این روزها کاندیداهای ریاست جمهوری با انواع و اقسام شعارها و وعده های مختلف از یکدیگر سبقت می گیرند. ولی مردم به این وعده ها به دیده شک می نگرند. چهار سال عوام فریبی احمدی نژاد که ایران را در معرض فروپاشی قرار داده است، باعث شده که مردم به دامن کاندیداهایی پناه ببرند که معلوم نیست درچارچوب قانون اساسی موجود چگونه می خواهند به وعده های خویش و پیمانی که با ملت می خواهند ببندند وفا کنند؟
کاندیداهای رقیب احمدی نژاد از محترم بودن حریم خصوصی می گویند، از جامعه مدنی و حمایت ازروزنامه ها و رسانه های مستقل! اما نمی گویند که اگر این حریم خصوصی جامعه مدنی و رسانه های مستقل به نام مخالفت با شرع یا اقدام علیه نظام مورد هجوم و تهدید قرار گرفت، چگونه از جامعه مدنی و تاکجا از آن دفاع خواهند کرد؟ چگونه جانب حقوق ملت را خواهند گرفت؟
آنان از ممنوعیت شکنجه جسمی و روحی سخن به میان می آورند، اما نمی گویند که اگر کودکی تحت شکنجه پدر قرار گرفت یا بدست پدر کشته شد، چگونه این پدر را که حکم الهی او از این مجازات مبرا کرده است به مجازات خواهد رساند؟ واگر فردی مانند زهرا بنی یعقوب یا زهرا کاظمی در زندان کشته و یا شکنجه شود چگونه با آن مقابله خواهند کرد؟ و تاکجا؟ و اگر این شکنجه ها به نام حفظ مصلحت نظام صورت گرفت چگونه ایستادگی خواهند کرد؟
کاندیداها از حقوق زنان می گویند از اینکه با تبعیض جنسیتی مقابله خواهند کرد. اما نمی گویند با حکم الهی که ارث زن و مرد را نابرابر می داند چگونه برخورد می کنند؟ با حق طلاقی که متعلق به مرد است، با دیه و شهادت نابرابر… و در مقابل ده ها نابرابری دیگر چگونه ایستادگی خواهند کرد؟ اگر مرد یا زنی در معرض سنگسار قرار گرفت، اگر کودکی به دلیل جرمی محکوم به اعدام شد، چگونه از حقوق او دفاع خواهند کرد؟ آنان از حقوق زنان می گویند، اما نمی گویند با قانونی که اگر دختر به دلیل ناموسی به دست پدر یا برادر کشته شد چگونه برخورد خواهند کرد؟
کاندیداها از حقوق شهروندی می گویند، از آرمانهای انقلاب اسلامی، از دست آوردهای انقلاب 57، اما هیچکدام نمی گویند که وقتی که صدها جوان به چوبه دار و آماج گلوله ها سپرده شدند آنها کجا بودند و چرا سکونت کردند؟ آنها که از حقوق انسانها سخن میگویند چه که نظری در باره این وقایع دارند؟
شعارهای آنها آنقدر زیباست که اعلامیه جهانی حقوق بشر باید در مقابل این بیانیه ها سر خم کند. اما هیچکدام آنها نمی گویند که فردای روزانتخابات با چه زمان بندی و برنامه و پشتوانه ای این شعارها ی زیبا را محقق خواهند کرد؟ امروز بسیاری از دوستان من تصمیم گرفته اند که رای بدهند، به امید روزنه ای بسوی آزادی و راهی برای تنفس. دوستان من در جنبش دانشجویی و زنان می خواهند یک بار دیگر در بازی بزرگان، بدنبال ایجاد فضایی برای فعالیت بگردند. بزرگانی که هرکدام در خدمت گذاری از رهبر از یکدیگر سبقت می جویند. بزرگانی که نمی گویند تکلیف دانشجویان بهایی، زندانیان دانشجویی و کارگری در هزار توی رقابت برای کسب قدرت کجاست؟
تکلیف اکرم و اکرمها که امکان پرداخت دیه را ندارند و در انتظار اعدام هستند چه می شود؟ تکلیف ده ها نوجوان که در معرض اعدام قرار دارند چه می شود؟ دوستان من تصمیم گرفته اند که رای بدهند و من امیدوارم که رییس جمهور آینده فردای روز انتخابات خود را وامدار و مدیون این افراد بداند.