مازیار رادمنش
صالح نیکبخت، وکیل مدافع عمادالدین باقی رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان از احضار موکلش برای سومین بار به معاونت امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران خبر داد. صالح نیکبخت سخنگوی انجمن دفاع از حقوق زندانیان و وکیل مدافع باقی گفت؛ فردا سومین بار است که به بازپرسی ویژه امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران مراجعه می کنیم، پیش از این نیز موکلم دو بار به بازپرسی احضار شده بود.
عماد الدین باقی کیست؟
همسر عمادالدین باقی در مورد سابقه پدری او نوشته است: “عمادالدین باقی فرزند حبیب الله متولد 5 اردیبهشت 1341 است. پدر و تبار پدری او متعلق به شهرضا و مادر و تبار مادری او متعلق به اصفهان هستند. پدر بزرگ مادری او یک روحانی بنام عبدالحسین فخری (فخرالحسینی) در شهرضا پیشه معماری داشت که به منظور تحصیل عازم عراق شده بود و ضمن تولیت حرم سیدالشهدأ و روضه و منبر، تحصیل می کرد. از او کتاب شعری بر جای مانده است. پدر بزرگ پدری اش نیز کاسب ساکن شهرضا بود و با وجود ندیدن مکتب و مدرسه مردی فرهیخته و محشور با اهل علم و کسانی چون حکیم الهی قمشه ای همبازی دوران کودکی و جوانی اش بود. حبیب الله پدر عمادالدین نیز پس از کودتای 28 مرداد تحت تعقیب قرار گرفت و از ایران گریخت. ابتدا مدتی در کویت زندگی کرد و سپس به عراق رفت و طی سالهای اقامت در آنجا مسئولیت کتابخانه علامه امینی را داشت و با وی در مراوده بود. در این اثنأ از خانواده همشهری و آشنای قدیمی مقیم کربلا همسری گزید و با طیبه فرزند عبدالحسین ازدواج کرد. نخستین فرزند آنها علأالدین نام داشت. دومین فرزند آنها عمادالدین بود که در کربلا و جوار حرم سیدالشهدأ چشم به جهان گشود.”
تولد در کربلا
عمادالدین باقی به این ترتیب در کربلا به دنیا آمد. پدر بزرگش چنانکه گفته شد از کلیدداران حرم امام حسین بود و پدرش یک تاجر و از فعالان مذهبی که در آن زمان بصورت تبعید بین کویت و عراق زندگی می کرد. باقی در سال 1338 در چنین خانواده ای به دنیا آمد. خانواده او در سال 1342 همزمان با واقعه 15 خرداد به ایران بازگشتند و پدرش در همان زمان بازگشت توسط ساواک دستگیر شد. پدر وی از طرفداران آیت الله منتظری جوان بود و با او در موارد مختلف سیاسی و مذهبی همکاری می کرد. پدرش، پس از آزادی از زندان جزو کسانی بود که به خانواده های زندانیان سیاسی رسیدگی می کرد. این دو سنت، پیروی از آیت الله منتظری و کمک به زندانیان سیاسی و مسائل زندانیان دو میراث پدر برای عماد الدین باقی بود.
سعید حجاریان، باقی، عبدی
تحصیل در نازی آباد این ویژگی را داشت که عماد الدین باقی در کنار سعید حجاریان و عباس عبدی که چند سالی از او بزرگتر بودند قرار بگیرد. او تحت تاثیر این دو نفر قرار داشت. در سن 15 سالگی با گروهی از بچه های دبیرستان گروهی را تشکیل دادند تا در جریان اعتصابات دانش آموزی که یکی از مهم ترین اتفاقات در انقلاب سال 1357 بود، به فعالیت سیاسی بپردازد. دو سال بعد، یعنی در بهمن 57 آیت الله خمینی به ایران بازگشت و انقلاب ایران علیه حکومت پهلوی پیروز شد. روز 19 بهمن عماد الدین باقی سوار بر یک موتورسیکلت به زندان اوین که شبیه مخروبه ای شده بود رفت، از آنجا به طرف مدرسه ای که آیت الله خمینی از آنجا انقلاب را رهبری می کرد، رفت و به عنوان پاسداران انقلاب، وارد این نیرو شد. از طرف دیگر، عماد الدین باقی تصمیم گرفته بود که به دنبال سنت خانوادگی اش به طرف تحصیلات علوم حوزوی برود. به همین دلیل تحصیل در حوزه علمیه را آغاز کرد.
