شورای نگهبان انتخابات را حداقلی کرد

نویسنده

mohammadbastenegar.jpg

الهام اسماعیلی

محمد بسته نگار از شخصیت های ملی ـ مذهبی، داماد آیت الله طالقانی است و سابقه مبارزاتی طولانی در ‏دوران پهلوی دارد. با او در باره “مواضع اصلاح طلبان ونقش خاتمی در انتخابات مجلس هشتم” سخن گفته ‏ایم. بسته نگار تاکید دارد که “هنگامی که شورای نگهبان به تنها وظیفه اصلی اش که نظارت بر انتخابات به ‏منظور اجرای وبرگزاری سالم آن است، ‌عمل نمی کند، ‌شرکت مردم هم به حداقل می رسد”. متن مصاحبه ‏در پی می آید.‏

‎ ‎‏ علاوه بر دکتر معین، ملی ـ مذهبی ها نیز فعالانه از طرح “جبهه دموکراسی خواهی و حقوق ‏بشر” حمایت می کردند، سرنوشت این جبهه چه شد؟‎ ‎

در این جا می خواهم گلایه ای از “اصلاح طلبان” بکنم؛ گلایه ای که به زمان انتخابات دوره قبلی ریاست ‏جمهوری بر می گردد؛ همان وقت که اصلاح طلبان حمایت ملی ـ مذهبی ها را گرفتند. در آن دوره ملی ـ ‏مذهبی ها ضمن گفت وگوهایی که با اصلاح طلبان، بخصوص جبهه مشارکت و شخص دکتر معین داشتند بر ‏‏2 نکته تاکید کردند:‏

‏1) ما به دنبال پست و مقام و وزارت و قدرت نیستیم ؛ اما شما در مسایل مهم مملکتی لااقل با اپوزیسیون ‏مشورت و از دیدگاه های کارشناسی آن ها استفاده کنید.‏

‏2) این همکاری فقط محدود به دوران انتخابات نباشد و ادامه پیدا کند و به همین منظور “جبهه دمکراسی ‏خواهی و حقوق بشر” تشکیل شود تا همه طیف های طرفدار این تفکر گرد هم جمع شوند. ‏

این کار بعد از انتخابات ریاست جمهوری انجام گرفت. نمایندگان اصلاح طلبان، بخصوص مشارکت و ‏همچنین ملی ـ مذهبی ها و نهضت آزادی دور هم جمع شدند و به مدت 2 سال این روند به نحو مطلوبی ادامه ‏پیدا کرد.در این دوسال منشوری نوشته شد که مفاد آن تقریبا به اتفاق آراء مورد تصویب قرار گرفت. در ‏آخرین جلسه مقرر شد نمایندگان احزاب و گروه ها و شخصیت های منتخب در جلسه بعدی، این منشور را ‏امضاء کنند و این جبهه فعالیت رسمی خود را شروع کند.اما متاسفانه هنوز این جبهه تشکیل نشده و هیچگونه ‏اطلاعی هم درباره ادامه فعالیت ها به ما داده نشده است. گلایه من از اصلاح طلبان این است که به مصوبات ‏خود پای بند باشند. من واقعا میل دارم بدانم آیا در سایر جبهه ها که با دیگر گروه ها و احزاب و اشخاص هم ‏فعالیت می کنند، این گونه عمل می کنند؟

‎ ‎چرا با وجود توصیه آقای خاتمی به مردم در باره شرکت در انتخابات، مردم از این توصیه ‏استقبال چندانی نکردند؟‎ ‎

