بهمن فرا رسیده است: ماه برکات “انقلاب شکوهمند اسلامی” که آخرین آنها درست درآستانه سی وسومین سال پیروزی “جهل براستبداد”، - به تعبیر نخستین وزیر خارجه، دکتر ابراهیم یزدی- از آسمان ولایت به سر زمین ایران هدیه می شود. تیم مذاکره کننده متن توافق نامه ای را که “رهبر جمهوری اسلامی دیده و کلمه کلمه آن را تایید کرده” – به گفته مشاور آخرین وزیر خارجه ـ به امضای “ جبهه متحد ارتجاع جهانی به رهبری شیطان” بزرگ می رساند.
دیدار آشکار سی و سال پیش دولت موقت باامریکا “خیانت” بود ومذاکرات پنهانی کنونی که نتیجه اش “توافق ژنو” است “پیروزی بر قدرت های جهانی” نام می گیردودر خوزستان به فریاد شادمانه رئیس جمهور “تدبیر وامید” تبدیل می گردد؛ حرف هایی که ساعتی بعد باواکنش کاخ سفید روبرو می شود: “این سخنان تنها مصرف داخلی دارد. نه باید باعث تعجب بشود که رئیس جمهور ایران توافقنامه ژنو را به فراخور مخاطبان داخلی خود تفسیر کند. آنچه مقامات ایران میگویند اهمیتی ندارد، آنچه انجام میدهند مهم است.”
سخن حسن روحانی درست باشد یا واکنش جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید، دستاورد جمهوری اسلامی این است: “مصالحه بخشهای حساس برنامه اتمی پس از ۲۰ سال صرف وقت و هزینه ۱۷۰ میلیارد دلار درمقابل آزاد ساختن اقساطی ۴.۲ میلیارد دلار ذخایر بلوکه شده ایران.”
این رقم ماهیانه و طی شش ماه در هشت پرداخت- هر بار رقمی بین ۴۵۰ تا ۵۵۰ میلیون دلار-ـ و هر بار پس از تائید بازرسان بینالمللی به تهران بازگردانده میشود.
روزنامه وطن امروز بصورت سیاه و سفید وباتیتر بزرگ “هولوکاست اتمی” به استقبال توافق ژنو می رود. روح اله حسینیان، رفیق گرمابه و گلستان “شهید گرانقدر سعیدامامی” غم “منافع ملت” می خورد.
حسن روحانی که عازم کنفرانس داووس است تا “چهره جدید ایران” را به نمایش بگذارد، همگان را توجه می دهد: “رهبری نظام در سیاستهای کلی نقش تعیینکننده دارد.”
والبته هرکس متوجه نباشد، علی لاریجانی- یکی از “پنج برادران غارت”، حتما متوجه است. او که لابدخیالش راحت است که “نظام” در ژنو گردو داده ودُرگرفته است، برای “پیروزی” بعدی از “جان ایران” برای معرفی “چهره جدید”، مایه می گذارد: “قطعا اگر به حزبالله تعدی شود، ایران پشتیبان حزبالله خواهد بود. حزبالله بعنوان افتخارعالم اسلام کمراسرائیل را شکسته است. ایران جان خود را برای حزبالله لبنان میدهد.”
و درست روزهایی است که عملیات انتحاری به کنارگوش دفتر سیاسی حزب الله در لبنان می رسد و جهان جمهوری اسلامی را از فهرست میهمانان کنفرانس ژنو خط می زند تا مسیر دمشق- لبنان - تهران را مسدود کندوراه را برای حذف دیکتاتور دمشق هموار سازد.
مارتین نسیرکی، سخنگوی دبیرکل سازمان ملل توضیحی می دهد که به بیانیه کاخ سفید در باره دوگانگی حرف و عمل “مقام های ارشدایران” پیوند می خورد: “دبیرکل سازمان ملل عمیقا از مغایرت اظهارات مقامهای ایران با تعهدات اخیرشان دلسرد شد وتصمیم گرفت تا نشست ژنو ۲ بدون حضور ایران برگزار شود. مقامهای ارشد ایران پیشتر به بان کیمون٬ دبیرکل سازمان ملل٬اطمینان خاطر داده بودند که شرایط این دعوت را درک کرده و پذیرفتهاند.”