از دفتر سیاسی سپاه تا سید مهدی هاشمی
برای بسیاری از کسانی که سرگذشت انقلاب ایران را نمی دانند، موضوع عجیبی است که چطور عماد الدین باقی که زمانی یکی از نیروهای پژوهشگر دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، تبدیل به یک هوادار سفت و سخت آیت الله منتظری و چنانکه گفته شده است، از طرفداران سید مهدی هاشمی شد. سید مهدی هاشمی، طرفدار تندروی آیت الله منتظری و برادر داماد او بود که در دهه شصت به دلیل اقدام علیه حکومت دستگیر و اعدام شد. در حقیقت کسی که منحرف شده بود، عماد الدین باقی نبود، چرا که دفتر سیاسی و واحد نهضت های سپاه پاسداران برای سالها توسط طرفداران آیت الله منتظری اداره می شد. سید مهدی هاشمی نیز مدتها مسوول واحد نهضت های آزادیبخش سپاه پاسداران، یعنی یکی از تندرو ترین بخش های سپاه بود. عماد الدین باقی در دوران همکاری اش با دفتر سیاسی سپاه، مهم ترین پژوهش آن دوره زندگی اش را انجام داد، کتاب او به نام “ انجمن حجتیه، حزب قاعدین زمان” به تحلیل مواضع انجمن حجتیه یعنی تشکیلاتی ترین نیروی مذهبی قبل از انقلاب پرداخته بود. این کتاب در مدت یک سال بیش از ده هزار نسخه چاپ شد و تقریبا انجمن حجتیه با چاپ این کتاب نابود شد. اگر چه بطور طبیعی تعداد بسیار زیادی از طرفداران انجمن حجتیه که با انتشار این کتاب پشتوانه خود را از دست داده بودند، به دشمنان بالقوه و بالفعل عمادالدین باقی تبدیل شدند. البته معمولا نکته ای که در مورد انجمن حجتیه ناگفته مانده است، این است که در حقیقت این انجمن نوعی روایت معتدل از شیعه بود و مهم ترین نقدی که عمادالدین باقی در کتاب “ حزب قاعدین زمان” از این انجمن کرده بود، این بود که آنان ولایت فقیه را بصورتی که توسط آیت الله منتظری و آیت الله خمینی گفته شده است، قبول ندارند. انجمن حجتیه بارها تلاش کرد تا ثابت کند، طرفدار ولایت فقیه است، اما موفق نشد.
طرفداران منتظری حذف می شوند
ماجرای سید مهدی هاشمی از یک سو، حمایت های آیت الله منتظری از زندانیانی که در دهه شصت تحت شکنجه قرار داشتند و اختلاف عمیق بر سر رهبری پس از آیت الله خمینی که از پیش از مرگ وی میان گروه هوادار منتظری و گروه وسیعی از روحانیون وجود داشت، باعث شد تا آیت الله منتظری در یک روند چند ماهه از موقعیت تعریف شده “ قائم مقام رهبر” به “ شیخ ساده لوح” تبدیل شود. این ماجرا در این حد محدود نماند، تقریبا تمام اطرافیان منتظری نیز از صحنه سیاسی کشور حذف شدندو عمادالدین باقی یکی از آنها بود. البته پیش از این، عماد الدین باقی در کتاب “ مطالعه ای پیرامون روحانیت” اظهارات تندی علیه روحانیت موجود کرده بود که همین موضوع باعث شد تا کتابش توقیف شود. برخورد تند با آیت الله منتظری نیز باعث شد تا باقی به فکر حمایت از او بیفتد. خودش در این مورد گفته است: “ متوجه شدم که باید برای دفاع از او کاری بکنم, تنها و بی پناه رها کردن مردی که از حقوق مخالفان دفاع می کرد درست نبود.” این موضوع می توانست پرونده او را سیاه تر کند. در سال 1368 کتابی به نام “ واقعیت ها و قضاوت ها” به صورت غیرقانونی در قم و تهران توزیع شد. این کتاب شرحی از درگیری های میان آیت الله منتظری و آیت الله خمینی در روزهای آخر بود، بخشی از این کتاب شامل اعتراضات آیت الله منتظری به اعدام های سال 1367 بود. کتاب توقیف شد و باقی به عنوان یکی از کسانی که متهم به نوشتن آن بود، احضار و بازجویی شد. او هرگز به نوشتن این کتاب اعتراف نکرد. به او هشدار داده شد که از قم برود و او پس از 12 سال زندگی در این شهر، قم را رها کرد و از سال 1369 برای تحصیل در رشته جامعه شناسی به دانشگاه تهران رفت.
