سیاست های خارجی ترکیه و سیاستهای داخلی به گونه ایست که بدون دسترسی به اصلاحات داخلی حرکت در مسیر تز ژرف بینش راهبردی برای ترکیه امکان پذیر نیست.
نتایجی که می توان از پژوهش کوتاه و بررسی اهداف راهبردی جامعه ترکیه برای آینده ایران گرفت :
- یکی از موارد بسیار بنیانی درتبیین نقشه راهبردی مقوله “اتحاد اجتمایی یا وفاق اجتمای” یا در سطح یک کشور.[5] همان همبستگی ملی است
در ساختارهای بسیار بزرگ برای جهش ها و دگرگونی سازمانی در جهت تطبیق خود با محیط یا نیاز بازار یا پیشرفت تکنولوژی، و پیش از ورود به مرحله عملیات، تلاش میگردد تا آنجا که ممکن است همبستگی اجتمایی کارکنان را افزایش دهند. بدون این همبستگی در طول راه و بر اثر فشارهای وارده همبستگی پاره شده و حرکات گروهی در راه نو سازمان دهی عقیم میماند. میتوان مجموعه انسانی را که در حال تغییراساسی است به اعضای بدنی تشبیه کرد که در حال پرش است، بدون همبستگی همگی اعضای بدن، پرش نمی تواند با موفقیت روبرو باشد. برای تعمیق این همبستگی اجتمایی یا حمیت قسمتی، تحقیقات بسیار ی صورت گرفته است. انسانشناسان، روانکاوان و روانشناسان، نمادهای( سمبل ها) جاری در یک بدنه گروهی را عامل چسب یا همبستگی میدانند. این نماد ها در زیر زمین روان افراد زندگی کرده و به زبان مشترک مخفی گروه تبدیل میگردد. به همین منظور امروزه در کنار متخصصین در امور راهبردی، سازماندهی، مدیریت، اقتصاد، حقوقی، و اداری به کسانی نیازمندیم که بتوانند، ریشه های فرهنگی و نمادهای موجود گروهی را باز یافته، شکافته و نیز نمادهای تازه را که در جهت اهداف راهبردی تازه باشند، تعریف کنند.[6]
- مشاهده می شود کهاحمد دود اغلو در تزخود انسجام اهداف راهبردی، سیاست خارجی و سازماندهی سیاسی و اقتصادی در داخل، هم آهنگ و هم راستاست. مشکلات اجرایی در عمل بتدریج در عمل حضور خود را اعمال میکنند. هدف ما از بررسی اهداف راهبردی تز او تنها معرفی و برجسته سازی نیاز یک مانیفست روشن و هماهنگ برای میشبرد و سازندگی یک جامعه است. پیروزی هر طرح مهم راهبردی در سطح یک جامعه یا یک کشور در ایجاد فضای همبستگی اجتمایی است.