در صحنه هنری ایران، آثار خلق شده عمدتاً بر دو جنبه استوارند: ازیک سو، هنری که دارای اقتباسات سنتی ایرانی است و می توان آن را “بی ضرر” نامید؛ ازسوی دیگر، هنری که پس از سال ۱۹۷۹ پدید آمده و در آن شاخص های اسلامی و انقلابی لحاظ گردیده. با این حال، در ایران هنرمندان بسیاری هستند که خارج از این دو جریان فعالیت می کنند. به منظور معرفی آثار آنان و شیوه تفکرشان درخصوص مدرنیته در ایران، نمایشگاهی در لندن تحت عنوان “یادآوری آینده. هنر ایرانی پس از انقلاب” برگزار شده است.
در این گردهمایی پرشور که تا تاریخ ۲۲ مارس در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی(سوآز) برگزار خواهد شد، صدها اثر غیرتجاری و تجربی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بنمایه سیاسی دارند به نمایش درآمده اند. هنرمندان این آثار، “ایرانی بودن” را به شیوه دیگری به تصویر کشیده اند که بسیار از هویت کلیشه ای موردنظر جمهوری اسلامی دور است. کل مجموعه ازسوی ۲۹ نقاش، عکاس، هنرمندان هنرهای پلاستیک، تصویرگرا و گرافیست که به نسل های مختلف تعلق دارند و اغلب در ایران زندگی می کنند، خلق شده است.
“تنها شکل از هنر مستقل که حکومت با آن مدارا می کند”
طی سال های جنگ ایران و عراق [۱۹۸۸-۱۹۸۰]، درحالی که گالری های هنری یک به یک تعطیل می شدند، عکاسی خبری تنها شکل از هنر مستقل بود که حکومت با آن مدارا می کرد. برخی عکاسان، ازجمله کاوه گلستان، بهمن جلالی، و رعنا جوادی، که برای نمایشگاه لندن نیز انتخاب شده اند، ابتدا به موضوعات مربوط به انقلاب و سپس جنگ پرداختند. ولی تصاویر آنها حاکی از بزرگ اندیشی های هنری آنهاست و راه را به سوی هنر مفهومی که از سال های ۱۹۹۰ گسترش یافت باز کرد.
امروز هنرهای پلاستیک مجدداً جای خود را باز کرده اند. این قبیل هنرها که ازسوی تعداد اندکی از علاقه مندان و روشنفکران ایرانی دنبال می شود، زیر ذره بین مسؤولان حکومتی قرار ندارد. به همین دلیل برخی آثار موجود در این نمایشگاه، علی رغم پیام های سیاسی شان، قبلاً در ایران به نمایش گذاشته شده اند. برعکس، برخی دیگر از آثار که در انتقاد خود صریح تر عمل کرده اند، هرگز در این کشور دیده نشده اند. در این میان، چیدمانی از پرستو فروهر، ۵۲ ساله، تحت عنوان “اسناد” به چشم می خورد که درواقع اقتباسی از قتل والدین اش است. پروانه و داریوش فروهر، دو تن از چهره های مهم اپوزیسیون، در سال ۱۹۹۸ به ضرب چاقو در منزل خود در تهران به قتل رسیدند.
“جدا شدن از هویت ایده آلیست”
پرستو فروهر در یکی از سه دیواری که چیدمان او را تشکیل می دهد، عکس هایی از مراسم تشییع جنازه والدین اش و همچنین مقالات روزنامه های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی یا فارسی زبان را که در آنها به مرگ داریوش و پروانه فروهر اشاره شده چسبانده است. بر روی دو دیوار دیگر، نامه نگاری های این هنرمند و مقامات ایرانی یا بین المللی طی بیش از ده سال اخیر قرار گرفته. در وسط این چیدمان یک دستگاه فتوکپی نیز قرار دارد و بازدیدکنندگان می توانند از سند یا مقاله موردنظرشان کپی بگیرند.
پرستو فروهر که سال هایست در آلمان زندگی می کند، ۱۵ سال بعد از مرگ والدین اش هنوز این پرونده را باز می داند، چرا که هنوز ابعاد مبهم و روشن نشده بسیاری در این پرونده وجود دارد. او امروز بی وقفه و با صدای بلند خواهان عدالت است.