کشمکش بر سر حضور “نظام” از زمانی آغاز شد که بانکی مون اعلام داشت ازجمهوری اسلامی برای شرکت در کنفرانس ژنو ۲ دعوت کرده است وبه دلیل کسب دو اطمینان : سخنان ظریف درایفای نقش مثبت و سازنده و پذیرش مبنای مذاکرات بر اساس توافقات نشست ژنو۱ توسط جمهوری اسلامی.
عربستان سعودی به این دعوت اعتراض کرد. دولت های آمریکا، بریتانیا، فرانسه و مخالفین سوری موضع مشترکی گرفتند: موافقت با دعوت ایران تنها در صورتی که حکومت جمهوری اسلامی طی بیانیهای به شکل کامل و صریح اعلام کند که مفاد واصول توافقنامه ژنو ۱ را قبول دارد.
بیانیه صادرنمی شود. سیاست “سازش درحرف، یورش درعمل” دیگرکارساز نیست. افسانه قهرمانی محمدجواد ظریف ومعجزه دیپلماتیکش دارد ازرونق می افتد. در دقیقه آخردرهای کنفرانس به روی جمهوری اسلامی بسته می شود. “نظام” که میلیاردها دلار از ثروت ملی ایران را صرف حفظ بشار اسد کرده است، از حضوردرکنار ۴۰ کشوری که گفتوگوهای صلح سوریه را پیش می برند، محروم می ماند. غروب چهارشنبه می رسد. در سوئیس اپوزیسیون سوریه درموضعی برابر، مقابل حکومت بشارمی نشیند ودرایران بسیجیان به گریه می افتند.
علی افشاری-ـ تحلیلگر سیاسی- می نویسد: “برای حکومت ایران مهم بود که ایران در مذاکرات حضور داشته باشد. این کار از دید حکومت ایران به معنای پذیرش قدرت منطقهای تلقی میشود. دولت روحانی و جواد ظریف تاکید بیشتری بر شرکت و مزیتهای آن داشتند تا بگویند دولت جدید باعث پایان انزوای ایران در عرصه خارجی و منطقهای شده است. عدم این اتفاق برای حکومت ایران ضربه سنگین دیپلماتیک و حیثیتی بود ونشان داد که در جامعه جهانی هنوز حکومت ایران جایگاه نامناسبی ندارد و در بین ۴۰ کشور درموضوعی منطقهای که در نزدیکی خاک ایران است، امکان مشارکت و نقش آفرینی پیدا نمیکند.”
روز آخرهفته برای “نگاه هفته” است ورئیس جمهور “نظام” درچنین شرایطی به نشست داووس که امروز آغاز شده است، می رود. کلاوس شواب، بنیانگذار و رئیس گردهمایی جهانی اقتصاد در داووس، می گوید: “ایران و سوریه کشورهایی خواهند بود که بر آنها تمرکزودرباره آنها گفتوگو خواهد شد. میان ۲۵۰۰ شرکتکننده نشست داووس و مقامهای آمریکا، روسیه و کشورهای حاضردر«نشست ژنو ۲» تبادل دیداری وجود خواهد داشت.”
ودرست درهمین چهارشنبه گروهی ازکارشناسان معروف قضایی وجنایی بینالمللی اعلام می کنند که به “شواهد دست اولی” دست یافتهاند که نشان ازکشتار وشکنجه سیستماتیک حدود یازده هزار نفر” در زندانهای دولتی رژیم سوریه دارد.
اگرمصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری سوریه هم بود، قطعا درفشانی می فرمود:” ما از نظر حقوق بشر جایگاه ویژهای در جهان داریم.”
او که یکی از “قضات مرگ” کشتار تابستان ۶۷ است، احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران، را فردی “فاسد” می خواند ومی گوید: “احمد شهید اصلا یک حقوقدان نیست وبه صورت یک عمله سیاسی وارد عرصه شده و ازهمان ابتدا علیه ملت ایران موضع گرفته است.”
