دستکم پنج بار موج افزایش درآمدهای نفتی در طول چهل سال اخیر، اگر هزار خسارت به ایران وارد کرده باشد حداقل یک دستاورد مثبت به همراه داشته و آن اینکه مسئله اقتصاد ایران هر چه باشد پول و سرمایه نیست.
ظرف چهل سال اخیر، ظهور پنج دولت کاملا متفاوت با گرایشها و نظامهای فکری، عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کاملا متفاوت و بعضا متضاد با یکدیگر در ایران بر سر کار آمدهاند که - قدرتی خدا- هیچیک دیگری را قبول نداشته و ندارند اما این دولتها همگی با شدت و ضعفها هنگامی که در برابر دلارهای نفتی باد آورده قرار گرفتهاند، هیچ یک خودداری کردن نتوانستهاند: هویدا با هواپیما تخممرغ وارد کرد، میرحسین موسوی از فرانسه کشمش خرید، هاشمی رفسنجانی به دلالان ارز چهارراه استانبول تهران مقرری ارزی پرداخت، خاتمی در سال 1383 رقم کل واردات کالایی ایران را به 38 میلیارد دلار رساند و سرانجام محمود احمدینژاد در وارد کردن میوههای لوکس و کاملا بیربط به موضوع خشکسالی نظیر گلابی و انگور و سیر خوراکی و… از دولت هویدا جلو افتاد.
اینها همه نشان میدهد که حداقل در برابر نفت و افسون دلارهای نفتی، ایدئولوژیهای رنگارنگ همه به یکسان از کار میافتند. تجربه به ما آموخته است که نفت، خود ایدئولوژی ساز و یا حتی ایدئولوژی است؛ آنگاه که درآمدهای نفتی کاهش مییابد، دولتها بیکار و استراتژی آزادسازی اقتصادی عزیز میشوند، وآنگاه که برق این دلار به چشمان ما ایرانیان فروغ دو چندان میبخشد، این شعار عدالت اجتماعی است که حرمت پیدا میکند و دهها بنیان و پایه تاریخی و دینی برای تقویت آن یافت میشود.
همه این تحولات بیآنکه ما خود حتی بدانیم از سلسلهجنبانی نفت است. بر این اساس من حتی به آنانی که امروز در جایگاه نقد دولت نهم اندرز صرفهجویی میدهند نیز چندان اطمینانی ندارم که در صورت تکرار این تجربه برای خود آنها، مسیر متفاوتی در پیش گرفته شود زیرا چه خوشمان بیاید یا نه، ملت ایران در 40 سال گذشته هر مکتب و مشرب فکری که خواسته یا آرزوی برقراری آن را داشته، در یکی از دولتهای برشمرده بالا متبلور دیده است. با این وجود و پس از پشت سر گذاشتن این پنج مسیر کاملا متفاوت ما اکنون همان قدر به نفت وابستهایم که در اواخر دهه 1340، همانقدر آسیبپذیریم که در آن زمان، همانقدر بر اثر عطسه اقتصاد آمریکا سینه پهلو میکنیم که آن روزگار، همانقدر حسرت میکشیم که در آن عصر….
داستان نفت در اقتصاد ایران، داستان این دولت یا آن دولت، این مشرب یا آن، این مکتب یا آن نیست؛ داستان خود نفت است تا زمانی که نقش این ماده سیاه رنگ بد بو در اقتصاد ایران- مانند سالهای 1359 و 1360 و 1371 تا 1379- کاهش نیابد، اراده سیاسی و ایدئولوژیک در مسیر آن دگرگونی پدید نخواهد آورد؛ دستکم دگرگونی بنیادینی در کار نخواهد بود.
منبع، کارگزاران، بیست و پنجم آذر