گرفتاری در برزخ” توصیف این روزهای صادق زیباکلام از دانشجوهایی است که دغدغه این روزهایش هستند؛ دغدغهای مشترک با اکثر استادان دانشگاهها که نگران بیانگیزگی و بیسوادی دانشجوهایند. استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، این دغدغه مهم را اینطور تعریف میکند: “دانشجوها در برزخ گرفتار شدهاند. من از سال ۷۱ در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تدریس میکنم، اما در هیچ دورهای مثل این سالها بیانگیزگی را در دانشجویان ندیدهام. انگار دانشجوها در دوره تحصیلیشان در برزخ گرفتار شدهاند”. دوست دارد همیشه کلاسهایش پر از دانشجوهای درسخوان و با مطالعه باشد، همین است که وقتی وارد کلاس میشود، چند کتاب تازه را برای مطالعه به بچهها پیشنهاد میدهد و تلاش میکند دانشجوهای با سواد تربیت کند؛ تلاشی که هرچند درسالهای اخیر بینتیجه مانده اما او همچنان به این شیوه ادامه میدهد.
زیباکلام میگوید: “من هم مثل خیلی از اساتیدی که دغدغه باسواد شدن دانشجوها را دارند، میخواهم بچهها درسخوان و با مطالعه باشند. استاد دانشگاه دوست دارد وقتی دانشجو از کلاس بیرون میرود، با سواد شده باشد و برای باسواد شدن دانشجوهایش تلاش بیشتری میکند. اما در سالهای اخیر میبینم که دانشجوها کمتر درس میخوانند. وقتی دانشجو درس نمیخواند استاد احساس میکند تلاشش بینتیجه مانده، اما من همیشه سعی میکنم در کلاس انگیزه دانشجو را تقویت کنم.” زیباکلام دلایل مختلفی را در بیانگیزگی و کمتر درسخواندن دانشجوهای این رشته دخیل میداند، اما مهمترین دلیل آن را نوع نگاه بعضی اساتید میداند: “شاید یکی از این دلایل را باید تغییراتی که در محتوای درسی رشته علوم سیاسی اعمال شده، دانست.
دلیل دیگر هم ورود اساتید جوان به دانشگاههاست. معلمی که سرکلاس به دانشجو کتاب پیشنهاد میدهد، میخواهد با اینکار در ذهن آنها پرسش ایجاد کند، پرسشهایی که پاسخگویی به آنها اندیشه و انگیزه میدهد و در نهایت وقتی دانشجو از یک رشته فارغالتحصیل میشود، میشود امیدوار بود که باسواد شده. اما زیباکلام اساتید جوان را در پاسخگویی به پرسشهای دانشجویان رشتههایی مثل علوم سیاسی مناسب نمیداند و توضیح میدهد: “دانشجوی رشته علوم سیاسی سرشار از پرسش درباره پدیدهها و تفکرات مختلف سیاسی است، این دانشجو نیاز دارد استادش با یک نگاه باز به سوالات او پاسخ دهد و در جهتدهی اندیشه و تفکر به او کمک کند اما اساتید جوانی که این رشته را تدریس میکنند، نمیتوانند به پرسشهای ذهنی دانشجو پاسخ دهند، در چنین شرایطی همیشه دانشجو تشنه فهم بیشتر است. درحالی که این تشنگی در او رفع نمیشود و همچنان باقی میماند. این بیپاسخ ماندن پرسشهای ذهنی دانشجوها به مرور زمان باعث بیانگیزگی و سردرگمی در آنها میشود. اساتیدی که با این نگاه در کلاس درسی حاضر میشوند، نوع نگاه آنها روی کلاس و بچهها اثر میگذارد و پرسشهای بیپاسخ دانشجویان را به جا میگذارد”.
در این موقعیت نمیتوان انتظار داشت که دانشجو پدیدههای سیاسی را صحیح و واقعی درک و فهم کرد. این مشکلات در کلاسهای درسی رشته علوم سیاسی بیشتر از رشتههای دیگر وجود دارد. بررسی این استاد از اصلیترین دلیل کمتر درسخواندن دانشجوها هم این است: “در این سالهای اخیر مسوولان تلاش زیادی کردهاند که اساتیدی را که نگاه قالبی دارند، وارد رشتههای علوم انسانی، سیاسی و روابط بینالملل کنند که دانشجویان با این نگاه از دانشگاه خارج شوند. البته این عملکرد تا الان خیلی موفق نبوده، اما یک وضعیت عجیبی در دانشگاه پیش آمده که انگار «نیمیام ز ترکستان و نیمیام فرغانه». یعنی بخشی از دانشگاهها وجه اکتشافی و علمی را حفظ کرده و توسط اساتیدی که از قدیم ماندهاند، تدریس میشود”.
اما بخشی از دانشگاه با نگاه قالبی و توسط اساتیدی که در این شش، هفت سال به دانشکدهها علوم سیاسی وارد شدهاند، تدریس میشود. این اساتید سعی میکنند دانشجو را به شکلی تربیت کنند که از دریچه نگاه آنها به جهان نگاه کنند. این موضوع برای دانشجویان مشکل ایجاد کرده، مشکلی که باعث کمتردرسخواندن دانشجوها شده است. زیباکلام معتقد است که علوم سیاسی کمک میکند تا پدیدهها و تحولات اجتماعی و سیاسی را درست و واضح درک کنیم. اما مشکل جایی شروع میشود که مدیران دانشگاهی، نگاه دیگری به تعاریف علمی دارند و برای رسیدن به این نگاه شخصی و سلیقهای، دانشگاه و دانشجویان جوان را درگیر میکنند: “ما با کمک علوم سیاسی میفهمیم که چرا گروهی به اسم طالبان و داعش ظهور کرده، یا بهار عربی و انقلاب ملتها چگونه رخ داده، اما مدیران دانشگاهی از این نگاه غافل هستند و درگیر یک نگاه خاص هستند. تلاش و توجه آنها به علوم سیاسی به این شکل است که این رشته را به گونهای طراحی کنند که درست مثل یک کارخانه شود یعنی جوان ۱۸،۱۹ سالهای که وارد این رشته میشود، وقتی بعد از چهار سال فارغالتحصیل میشود، افکار و عقایدی دیگر در ذهنشان حک شده باشد وقتی این اتفاق نمیافتد، آنها سعی میکنند رشته علوم سیاسی را از اساس عوض کنند و تحت عنوان بومی کردن و ایرانیکردن آن را تغییر دهند اما دود این تلاش به چشم دانشجویان علوم سیاسی میرود واین بزرگترین دغدغه و نگرانی من برای دانشجویان این رشته است”.
منبع: اعتماد، ۲۴ شهریور