دوست و همکار گرامی آقای ماشاءالله شمس الواعظین اخیرا برای چندمین بار از موفقیت دیپلماسی اتمی دولت آقای احمدی نژاد سخن گفته است، سخنی که طبق معمول با استقبال رسانههای حامی دولت ایران روبرو شده است.
در میان چهرههای منتقد دولت آقای احمدی نژاد، آقای شمس الواعظین تنها فردی نیست که دیپلماسی اتمی آقای احمدی نژاد را موفق ارزیابی میکند. دوست عزیز دیگرمان آقای علیرضا رجایی نیز یکی – دو بار با تاکید بر اینکه “تا این لحظه” دیپلماسی اتمی آقای احمدی نژاد موفق بوده است، به اظهار نظر مشابهی با آقای شمس پرداخته است.
قاعدتا من هم مانند این دو دوست گرامی، به اثبات نقیض هر آنچه آقای احمدی نژاد میگوید و یا عمل میکند، علاقهای ندارم، اما به نظرم می رسد که در مود خاص برنامه هستهای، دولت آقای احمدی نژاد نه فقط توفیقی نداشته، بلکه یک تهدید بزرگ علیه امنیت ملی ایران را پایه ریزی کرده است.
همه ما میدانیم که برنامه هستهای ایران در حدود بیست سال پیش آغاز شده است، بنابراین، اگر پیشرفتهای فنی در این پروژه مایه مباهات تلقی شود، دولت آقای احمدی نژاد در آن سهم بسیار اندکی داشته است.
تنها کار مشخصی که آقای احمدی نژاد در این مورد انجام داده شکستن تعلیق روند غنی سازی اورانیوم بوده است، اما این تصمیم سیاسی به خودی خود موفقیت محسوب نمیشود مگر اینکه با به کار گرفتن یک دیپلماسی فعال و کارامد، حق ایران برای غنی سازی اورانیوم را به دیگر کشورها قبولانده باشد و یا اینکه بدون تحمیل کردن هزینه قابل توجهی به منافع کشور، جامعه جهانی را در مقابل عمل انجام شده قرار داده باشد.
واقعیتها اما نشان میدهد که دولت آقای احمدی نژاد در این دو زمینه هیچ توفیقی نداشته است.
البته آقای احمدی نژاد مدعی است که بیش از 120 کشور جهان از حق ایران برای برخورداری از چرخه سوخت هستهای حمایت میکنند و برای اثبات این مساله به حمایت کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، اعضای سازمان کنفرانس اسلامی و گروه 77 اشاره میکند.
ما میدانیم که گروه 77 و اعضای سازمان کنفرانس اسلامی عموما عضو جنبش عدم تعهد هستند، بنابراین جمع بستن عددی همه آنها اشتباه نخست آقای احمدی نژاد در این باره است.
در عین حال، آنچه آقای احمدی نژاد از آن به عنوان حمایت جنبش عدم تعهد از حق ایران برای غنی سازی اورانیوم یاد میکند، تنها بیانیههایی کلی است که از حق ایران برای برخورداری از تکنولوژی صلح آمیز هستهای حمایت شده است، یعنی همان ادبیاتی که آمریکا و اتحادیه اروپا نیز در برخورد با پرونده هستهای ایران استفاده میکنند. بدین ترتیب ادعای آقای احمدی نژاد مبنی بر اینکه بیش از 120 کشور جهان ( به نظرم وی گفته است بیش از 130 کشور) از غنی سازی اورانیوم در ایران حمایت میکنند، اشتباه دوم وی در این مورد است.
حال فرض کنیم که منظور بیاینههای جنبش عدم تعهد حمایت از غنی سازی اورانیوم در ایران باشد، در آن صورت ضروری است که تک تک اعضای جنبش عدم تعهد از این مساله حمایت کنند، در حالی که میدانیم اینگونه نیست.
شماری از مهمترین و با نفوذترین اعضای جنبش عدم تعهد در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل عضویت دارند که همگی تا کنون به ترتیب به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و صدور سه قطعنامه الزام آور علیه آن برای تعلیق غنی سازی اورانیوم رای مثبت دادهاند.
اگر این کشورها به راستی مدافع برنامه غنی سازی اورانیوم در ایرانند، به چه دلیل خواستار تعلیق الزام آور آن شدهاند؟ نادیده گرفتن این مساله از سوی آقای احمدی نژاد اشتباه سوم وی در این باره است.
بنابراین میتوان با صراحت گفت که دیپلماسی اتمی آقای احمدی نژاد سبب حمایت هیچکدام از کشورهای موثر و قدرتمند نظام بینالملل و یا شمار قابل توجهی از کشورهای کوچک و کم اثر از غنی سازی اورانیوم در ایران نشده است.
این در حالی است که شکستن تعلیق نیز تا کنون بدون هزینههای سنگین برای کشور نبوده است. تا کنون شورای امنیت سازمان ملل سه قطعنامه الزام آور تحت فصل هفتم منشور ملل متحد علیه ایران صادر کرده که دو قطعنامه آن حاوی تحریمهای اقتصادی و تکتولوژیکی است.
ماجرا اما به همینجا ختم نشده و قطعنامه چهارمی در پیش است که تحریمها را تعمیق میکند و در عین حال راه را برای قطعنامه شدید دیگری هموار میکند.
هر چند که آقای احمدی نژاد و حامیانش این قطعنامهها را ورق پاره و بی اثر میدانند، اما دوستان ما از جمله آقای شمس و آقای رجایی بهتر میدانند که تحریمهای بخصوص تحریمهای بانکی تا چه اندازه در حال تخریب پایههای اقتصاد ایران است.
بنابراین میتوان گفت که “تا این لحظه” نیز دیپلماسی اتمی آقای احمدی نژاد موفق نبوده است، ضمن آنکه داوری در باره پروندهای که همچنان در جریان است بدون ارائه چشم انداز روشنی از سرانجام آن، چندان منطقی به نظر نمیرسد.
این نوع داوری مانند رفتار همان کسی است که از پشت بام ساختمانی چند طبقه به پایین پرت شد و چون به طبقه دوم رسید، گفت: تا اینجایش که به خیر گذشت، به نزدیک زمین که رسیدم آن یک متر را هم میپرم پایین!