باقی و جنبش اصلاحات
اگرچه پژوهش و تحقیق همیشه به عنوان یکی از عناصر مهم و اصلی زندگی عماد الدین باقی همواره وجود داشت، اما تا زمانی که اصلاح طلبان برسر کار نیامدند و جنبش مطبوعات اصلاح طلب قدرت فراوانی به دست نیاورد، او همچنان در سایه بود، همانطور که آیت الله منتظری که باقی همیشه مانند یک مراد به او نگاه می کرد، در تمام آن سالها در خانه اش در محاصره بود، گوئی که اصلا وجود ندارد. بسیاری از کسانی مانند باقی و گنجی و چپ های تندروی سالهای اول انقلاب در دوران پس از آیت الله خمینی از صحنه سیاست کنار رفتند، بسیاری از آنها به تحصیل در داخل یا خارج از ایران پرداختند و روحانیون مهمی که از صحنه سیاسی حذف شده بودند نیز به قم رفتند و به تدریس و تحصیل پرداختند. این گروه از سال 1376 دوباره جمع شدند، اما این بار سالهای دور ازقدرت تقریبا همه آنها را تغییر داده و از اکثر تندروهای سی ساله، میانه روها و لیبرال های مذهبی چهل ساله ساخته بود. عماد الدین باقی وارد نشریات اصلاح طلب شد و به عنوان یکی از فعال ترین نویسندگان این دوره سیاسی به کار شدید پرداخت.
قتل های زنجیره ای و زندان
در پائیز 1377 کشته شدن چهار دگراندیش توسط نیروهای وزارت اطلاعات پرونده ای را به مطبوعات دوم خردادی کشاند. باقی، گنجی، حجاریان و نویسندگانی مانند ابراهیم نبوی، شمس الواعظین، جلایی پور و بسیاری دیگر در فاش کردن این پرونده برای افکار عمومی دست به قلم بردند. پیش و بیش از همه گنجی و باقی در این مورد نوشتند. لو رفتن بسیاری از موارد این قتلها، باعث شد تا وزارت اطلاعات طی اطلاعیه ای اعلام کند که قتل های زنجیره ای توسط عوامل خودسر همین وزارتخانه صورت گرفته است. این موضوع توفانی را براه انداخت. عوامل قتلهای زنجیره ای دستگیر شدند، عکس سعید امامی در لندن برای نخستین بار توسط علیرضا نوری زاده منتشر شد و چندی بعد، سعید امامی در جریان بازجویی کشته شد. گنجی و باقی افشاگری را ادامه دادند، آنها می خواستند آمران اصلی قتلهای زنجیره ای افشا شوند. باقی گفته است: “ این اولین بار در تاریخ ایران بوده است که نیروهای امنیتی اذعان می کنند که افرادی در داخل این نیروها مسئول قتل مخالفان بوده اند.” او در حالی به فاش کردن اسرار قتلها ادامه می داد که گفته بود: “ می دانستم که از ما انتقام خواهند گرفت.” معروف است که باقی و گنجی گفته بودند که یا هاشمی رفسنجانی باید بپذیرد که عامل دستور دهنده بیش از صد قتل مخالفان در سالهای 1370 تا 1378 بوده است، یا اعلام کند که مسوولیت این موضوع با رهبری کشور بوده است. گفته می شود که خاتمی به شوخی گفته بود: به این آقایان گنجی و باقی اگر هیچ نگوئیم از ما می خواهند قاتلین تمام کشته شده های بعد از مشروطه را هم پیدا کنیم و مجازات کنیم. انتشار کتاب عالیجناب سرخپوش توسط اکبر گنجی، در حقیقت تیر خلاص را شلیک کرد.
