چهره ♦ چهار فصل

نویسنده
احمد باطبی

موفقیت جوانان ایرانی در حوزه های مختلف، علی رقم محدودیت ها و نارسایی های موجود در ایران، پدیده ای انکار ‏ناپذیر است. شکوفایی استعداد ها و به کار گیری آنها در راستای تولید اندیشه های نو و محصولات عینی باعث شده نخبه ‏گان ایرانی علاوه بر خود باوری، بتوانند تولیدات خود را چه در حوزه های داخلی و چه در حوزه های خارجی با جدیت ‏ارائه نموده و در بسیاری از موارد حتی به رقابت در قالب جهانی بپردازند‏‎.‎‏ یکی از این جوانان با استعداد، کیان امانی ‏عکاس جوانی است که اخیراً برنده آخرین دوره جایزه عکس کاوه گلستان شد…‏

kianamani1.jpg

گفت‎ ‎و گو با کیان امانی‎ ‎برنده آخرین دوره جایزه عکس کاوه گلستان‏

‎ ‎محافظه کاری ذاتی ما ایرانی ها‏‎ ‎

کیان امانی روزنامه نگار و عکاس متولد شهریور 1359 در تهران است. او فارغ التحصیل کارگردانی سینما و ‏روزنامه نگاری است و در دوران تحصیل علاوه بر ساخت چند فیلم کوتاه و نیمه بلند، به فعالیت روزنامه نگاری و ‏عکاسی خبری پرداخت. از سال 1379 تاکنون با روزنامه های انتخاب، شرق، اعتماد، حیات نو، جوان، همشهری، ‏خبرگذاری‎ CHN ‎و خانه هنرمندان ایران همکاری نمود. او در دوران فعالیت حرفه ای خود در چند مسابقه عکاسی ‏شرکت کرد و جوایز متعددی، از جمله مسابقه عکس کاوه گلستان را دریافت کرده است. ‏


‎ ‎آقای امانی شما قبل از اینکه یک ژورنالیست یا فتوژورنالیست بشوید یک فیلمساز بوده اید، لطفا قدری در ‏خصوص فعالیت هایتان در حوزه فیلمسازی توضیح دهید.‏‎ ‎

در حوزه فیلم سازی چند فیلم مستند ساخته و چند فیلم هم تدوین کرده ام. برای چند فیلم سینمایی و تلویزیونی هم عکاسی ‏کرده ام. بعضی از کارهای مستندم هم از شبکه های مختلف پخش شد. مثل فیلمی که در مورد یک خانه در میدان شوش ‏تهران ساخته بودم. این خانه محل تجمع تعدادی آدم های خاص با فرهنگ و مناسبات اجتماعی خاص خودشان است که ‏هر جمعه در آنجا برای مسابقه جنگ خروس ها جمع می شوند. فیلم به بررسی فرهنگ، ادبیات و رسوم خاص آنها در ‏روز مسابقه می پردازد. فیلم دیگری هم در خصوص روستای ابیانه ساخته ام. این دو فیلم از شبکه های مختلف خارجی ‏پخش شد. برای یک فیلم سینمایی و مستند کارگردانان سینمای ایران و… عکاسی کرده ام‏‎.‎

‎ ‎در حوزه عکاسی چطور در چه قالبی فعالیت داشته اید؟‎ ‎

هم عکاسی خبری کرده ام و هم عکاسی مستند اجتماعی، اما تمرکزم بیشتر در خصوص عکاسی خبری بود چون ‏عکاسی خبری به هر شکل شغل و منبع درآمد من محسوب می شود‏‎.‎

‎ ‎چرا به عکاسی فیلم اشاره نکردید؟‎ ‎

در کارنامه عکاسیم عکس های خبری و مستند اجتماعی را بیشتر مورد توجه قرار می دهم چون عکاسی فیلم و سریال ‏برایم جذابیتی نداشته و ندارد. دلیلش هم این است که در عکاسی فیلم، عکاس باید همیشه در اختیار تیم فیلمسازی باشد و ‏اجازه هیچ خلاقیت و دخالتی بر عکس ندارد، در این شرایط امکان بروز خلاقیت خیلی پایین است، از این بابت عکاسی ‏فیلم هیچ گاه برای من جذاب نبوده است‏‎.‎

‎ ‎عکاسی را با چه عنوانی آغاز کردید؟‎ ‎

عکاسی حرفه ای را با عکاسی خبری آن هم در حوزه فرهنگ و هنر شروع کردم. و عکاسی مستند اجتماعی را هم در ‏کنار آن پیش بردم‎.‎

‎ ‎چرا در حوزه فرهنگی؟‎ ‎

چون حوزه فرهنگی نسبت به حوزه های دیگر سالم تر و با روحیات من سازگار تر است به خصوص عکاسی در حوزه ‏تئاتر. البته این حوزه هم مشکلات خودش را دارد‎.‎