چیدمان “اسناد” با این منطق طراحی شده: زنده نگاه داشتن یاد و خاطره والدین اش و یکی از تاریک ترین صفحات تاریخ معاصر کشورش. او می گوید: “بازدیدکننده با خواندن این اسناد و با گرفتن کپی از آنها از این هویت ایده آلیست که بوسیله ایدئولوژی حاکم بر ایران شکل می گیرد، جدا می شود.”
دو نماد سمبولیک: پرچم و سرود ملی
بررسی و سپس ساختارشکنی، و حتی رد هویت های تحمیل شده. این کاری است که شهاب فتوحی، نقاش ۳۳ ساله، انجام داده. او به دو عنصر سمبولیک جمهوری اسلامی پرداخته: پرچم و سرود ملی. یک سال و نیم پس از انقلاب اسلامی، شیوه نوشتاری بسیار مدرنی از واژه “الله” به شکل گل لاله جایگزین نماد شیر و خورشید شد که از قرن نوزدهم در میان پرچم ایران وجود داشت. این هنرمند برای تحقق بخشیدن به اثر خود تحت عنوان “می تونم با رییس صحبت کنم؟” یک سند رسمی از مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی تهیه کرده که در آن شش مرحله هندسی بسیار پیچیده، لازم برای ایجاد این طرح توضیح داده شده. او در پنج طرح تمامی مراحل تولید این نماد، به جز قسمت آخرش را که درواقع شکل پایانی نماد است، نشان داده. او بدین ترتیب خواسته وزنه های بوروکراسی را در دستگاه رسمی تولید تصاویر در جمهوری اسلامی نشان دهد.
او در محل اقامت خود در سوئیس در سال ۲۰۰۸ دست به تجربه جالبی زده: تشکیل گروهی از شهروندان سوئیسی برای خواندن اولین سرود ملی جمهوری اسلامی. او به آنها خاطرنشان کرده که این یک ترانه لالایی قدیمی ایرانی است. در نهایت، شهاب فتوحی تمامی شرکت کنندگان را گردهم آورده و به آنها معانی جمله ها را گفته است. این تجربه در فیلم ضبط شده و نتیجه نهایی آن ویدئویی تحت عنوان “بعد از من تکرار کن” است. امروز جوانان ایرانی معدودی هستند که اولین سرود ملی جمهوری اسلامی را به یاد داشته باشند.
“پرتره های شخصی تهران”
دیگر جایگاه برای بیان و تبلیغ ایدئولوژی حاکمیت در ایران: دیوارهایی پوشیده از نقاشی رهبران سیاسی، شهدای جنگ با عراق و همچنین شعارهای مذهبی و سیاسی. خسرو حسن زاده، نقاش ۵۰ ساله، با الهام گرفتن از این تصاویر، پرتره دو زن روسپی را به یک شیوه قلم زده است. بافت زبر این دو تابلو به خوبی بازتاب دهنده درونمایه تاریک و کریه آن می باشد: این دو تابلو به ۱۶ زن روسپی ربوده شده در شهر مقدس مشهد بین سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ که به قتل رسیده اند تقدیم شده است.
برخلاف خسرو حسن زاده، مهرانه آتشی، عکاس ۳۳ ساله، از سال ۲۰۰۸ که سری “پرتره های شخصی تهران” را آغاز کرده، نمی خواسته هیچ چیز را محکوم کند یا به موضوعات سیاسی بپردازد. با این حال، یکی از سیاسی ترین و قوی ترین رویدادهای تاریخ ایران در اثر هنری او نمایان است. مهرانه آتشی با عکسبرداری از خود و نشان دادن مناظری از تهران
در زمینه، می خواهد با نابود شدن خاطرات در شهر زادگاهش مبارزه کند؛ جایی که برج های بلند جای ساختمان های قدیمی را با سرعتی باورنکردنی می گیرند. درحالی که چند ماه بعد، تظاهرات علیه انتخاب مجدد مناقشه آمیز محمود احمدی نژاد آغاز می شود. در یکی از تصاویر مهرانه آتشی، او را در خیابان های تهران می بینیم که توسط تظاهرکنندگان سنگربندی شده است.
منبع: لوموند، ۱۱ فوریه