بهار تهران، اردیبهشت 1379
بازی مرگ که اکبر گنجی در مورد آن نوشته بود، آغاز شد. اصلاح طلبان که به قیمت نشانه رفتن پیشانی هاشمی رفسنجانی موفق شده بودند، مجلس ششم را در آخرین روزهای سال 1378 فتح کنند، در اسفند ماه اولین تلفات را دادند. سعید حجاریان توسط گروهی از تندروهای حزب الله ترور شد، زنده ماند، اما برای همیشه قدرت حرکت عادی اش را از دست داد. یک ماه و نیم بعد کنفرانس برلین تشکیل شد و تبدیل به بهانه ای برای توقیف 14 نشریه در یک روز شد. باز آمدگان از برلین، بسیاری شان مانند گنجی و مهرانگیز کار و سحابی و افشاری بلافاصله پس از بازگشت به زندان رفتند. باقی نیز به دلیل همه مطالبی که نوشته بود، احضار شد. دادگاه باقی را به 7.5 سال زندان محکوم کرد. در تجدید نظر مقدار زندان او به سه سال کاهش یافت. او از 7 خرداد 1379 به زندان رفت و روز 17 بهمن 1381 از زندان آزاد شد. در زندان اکبر گنجی تبدیل به یک تندروی رادیکال شد که تصمیم گرفت تا آخرین لحظه مقاومت کند. ابراهیم نبوی و مسعود بهنود اظهار ندامت کردند و پس از چند ماه آزاد شدند و از کشور بیرون آمدند، شمس الواعظین و سحابی پس از گذراندن مدتی از زندان آزاد شدند و تقریبا به عناصر کم فعالیتی تبدیل شدند، اما درسی که باقی از زندان گرفته بود، درس دیگری بود. او تصمیم گرفته بود، برای مبارزه با قربانیان خشونت و زندانیان تلاش کند.
انجمن دفاع از حقوق زندانیان
هنوز مدت زیادی از آزادی عمادالدین باقی نگذشته بود که او انجمن دفاع از حقوق زندانیان را تشکیل داد و در اولین جلسه از سوی هیات مدیره به عنوان رئیس این انجمن انتخاب شد. پس از این دوره او تلاش های زیادی برای زندانیان سیاسی، لغو حکم اعدام و مبارزه با خشونت سیاسی کرد. او در سال 1383 از سوی بنیاد حقوق بشر پارکینسون، همراه با یک فعال سیاسی زیمبابوه بخاطر شهامت مدنی برنده جایزه این بنیاد شد. در فرودگاه از خروج او جلوگیری شد و او نتوانست در این برنامه حاضر شود. عماد الدین باقی همچنان به قعالیت خود در دفاع از زندانیان سیاسی و قربانیان خشونت ادامه می دهد. او که زمانی یکی از فرزندان انقلاب محسوب می شد، در مورد انقلاب ایران گفته است: “ انقلاب ایران در ابتدای کار یکی از مردمی ترین انقلاب ها بود, ما انتظار داشتیم که به اهداف انقلاب دست پیدا کنیم. ما نسل انقلاب بودیم و با احساس عمیق نسبت به حمایت از آن بار آمدیم, و این باعث شد تا نتوانیم به آنچه در پیرامون ما اتفاق می افتاد نگاهی انتقادی داشته باشیم, در تسخیرِ کاربزمای امام خمینی بودیم. هیچ گاه انتظار نداشتیم که چنین انقلاب مردمی به چیزی بر علیه خواست مردم تبدیل شود. انتظار نداشتیم که همان بی عدالتی در شکلی جدید بازتولید شود. بعد از این تجربه ما خواهان انقلابی دیگر نیستیم.”