‎ ‎مثلا چه مشکلاتی؟‎ ‎

اگر شما از یک تئاتر عکاسی کنید، کارگردان تئاتر در مقابل دادن اجازه عکاسی از تئاترش، انتظار دارد یک سی دی ‏از عکس ها را هم به او بدهید، در غیر این صورت به احتمال قوی با عکاسی شما موافقت نمی کند. این کارگردان به ‏این موضوع فکر نمی کند که عکس های شما باعث معرفی کار او به مخاطبان می شود و اگر شما وقت نگذارید و ‏عکس خوب از اثر هنری او تهیه نکنید دیگر امکان مطرح شدن برای او خیلی کم است. در واقع وقتی از یک تئاتر ‏عکاسی می کنید آن اثر را برای همیشه ثبت کرده اید‎.‎

‎ ‎بله درست است، در دنیا داشتن چنین انتظاری از عکاس خلاف عرف و اخلاق و یا شاید قوانین حرفه ای ‏باشد، اما چه ایرادی دارد که یک سی دی هم از عکس ها به آن کارگردان بدهید؟‎ ‎

به ظاهر اشکالی ندارد اما انجام این کار در واقع شکستن چارچوب های حرفه ای و نظام کاری عرفی است، در عین ‏حال توقعات را هم بیش از پیش می کند و این خوب نیست. با آمدن دوربین دیجیتال این حالت تشدید شده، با ظهور ‏دوربین دیجیتال عکس ها سریعا قابل رویت است و شما می توانید در عرض چند دقیقه حاصل کار را روی سی دی ‏ارائه کنید. این امکان شبهه ای را نیز برای آن کارگردان ایجاد می کند که چون به ظاهرهزینه کمتر شده و ارائه کار هم ‏ساده تر، پس داشتن سی دی عکس ها حق اوست و در بسیاری موارد این گمان را هم دارد که لطف نموده و اجازه داده ‏تا از کارش عکاسی کنیم و اصلا به این موضوع توجه ندارد که شما برای ثبت این عکس ها چه هزینه و چه انرژی را ‏صرف کرده اید‎.‎

‎‎خوب این چیز ها که شما نام می برید در حوزه های دیگر هم هست، چرا به آن حوزه ها جذب نشدید؟‎ ‎‎‎

این به جهان بینی و علائق هر فرد بستگی دارد شاید هم تا به حال بستر مناسبش برایم فراهم نشده است‎.‎

‎ ‎شما به عنوان عکاسی که حوزه های مختلف عکاسی را تجربه نموده اید و در آن موفق بودید چه نوع الگوی ‏کاری را رعایت کرده اید؟‎ ‎

برای من در عکاسی عموما الگویی خاص مثل دستور آشپزی وجود ندارد. گرفتن عکس خوب در این حوزه به جهان ‏بینی و نوع نگاه عکاس بستگی دارد. البته در عکاسی خبری چون شما در اختیار مرجعی هستید که برای آن عکاسی می ‏کنید می بایست در چارچوب های خاص آنجا کار کنید، ممکن است بسیاری از عکس های خوب شما تاییدیه لازم را ‏برای انتشار دریافت نکند. البته فکر می کنم باهوش بودن و شناخت از موضوع کمک بسیار زیادی در عکاسی خبری ‏به عکاس می کند، اما عکاسی مستند اجتماعی اینطور نیست، در آنجا صاحب اختیار شما هستید. من عموما در این ‏حوزه به این شکل کار می کنم که ابتدا موضوعی را انتخاب و طرح اولیه آن را مشخص می کنم، بعد در مورد آن ‏تحقیق، مطالعه، برنامه ریزی و سپس پروژه را آغاز می کنم، معمولا این گونه پروژه ها زمان زیادی را برای به ‏سرانجام رسیدن می طلبد‏‎. ‎

kianamani2.jpg


‎ ‎شما عکس های خوبی داشتید که در چند مسابقه شرکت دادید، جایزه هم برده اید، در مورد آنها توضیح بدهید‎. ‎‎ ‎

در اولین دوره مسابقه عکس سمپوزیوم مجسمه سازی تهران شرکت کردم که در آنجا اول شدم. در اواخر سال 85 هم ‏در رقابتی به نام شهر زشت و زیبا شرکت کردم که هم در بخش شهر زشت و هم در بخش شهر زیبا مقام اول را کسب ‏کردم. در این مسابقه هم دو قطعه عکس از زشتی ها و زیبایی های شهر تهران ارائه کردم و چند مسابقه دیگر. اما ‏ارزشمند ترین رقابتی که در آن حضور داشتم مسابقه عکس کاوه گلستان بود که سومین و آخرین دوره آن سال 1385 ‏برگزار شد. در آن رقابت نیز مقام اول را کسب نمودم. مجموعه عکس ارائه شده در این مسابقه روایت تصویری بود با ‏نام بهترین سال های زندگی ما.‏‎ ‎

‎ ‎به لحاظ ارزش حرفه ای، مسابقه عکس گلستان از اهمیت بالایی برخوردار است، مجموعه شما در این ‏رقابت برنده شد، لطفا قدری در مورد ویژگی های این اثر صحبت کنید‎. ‎