فریاد خشم قاتل علیه “فاسد” هنوزطنین اندازاست که سازمان دیدهبان حقوق بشرگزارش جهانی سال ۲۰۱۴ خود را منتشر می کند:“نقض حقوق بشر دردولت جدید ایران نیز ادامه دارد. علیرغم وعدههای متعدد رئیس جمهورحسن روحانی مبنی براحترام به حقوق مردم به دنبال پیروزی وی در انتخابات ۱۴ ژوئن ۲۰۱۳، ایرانیان همچنین با موارد جدی نقض حقوق خودمواجه هستند. دولت حسن روحانی باید اصلاحات حقوقی را دراولویت قرار دهد.”
دومین ماه نخستین زمستان دولت یازدهم آغاز شده است. روز آخرهفته برای “نگاه هفته” است ورئیس جمهور “نظام” که تازه از سفر خوزستان بازگشته به نشست داووس که امروزآغاز می شود، می رود. روشهای احمدینژادی روحانی در خوزستان، هنوز مورد انتقاد است.
افشای کمی دیرهنگام ماجرای سفراخیرخانم “اما بنینو” وزیرامور خارجه ایتالیا به تهران، از زبان یک سایت خودی، تصویر راروشنتر می کند: “هنگام نشستن هواپیمای حامل وزیر امور خارجه ایتالیا، وقتی مدیر تشریفات وزارت امور خارجه با سه روسری رنگین برای استقبال از وی وارد هواپیما شد، او قبول نکرد و گفت که فقط بدون حجاب حاضر است وارد ایران شود. وقتی به «اما بنینو» گفته شد که طبق پروتکل باید عمل شود، وی پرسید: «پس چرا مقامات ایرانی در ضیافتهای ما به خاطر سرو مشروب حاضر نمیشوند؟» و تاکید کرد: «من هم حاضر نیستم تن به این محدودیت بدهم.» مدیرکل تشریفات با محمدجواد ظریف، تلفنی تماس گرفت وخواستارمکالمه او با وزیر امورخارجه ایتالیا شد. ظریف، مکالمه تلفنی را نپذیرفت و پیام داد: «بدون حجاب، نمیتوانیم در تهران از شما پذیرایی کنیم و همه قرارهای شما لغو میشود.» وزیر خارجه ایتالیا، پس از تماس تلفنی با ایتالیا، با عصبانیت و پس از کشیدن چند سیگار، با اکراه روسری رابه سر کشید و از پلکان هواپیما پایین آمد.”
آخرین روز هفته خبرمی رسد: وزارت ارشاد که هنوز هیچ قدمی برای حل مساله سانسور برنداشته است، مجوز کتابهای دینی رابه قم واگذار می کند. تنها مانده گُل که به سبزه آراسته و خبر مصوبه دولت برای احداث دهکده قرآنی-توریستی بین تخت جمشید و پاسارگاد رسانه ای شود.
خانم ها!آقایان!
دولت که کلمه به کلمه به راه رهبر می رود، مجلس که برای حزب الله لبنان جان می دهد، تنها یک قربانی کم دارد که در پایان اولین هفته بهمن از راه می رسد تا مساله هوای تهران و پلنگ تنکابن رایکجا حل کند. خانم “مری” که سی وچهارسال پیش با گروهی ازدیوار سفارت آمریکا بالا رفتند و حالا به اسم معصومه ابتکاررئیس سازمان محیط زیست هستند، ازمردم می خواهند از پایتخت بروند تا مشکل آلودگی هواحل شود. بعد هم برای قاتلان گوزن زرد نرنگونبخت پارک حفاظتشده پردیسان اسلحه می کشند: “ما خودمان حاضریم به جای محیط زیست قربانی شویم. ما اعلام میکنیم سازمان٬ سیاست محکمی برای مقابله با شکار غیرمجاز دارد و با ستاد کل نیروهای مسلح توافقنامه امضا کردهایم تا سلاحهای غیرمجاز جمع شود.”
هفته نخست ماه بهمن تمام می شود و کسی در فیس بوک می نویسد:
پایان غم انگیز پلنگ تنکابن چقدر شبیه داستان خود ماست و چقدر مصداق این شعر اخوان بزرگ:
سر کوه بلند افتان و خیزان،
چکان خونش از دهان زخم و ریزان،
نمی گوید پلنگ پیر مغرور
که پیروز آید از ره، یا گریزان.
سر کوه بلند آمد عقابی.
نه هیچش ناله ای، نه پیچ و تابی.
نشست و سر بسنگی هشت و جان داد؛
غروبی بود و غمگین آفتابی.