عمادالدین باقی تنها کسی از فعالان سیاسی و اجتماعی داخل ایران است که به اعدامهای گسترده در تابستان گذشته که به بهانه مبارزه با اراذل و اوباش انجام میشد، به شدت اعتراض کرد و در این مسیر تا جایی پیش رفت که با ارسال نامهای به دبیران کل احزاب، شخصیتهای بانفوذ سیاسی و مراجع تقلید نواندیش از سکوت آنها در قبال این اعدامها انتقاد کرد و ایشان را به واکنش در برابر موج گسترده اعدامها فراخواند. باقی شاید اولین فعال سیاسی داخل کشور بود که در این نامه به صراحت با “مجازات اعدام” مخالفت کرد.
انجمن دفاع از حقوق زندانیان در سه سال گذشته، 13 بیانیه و نامه سرگشاده درباره وضعیت زندان ها و زندانیان منتشر کرده و بیش از 40 نامه به مقامات سازمان زندان ها درباره زندانیان یا وضعیت زندان ها و همچنین بیش از10 نامه به مقامات امنیتی درباره وضعیت زندانیان و زندانها فرستاده است. سخنگویان این انجمن همچنین نزدیک به 50 مورد مصاحبه درباره وضعیت زندانیان و زندانهای کشور انجام دادهاند و در بیش از 100 مورد نیز برای متهمان پروندههای سیاسی و غیرسیاسی وکیل گرفتهاند.
پرونده های اخیر
وکیل مدافع عمادالدین باقی، رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان، در حالی اخیرا خبر داده که موکلش بار دیگر به دادسرای عمومی و انقلاب تهران احضار شده که این سومین بار است که باقی از سوی معاونت امنیت دادسرا احضار میشود. در اولین جلسه، بازپرس ویژه امنیت از وی درباره عملکرد انجمن دفاع از حقوق زندانیان بازجویی کرده بود و جلسه دوم نیز به علت قرار گرفتن در ماه رمضان، بدون انجام تحقیقات تعطیل شده بود.
احضار عمادالدین باقی به دادسرا و از سوی معاونت امنیت در شرایطی است که همزمان دو شعبه در دادگاههای عمومی و انقلاب نیز در حال رسیدگی به پروندههایی هستند که برای وی تشکیل شده است. غیر از این دو پرونده، از ده سال پیش تاکنون چند پرونده با چندین اتهام دیگر نیز در شعب مختلف دادگاهها برای عمادالدین باقی تشکیل شده بود که سه مورد از آنها به محکومیت وی منتهی شده بود.
در حال حاضر باقی دستکم در دو دادگاه، “پرونده در جریان” دارد. شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران در حال محاکمه باقی به اتهام “توهین به نظام” در کتاب دو جلدی “تراژدی دموکراسی در ایران” است. این دادگاه، اتهام فوق را در تعدادی از مقالات باقی که در سالهای 77 و 78 در مطبوعات منتشر شده بوده و در این کتاب بازنشر شده است، یافته است. اما پس از تشکیل جلسه دادگاه در هفته اول مهر ماه، مشخص شد که وی در این پرونده تفهیم اتهام نشده و لذا ادامه رسیدگی به جلسه بعد موکول شد.
در این پرونده دو نفر دیگر، مدیر نشر نی و مسوول وقت اداره کتاب وزارت ارشاد متهم هستند که نباید به این کتاب اجازه نشر داده میشد و مدیر نشر نی متهم است که بعد از جلوگیری از انتشار کتاب مذکور، باز هم کتاب به فروش رفته است.
صالح نیکبخت، وکیل عمادالدین باقی، خبر داده است که: “مطالب این کتاب عمدتا همان مطالبی است که در سال 79 موکل به خاطر آن محاکمه و با توجه به شکایت شکات مختلف، محکوم و مدت سه سال زندان خود را نیز گذراند.” اشاره نیکبخت به پروندهای است که در آن زمان در شعبه 1410 دادگاه کارکنان دولت مطرح شده بود و پس از صدور قرار عدم صلاحیت در این شعبه، به شعبه 6 دادگاه انقلاب فرستاده شده بود. این شعبه، باقی را از اتهام “توهین به مقامات” به علت فقدان دلیل تبرئه کرده بود و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال زندان محکوم کرده بود.