در این رقابت مجموعه عکسی را ارائه کردم که کل مجموعه در کمتر از چند دقیقه عکاسی شد.این مجموعه روایت ‏ماجرای دو زوج جوان و برخورد پلیس با یکی از آنها بود. اسم انتخاب شده برای این مجموعه سال های زندگی ما نام ‏فیلمی به کارگردانی ویلیام وایلر بود که در سال 1946 برنده جایزه اسکار شد. داوران مسابقه عکس کاوه گلستان دکتر ‏قندی، بهمن قبادی، امید صالحی، کاترین داوید و عباس کوثری بودند، که مجموعه مرا به عنوان مجموعه برگزیده ‏انتخاب کردند. البته مسابقه آنطور که باید ختم به خیر نشد‎. ‎‏ ‏

‎ ‎منظورتان از ختم به خیر نشد چیست؟‎ ‎

آن سال به مسابقه عکس کاوه گلستان اجازه برگزاری نمایشگاه داده نشد و برگزار کنندگان ناچار عکس ها را در وب ‏سایت مربوط به مسابقه قرار دادند. اما گویا یک هفته بعد از انتشار عکس ها دو نفر دختر و پسری که در فریم آخر ‏بودند با گالری گلستان تماس گرفته و خواستند که عکس ها از روی سایت برداشته شود، و اگر نه آنها از راه قانونی ‏اقدام خواهند کرد. مسئولین سایت نیز اجباراً عکس ها را برداشتند. البته حق با آن زوج جوان بود، چون طبق قانون، ‏پارک ها در عین حالی که مکان عمومی به شمار می روند حریم شخصی افراد نیز محسوب می شوند ولی من از این ‏موضوع اطلاع نداشتم، اما خوشبختانه آن زوج از شکایت شان صرف نظر کردند. البته بعد ها دیدم که این عکس ها در ‏مواردی در سایت های مختلف مورد سو استفاده قرار گرفت‏‎. ‎

kianamani3.jpg

‎ ‎مجموعه شما از دید داوران بهترین مجموعه بود، فکر می کند که اثر شما چه ویژگی را دارا بود که شایسته ‏اول شدن شناخته شد؟‎ ‎

این سوال را باید از خود داوران بپرسید در این باره من نمی توانم پاسخ صحیح بدهم اما اگر بخواهم نظر خودم را بگویم ‏فکر می کنم دلیلش این است که عکس های من عموما پس زمینه حسی و عینی دارد، مثلا در مجموعه عکس بهترین ‏سال های زندگی ما، روایت من اعتراضی است به شرایط امروز‎.‎

‎ ‎

‎ ‎شما به عنوان یک عکاس خبری و مستند اجتماعی، عموما با چه محدودیت هایی مواجه هستید؟‎ ‎

در خصوص عکاسی خبری بزرگترین محدودیت سیاست رسانه ای است که برایش کار می کنید، آنها محدوده ای دارند، ‏که عکاس راهی جز پذیرفتن آن را ندارد. محدودیت های بعدی هم در حوزه عکاسی خبری و هم مستند اجتماعی ‏مشترک است، مثلا نظارت و به نوعی دخالت نهاد های مختلف در فرایند تهیه عکس. در بعضی از موارد به چیزهای ‏عجیب تر نیز بر می خورید، مثلا در یک حادثه رانش زمین ماشینی به داخل جوی آب افتاده بود و من مشغول عکاسی ‏از آن بودم در آنجا مامور آتش نشانی که برای کار دیگری آمده بود به عکاسی من اعتراض کرد. در صورتی که ‏عکاسی از آن محل و از آن حادثه هیچ منع قانونی نداشت و مامور آتش نشانی هم حق ممانعت از کار من را نداشت، اما ‏او این حق را برای خودش قائل بود که مانع کار یک عکاس خبرنگار بشود. من به درستی نمی دانم دلیل این اتفاقات ‏چیست. اما این ها قوانین نانوشته ای است که شاید به محافظه کاری ذاتی ما ایرانی ها بر می گردد‏‎.‎

‎/strong>‎چه برنامه ای برای آینده حرفه ای خودتان دارید؟‎ ‎

بعد از این هم در هر شرایطی به کار خودم ادامه می دهم. اما نمی خواهم دیگر در مسابقات دولتی حضور پیدا کنم، چون ‏در این رقابت ها عکس و عکاس قربانی سیاست های مسابقه می شوند. محدودیت های موجود در مسابقات دولتی باعث ‏می شود که احترام و شان عکاس و اثرش از بین برود. در این رقابت ها مهم سیاست مسابقه است نه رقابت. می خواهم ‏عکس های مستند اجتماعی ام را در قالب مجموعه به صورت کتاب منتشر کنم، در عکاسی مستند اجتماعی آثار شما به ‏شکل جدی مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. همچنین فعالیت سینمایی ام را به شکل جدی تری ادامه خواهم داد‏‎. ‎