این مسئله از یک سو به نحوه عملکرد شورای نگهبان برمی گردد و از سوی دیگر به محروم شدن ملت از ‏اعمال حق حاکمیت خودش. طبق اصل 99 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، شورای نگهبان فقط وظیفه ‏نظارت بر انتخابات را دارد نه اینکه دستچین و گلچین کردن افراد و تایید یا رد صلاحیت آن ها؛ تعیین ‏صلاحیت، با خود مردم است. این عمل شورای نگهبان، انتخابات را از یک درجه ای به دو درجه ای تبدیل و ‏مردم را از حق انتخاب مستقیم محروم کرده است. البته در تمام دنیا مرسوم است که عده ای بنابر شرایط ‏سنی، تابعیت، سوء پیشینه کیفری و این گونه موارد از حق انتخاب شدن محروم می شوند، ولی به تفکر و ‏اندیشه افراد کاری ندارند و این مردم هستند که باید صلاحیت افراد را تشخیص دهند و انتخاب کنند. بنابراین ‏شورای نگهبان با اعمال نظارت استصوابی، خلاف اصل 99 قانون اساسی عمل کرده است. ‏

از سوی دیگر در چنین انتخاباتی، ‌مردم نیز از حق انتخاب کردن محروم می شوند. اصل 56 قانون اساسی، ‏حاکمیت مطلق برجهان و انسان را از آن خداوند می داند و تاکید می کند سرنوشت انسان در دست اوست و ‏کسی نمی تواند این حق را از انسان سلب کند. پس این نظارت استصوابی خلاف اصل 56 قانون اساسی هم ‏هست. علاوه برآن، روش شورای نگهبان، خلاف مواد 21، 22 و اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز هست. ‏

براساس اصل 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر، “هرکسی حق دارد که دراداره امور کشور خود خواه مستقیم، یا ‏به وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، شرکت کند”. ضمن اینکه براساس بند سوم همین ماده، ‏اراده مردم، اساس حکومت است و این اراده باید در انتخاباتی سالم ابراز شود که به طور ادواری صورت ‏می پذیرد. “انتخابات باید عمومی، با رعایت مساوات و با رای مخفی یا به طریقه ای مشابه برگزار شود که ‏آزادی رای را تامین کند”. تاکید این ماده بر “اراده مردم به عنوان منشاء قدرت حکومت و همچنین آزادی رای ‏است.“‏

‎ ‎موضع حاکمیت ایران در برابر مفاد حقوق بشر چیست و با نقض این حقوق در انتخابات، موضع ‏مردم با همه توصیه ای که آقای خاتمی به آنان برای شرکت درانتخابات کرد، چه بوده است؟‏‎ ‎

ذکر این نکته ضروری است که اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد تصویب دولت ایران قرار گرفته است ‏وبراساس ماده 9 قانون مدنی ایران، “هرگونه معاهده بین المللی که به تصویب دولت ایران برسد، جزو ‏مقررات داخلی کشور به حساب می آید”. همچنین در 26 مارس 1994، اتحادیه بین المجالس تشکیل و بیانیه ‏ای در باره انتخابات سالم و آزاد صادر شد که نمایندگان مجلس ایران نیز درآن شرکت کردند. اغلب قوانین ‏جاری در کشور ایران، علاوه براینکه خلاف اصل 56 قانون اساسی است، خلاف این مواد و عهدنامه نیز ‏هست. حال با لمس این احوالات و هنگامی که این ضوابط رعایت نمی شود وشورای نگهبان حق تشخیص ‏مردم را سلب می کند و این اصول قانونی را زیر پا می گذارد، نه تنها توصیه آقای خاتمی که توصیه ‏شخصیت های برتر و بالاتر از ایشان هم نمی تواند موجب مشارکت مردم درانتخابات شود. علاوه برتمام این ‏ها، اکنون شرایط عوض شده و مردم، مردم 50 سال پیش نیستند. در خاطرات جلال آل احمد می خوانیم که او ‏‏3 روز پس از کودتای 28 مرداد علیه مصدق از کودتا خبردار نشده بود. آن هم شخصیتی مثل جلال ؛ اما ‏الان این گونه نیست و پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی، آگاهی مردم را به دنبال داشته است. به همین دلیل ‏امروز رویکرد مردم در برابر محرومیت از حقوق خود شان فرق دارد ؛ بخصوص هنگامی که می بینند ‏علاوه بردستچین شدن و نظارت استصوابی، در شمارش آراء هم دست برده شده و تقلب صورت گرفته (نامه ‏آقای کروبی و خاتمی دراین باره) سرد می شوند. خب طبیعی است هنگامی که شورای نگهبان به تنها وظیفه ‏اصلی اش که نظارت بر انتخابات به منظور اجرای وبرگزاری سالم آن است، ‌عمل نمی کند، ‌شرکت مردم هم ‏به حداقل می رسد.‏

