مشکلی که برای فعالان سیاسی کنونی وجود دارد این است که این مجموعه از افراد معمولا جزو طبقه متوسط به بالای جامعه هستند. حتی بخشهایی از آنان که از طبقات پایینتر هستند، به دلایل متعدد و از جمله اولویتهای فرهنگی و فکری برای آنان، در عمل همسو با مطالبات طبقه متوسط به بالا هستند این طبقه دارای تشکیلات و سخنگو و رسانه است، چه رسانههای حکومتی و چه رسانههای مستقل؛ اعم از مطبوعات، اینترنت، ماهواره و… در حالی که طبقات حاشیهیی و نیز کمدرآمد جامعه فاقد تشکیلات و سخنگو و رسانه هستند و به دلیل انفعال تاریخی چندان هم در پی تحقق این اهداف نیستند و فقط مترصد این هستند که ببینند چه گروهی میتواند آنان را بسیج کرده و به آنها انگیزه تزریق کند و وعدههای مناسبی به آنان دهد. اصلیترین مطالبه این گروه نیز مسائل معیشتی است، زیرا آزادی بیان یا سایر آزادیها چندان برای آنان موضوعیتی ندارد.
در میدان انتخابات ایران، رای قابل توجه و حتی متمرکز و بدون پراکندگی نزد این گروه است. هر گروهی که بتواند آنان را با خود همراه کند، برگ برنده را خواهد داشت. این همراهی در انتخابات ریاستجمهوری در ذیل یک گرایش عمومی شکل خواهد گرفت، ولی در انتخابات مجلس ممکن است مسائل منطقهیی و محلی، به نحو بارزی تاثیرگذار باشد. مگر آنکه یک گروه سیاسی قادر باشد موضوعی کلان و عمومی را تبدیل به محور برنامه انتخاباتی خود کند. در میان نیروهای فعلی، سه دسته کلی را میتوان از یکدیگر متمایز کرد. دسته اول اصلاحطلبان هستند.
اگر انتخابات همین الان برگزار شود، به این گروه اجازه مشارکت نخواهند داد، هرچند ممکن است بازیگرانی بدلی از آنان درست کرده و به میدان بیاورند؛ بازیگرانی که از پیش بازنده خواهند بود و فقط دستمزد بدلی خود را خواهند گرفت. ولی اگر شرایط موازنه قوا تغییر کند، این احتمال وجود دارد که آنان بتوانند در انتخابات شرکت کنند، حتی اگر با نیمی از توان تشکیلاتی خود هم وارد میدان شوند، قدرت بسیجکنندگی آنان چشمگیر خواهد بود. مشروط بر اینکه رهبری متمرکز و منسجمی از خود نمایش دهند. این گروه توانایی بسیج طبقه متوسط را دارد و از آن طریق هم میتواند بخشهایی از طبقه پایین را با خود همراه کند. دسته دوم گروههای مخالف دولت در میان جناح غالب اصولگرا است.
گمان میکنم که این گروه به دلایل متعدد توان لازم برای بسیجکنندگی نیروها و مردم را حول یک مساله عمومی ندارد، ضمن اینکه به لحاظ ایدهپردازی ضعیف و تناقضآمیز نشان میدهد و پیشینه ذهنی مناسبی هم میان مردم ندارد. شاید سردمداران آنان در انتخابات، بخشی از اقشار سنتی باشند که به دلایل متعدد پایگاه خود را از دست دادهاند و همین نقطهضعف جدی آنان خواهد بود.دسته سوم جناح دولت است که برخلاف دسته دوم، موضوعی مهم و محوری برای انتخابات دارد. «یارانههای نقدی»، کلیدیترین موضوعی است که این گروه میتواند با تکیه بر آن هر مخالفی را از سر راه خود بردارد. متاسفانه منتقدین سیاستهای دولت در زمینه یارانهها فقط به یک بعد قضیه نگاه میکنند.
اخیرا هم در اظهارات رییس مجلس و سایر دوستانش این تعریض به پرداخت نقدی یارانهها دیده شد. ولی این سادهانگاری است که تصور کنیم از طریق مخالفت با پرداخت نقدی یارانهها میتوان رای آورد. مردمی که چند ساعت پیش از واریز شدن یارانهها به حسابشان، جلوی خودپردازها صف کشیدهاند، مطلقا حاضر نیستند که این حلوای نقد!! را با سیلی نسیه!! گروههای دیگر عوض کنند! دسته دوم همچنین قادر نیست که بخشی از طبقه متوسط به بالای شهری را حول شعارهای خود بسیج کند. حتی شعارهای مذهبی آنان هم که درصد محدودی رای داشت، اکنون با تکیه دسته سوم به «مکتب ظهور» کماثر شده است. من معتقدم حتی اگر اصلاحطلبان هم با تمام قدرت وارد میدان شوند، ولی با پرداخت نقدی یارانهها مخالفت کنند، رای اول را نخواهند داشت، چه رسد به دسته دوم!مردم بویژه طبقات پایین در این مورد منطقی فکر خواهند کرد، حتی اگر این فکر بلندمدت نباشد.
مردم فکر میکنند که برای نخستین بار پول نقد قابل توجهی مستقیما به حساب آنان واریز شده است؛ پولی که برای بسیاری از طبقات پایین و فقیر حاشیهنشین، بیشتر از یکسوم تا نیمی از درآمد آنان است. این برای نخستین بار در ایران است که پول نفت اینطور مستقیم در اختیار مردم قرار میگیرد. به همین دلیل هم من با وجود تمام اشکالات این طرح، همیشه از آن دفاع کردهام. شاید خواهید گفت که اجناس گران شده است. پاسخ این است که کی گران نشده است؟ سال 72 و 73 که 50 و 35 درصد تورم داشتهایم. شاید بگویید که مردم این پول را صرف گرانی آب و برق و گاز و بنزین میکنند و هیچ منفعتی از آن ندارند. این هم غلط است.
دریافتی بسیاری از طبقات اقتصادی جامعه، بیشتر از پرداختی آنان در این موارد بوده است. ضمن اینکه مردم پیش خود حساب میکنند اگر گروههای مخالف پرداخت نقدی یارانه بیایند و آن را حذف کنند، از همین پول هم محروم میشوند، و حتما هم قیمت کالاها به وضع سابق بر نخواهد گشت. جالب اینکه دسته سوم برای جذب حداقل بخشی از طبقه متوسط هم میتوانند شعارهایی بدهند، همچنان که تاکنون دادهاند و در زمان انتخابات هم بیشتر خواهند داد. در این میان دعوتهایی که از سوی برخی از اصولگرایان از اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات میشود اگر برای وارد کردن آنان در این رقابت درونی است بدانند که نتیجهیی ندارد اما اگر برای اصلاح امور سیاسی باشد مفید است مشروط بر اینکه الزامات آن را فراهم کنند.مشکل دسته سوم در آوردن رای نیست، در فعال بودن این رایدهندگان برای دفاع از آنان است که عملا هیچ فعالیت ایجابی از خود در دفاع از این دسته بروز نمیدهند. امسال به لحاظ سیاسی پاییز و زمستان محشری خواهیم داشت. آوردگاه اصلی نه انتخابات که پرداخت نقدی یارانهها خواهد بود.
منبع: اعتماد سه شنبه، 18 مرداد 1390