به گفته کارشناسان، بدین ترتیب مشخص نیست به چه دلیلی، اتهامی که یک بار به دادرسی، صدور رای و اجرای حکم منجر شده، بار دیگر در دادگاه عموم مطرح شده است؛ جالب آنکه شعبه دیگر همین دادگاه در همین موضوع از خود سلب صلاحیت کرده بود. نیک بخت میگوید: “با توجه به اینکه به تمام شکایات شکات خصوصی رسیدگی شده و شکایت وقت مدعیالعموم همین دو مورد اخیر بوده که مورد رسیدگی قرار گرفته است، جایی برای رسیدگی مجدد به این موضوع وجود ندارد. حتی اگر احیانا یکی از مقالات مد نظر قرار نگرفته باشد، اگر اتهامات همین موارد باشد، موضوع مورد بررسی قرار گرفته و حکم صادر شده و از مصادیق امر مختومه است زیرا در مورد تبلیغ علیه نظام حداکثر مجازات برای او در نظر گرفته شده است.“
غیر از این موضوع که برای آن باقی به یک سال زندان محکوم شده بود و اکنون بار دیگر قرار است به همان اتهام محاکمه شود. موضوع دیگری نیز در پرونده شعبه 6 دادگاه انقلاب مطرح بود که دو ماه پیش به صدور حکم زندان علیه باقی منجر شد. وی در مرداد ماه گذشته علاوه بر یک سال زندان تعزیری به اتهام “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به نفع گروههای بیگانه و مخالف نظام”، به دو سال زندان تعزیری به اتهام “اجتماع و تبانی به منظور انجام جرایم بر ضد امنیت کشور” نیز محکوم شد.
این پرونده که همسر و دختر عمادالدین باقی، رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان نیز در آن متهم بودند و محکوم به زندان شدند، مربوط به موضوعی است که اساسا درباره وی صدق نمیکند. دادگاه آنها را به خاطر شرکت در یک کارگاه آموزشی انقلاب مخملین در دوبی (که در پوشش کارگاه آموزشی حقوق بشر برگزار میشده) متهم کرده است. در حالی که واقعیت این است که آقای باقی اساسا به علت ممنوع الخروج بودن نتوانسته در این کارگاه شرکت کند و در نتیجه، همسر و دخترش را به آنجا فرستاده است. همسر و دختر عمادالدین باقی نیز پس از آنکه از هویت و هدف واقعی برگزارکنندگان این کارگاه اطلاع یافتهاند، آنجا را ترک کردهاند. اما اکنون هم آن دو و هم عماد باقی، به اتهام نکرده، محکوم شدهاند.
وکلای باقی و همسر و دختر وی، نسبت به این حکم درخواست تجدیدنظر کردهاند و ماه گذشته این پرونده برای رسیدگی به دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع شد.
کتاب های عماد الدین باقی
کتاب های عماد الدین باقی عمدتا در مورد انقلاب ایران یا جنبش اصلاحات در ایران است، از وی کتاب های زیر به چاپ رسیده است:
1) روحانیت و قدرت
2) جنبش اصلاحات دموکراتیک در ایران
3) کاوشی درباره روحانیت( آماده چاپ)
4) قضاوت آمریکایی
5) پرستشگاه در عهد سنت و تجدد
6) بررسی انقلاب ایران
7) انقلاب و تنازع بقا
8) تراژدی دموکراسی در ایران( جلد اول)
9) تراژدی دموکراسی در ایران( جلد دوم)
10) تاریخ ایران در دوران معاصر
11) جامعه شناسی قیام امام حسین و مردم کوفه
12) فرودستان و فرادستان( خاطرات انقلاب 57)
13) برای تاریخ( گفت و گو با سعید حجاریان)
14) جنبش دانشجویی ایران از آغاز تا انقلاب اسلامی
15) تولد یک انقلاب( پایه های نظری انقلاب)
16) حقوق مخالفان( تمرین دموکراسی برای جامعه ایرانی)
17) بهار رکن چهارم( مروری بر جنبش مطبوعات اصلاح طلب)
18) اعدام و قصاص( بخش اول: اهانت به مقدسات)