‎ ‎با این اوضاع آیا آقای خاتمی مجبور به خانه نشینی نمی شود و احساس “بی فایده بودن” نمی کند؟‎ ‎‎ ‎

اول اینکه آقای خاتمی با تمام مسایل پیش آمده نباید احساس موثرنبودن بکند ودرنهایت عقب بنشیند. گفتن اینکه ‏پس حالا خاتمی در خانه بنشیند و از احقاق حقوق مردم دست بکشد، درست نیست. برای کسی که وارد مسایل ‏سیاسی ـ اجتماعی می شود بازنشستگی معنا ندارد؛ بلکه خاتمی باید به مطالبات مردم بپردازد و آن ها را ‏سروسامان دهد. ‏

دوم اینکه ایشان در دوره ریاست جمهوری شان، مسئله “جامعه مدنی” را مطرح وسعی کرد انجمن های غیر ‏دولتی و ان.جی.او ها را جا بیندازد وتقویت کند. حال ایشان باید با تمام قوا به این فعالیت ادامه بدهد. او ‏همچنین باید از آزادی احزاب، آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی انتخابات و… که درقانون اساسی آمده، ‏دفاع کند. خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود شعارهایی را مطرح کرد که حال باید با تمام قوا در جهت ‏تحقق آن ها بکوشند.‏

‎ ‎این گونه که شما سخن می گویید وظیفه آقای خاتمی از زمانی که درقدرت بود، سنگین تر شده ‏است؟‎ ‎

بله به نظر من وظیفه آقای خاتمی از گذشته سنگین تر شده و باید علی رغم مشکلات موجود، بیش از گذشته ‏تلاش کند. این البته تنها مختص به آقای خاتمی نیست وطیف های اصلاح طلبان هم باید به همین منوال عمل ‏کنند. آن ها باید منافع جناح خودشان را فدای منافع کشور کنند و بپذیرند که موفقیت آن ها در گرودفاع از ‏حقوق ملت ایران ودرنظر گرفتن منافع ملی و مصالح کشور است.‏

‎ ‎مواضع آقای کروبی ودیگر اصلاح طلبان را دربرابر آقای خاتمی چگونه ارزیابی می کنید وعلت ‏آن را چه می دانید؟‎ ‎

اگر اصلاح طلبان به بررسی ریشه ای می پرداختند تا به علت یا علت های اصلی برسند، به اختلافات عمده ‏امروز نمی رسیدند و مسائلشان در حد اختلاف سلیقه باقی می ماند. حال اگر به اصل وریشه بپردازند که مردم ‏حق اعمال حاکمیت را دارند و شورای نگهبان فقط وظیفه نظارت براین اعمال حاکمیت را دارد تا انتخابات ‏دچار تقلب نشود، بسیار از مشکلاتشان حل خواهد شد. اشکال اصلاح طلبان این است که وقتی با مشکلات یا ‏عدم پیروزی در انتخابات مواجه می شوند، با هم درگیری پیدا می کنند و به جای پرداختن به ریشه های ‏مشکلات، به اختلافات درونی خود دامن می زنند. این موضوع تنها مشکلات آن ها را بیشتر خواهد کرد و ‏عمق آن را نیز افزایش خواهد داد. البته تمام این مشکلات بر می گردد به این نکته که اگر مردم واقعا حق ‏انتخاب داشته باشند، این اختلاف ها پیش نمی آمد و گروه ها هم هریک به فعالیت قانونی خود ادامه می دادند و ‏می دهند. ‏