حماس: کمک ها در راه خدا بوده، مدیون نیستیم

آرش بهمنی
آرش بهمنی

» مواضع متناقض درباره کمک‌ جمهوری اسلامی به فلسطین

با گذشت چند روز از آتش‌بس میان اسراییل و حماس، و در حالی که محمود احمدی‌نژاد “پیام تبریک به مناسبت پیروزی” برای این گروه ارسال کرده، هم‌چنان اخبار و مواضع متناقض درباره نوع و میزان کمک‌های جمهوری‌اسلامی به گروه‌های فلسطینی مطرح می شود. در همین حال گروه حماس هم گفته که کمک‌های جمهوری‌اسلامی “در راه خدا” بوده و باعث مدیون شدن این گروه به ایران نخواهد شد.

علی لاریجانی، که در سفری برون مرزی به سه کشور ترکیه، لبنان و سوریه به سر می‌برد، در یک کنفرانس خبری گفته است که زمان حاضر “وقت ارسال سلاح به فلسطین است نه لابی‌گری”. وی از توضیح دادن درباره میزان و چگونگی کمک‌های جمهوری‌اسلامی به حماس خودداری کرد، اما گفته است: “کسانی که معتقدند به فلسطین کمک کرده‌اند بگویند چقدر سلاح به آن‌ها داده‌اند”.

هم‌زمان فرماندهان سپاه در اصفهان و کاشان هم کمک‌های نظامی جمهوری‌اسلامی به حماس را تایید کرده‌اند. غلامرضا سلیمانی٬ فرمانده سپاه صاحب‌الزمان اصفهان، با اشاره به درگیری‌های اخیر میان حماس و اسراییل، گفته است: “امروز موشک‌های فجر ۵ ایران اسلامی تا قلب تل‌آویو می‌رود و وحشت و سراسیمگی را بر این رژیم جعلی حاکم کرده است”. جواد نایینی، فرمانده سپاه کاشان نیز در سخنانی پیرامون کمک‌های ایران به حماس گفته است: “ جمهوری اسلامی ایران امروز به قدری توانمند شده است که فشنگ‌های ایران در غزه به قلب اسرائیل شلیک می‌شود و دشمن را طی مدت کمتر از هفت روز وادار به تسلیم می‌کند”.

پیش از این اما محمد حسن ابوترابی‌فرد، نایب رییس مجلس نهم، با اشاره به این‌که “قدرت نیروهای مسلح ایران از غزه سربرآورده است و رژیم صهیونیستی را به خاک ذلت نشانده است”، گفته بود که “بازوی مقاومت اسلامی تربیت‌یافته مکتب” جمهوری اسلامی است.

سیدعلی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، چند ماه پیش، و هم‌زمان با مطرح شدن بحث دخالت ایران در ناآرامی‌های برخی کشورهای منطقه، گفته بود: “ایران در هرچه که به مسائل فلسطینی ها مربوط می شود، انواع کمک ها و دخالت ها را کرده است، می کند و در آینده نیز ادامه خواهد داد”.

بحث کمک‌های مالی و نظامی جمهوری‌اسلامی به گروه‌های فلسطینی، سال‌هاست که در رسانه‌ها مطرح است. با این حال، هفته گذشته علی لاریجانی، رییس مجلس نهم، کشورهای مسلمان را تشویق به کمک‌های نظامی و تسلیحاتی به حماس کرده بود: “وقتی آمریکا و غرب تمام سلاح‌ها را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار می‌دهند، چرا کشورهای متعهد اسلامی سلاح‌های مورد نیاز را در اختیار ملت فلسطین قرار نمی‌دهند؟” این اما تمام داستان نبود و لاریجانی صراحتا خبر از آن داد که “افتخار ما این است که کمک مادی و نظامی به مردم غزه داشتیم”.

در جریان درگیری‌ها میان حماس و اسراییل، جمهوری اسلامی متهم شده بود که موشک‌های فجر را در اختیار حماس قرار داده و این گروه فلسطینی، به این وسیله به اسراییل حمله می‌کند. اما علاءالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، این ادعا را تکذیب کرد: “ما ادعای رژیم صهیونیستی در خصوص ایرانی بودن موشک‌های فجر- ۵ را تکذیب می‌کنیم”.

محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، اما به گونه‌ای دیگر از کمک‌ به حماس سخن گفته است. وی با اشاره با تاکید بر این‌که “به همه مسلمانان برای ایستادگی در مقابل استکبار، کمک تکنولوژیک و فناوری می کنیم و تجربیات خود را برای دفاع از مردمانشان به آنان منتقل می کنیم”، افزوده است: “موشک‌های فجر ۵ از ایران به غزه نرفته ولی فناوری آن منتقل شده است و غزه هم‌اکنون در محاصره بوده و ما نمی‌توانیم به آن‌ها کمک کنیم”.

حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران هم ادعا کرده که “این موشک‌ها در درون فلسطین ساخته می‌شود”. وی همچنین گفته است که در درگیری‌های اخیر “رژیم صهیونیستی دچار اشتباه در محاسبه شد چرا که فکر می‌کردند محاصره اجازه نداده فلسطینی‌ها به سلاح دست پیدا کنند و حس‌شان این بود که این مناطق را از سلاح خالی کردند و انرژی برای مقاومت وجود ندارد”. وی البته توضیحی درباره این‌که این سلاح‌ها چگونه به نواره غزه منتقل شده و در اختیار حماس قرار گرفته‌اند، نداده است.

در تحولی دیگر، خبرگزاری فرانسه گزارش داده که محمود الزهار، عضو دفتر سیاسی و وزیرخارجه پیشین دولت حماس، در یک سخنرانی در غزه، گفته است: “ایران هرگز برای دادن سلاح به فلسطینی ها شرطی قائل نشده است و فلسطینی ها وامدار ایران نیستند و ایران در راه خدا، این کمک ها را کرده است و فلسطینی ها حقیقت را آشکارا می گویند”.

اما میزان کمک‌های واقعی جمهوری‌اسلامی به گروه‌های فلسطینی و لبنانی چه میزان است؟ و این کمک‌ها به چه شکل در اختیار این گروه‌ها قرار می‌گیرد؟

علی مهتدی، تحلیلگر مسائل جهان عرب و خاورمیانه، در این زمینه به “روز” می‌گوید: “نخستین قدمی که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی برداشته شد، حتی قبل از جبهه‌گیری علیه آمریکا، برچیدن سفارت اسراییل در تهران و سپردن آن به جنبش آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات بود. اما دیری نپایید که سیاست نزدیکی به عرفات شکست خورده و آن دسته از مسئولان ایرانی که به عرفات نزدیک بوده و عملا لابی وی در تهران به شمار می‌رفتند رفته رفته مغضوب حکومت شدند. از طرف دیگر، عرفات با ورودش به مذاکرات صلح با اسراییل، خشم رهبران ایران را برانگیخت و عملا حمایت جمهوری اسلامی را به شکل کامل از دست داد”.

وی ادامه می‌دهد: “در اینجا بود که مسئولان ایران با تجربه‌ای که از تاسیس حزب‌الله در لبنان در سال ۱۹۸۲ کسب کرده بودند، به فکر ایجاد پایگاهی برای خود در مرزهای اسراییل افتادند. جنبش حماس که در ۱۹۸۷ توسط هفت نفر از اعضای اخوان المسلمین به رهبری شیخ احمد یاسین تاسیس شده بود، نزدیک‌ترین سیاست را به خط مشی رسمی ایران داشته و شعار آزادی فلسطین از رودخانه اردن تا دریای مدیترانه را سرلوحه فعالیت‌های خود قرار داده بود، اما این جنبش در نهایت به خاطر اینکه جریانی متعلق به اهل سنت بوده و تا حدودی نیز به تفکر سلفی نزدیک بود، نمی‌توانست مانند حزب‌الله به شکل کامل زیر چتر ایران قرار گیرد. در نهایت راهی که برای جذب حماس توسط ایران اتخاذ شد، استفاده از کاتالیزوری به نام سوریه بود. حماس از کمک‌های مالی و نظامی ایران که از طریق سوریه ارسال می‌شد، بهره می‌برد و در مقابل مجری سیاست‌های ائتلاف استراتژیک تهران و دمشق بود”.

 وی با اشاره به حمایت‌های جمهوری‌اسلامی، عربستان و اردن از حماس چنین ادامه می‌دهد: “با این حال، جمهوری اسلامی رسما یک حکومت شیعه بود که در تمام خاورمیانه از جنبش‌های شیعی در مقابل حکومت‌های سنی حمایت می‌کرد. تا زمانی که خط مشی عربستان و اردن (به عنوان کشوری که در زمان رهبری ملک حسین، تاثیر مهمی بر گروه‌های فلسطینی داشت) در مقابل اسراییل تغییر نکرده و رابطه این دو کشور با سوریه تیره نشده بود، حماس از حمایت هر دو طرف استفاده می‌کرد”.

 مهتدی، اما دلیل شکل‌گیری دیگر گروه‌های مقاومت توسط جمهوری‌اسلامی را این‌گونه توضیح می‌دهد: “جمهوری اسلامی با درک این موضوع که ممکن است حماس در مرحله‌ای حساس بار دیگر به آغوش عربستان بازگردد، گروه جهاد اسلامی را در فلسطین تشکیل داد که مانند حزب‌الله لبنان به شکل کامل تحت‌الحمایه تهران بود. این اتفاق سرانجام با شروع انقلاب سوریه رخ داد، بطوریکه حماس ابتدا در سکوت دفاتر خود را از دمشق به اردن و قاهره منتقل کرد و پس از موجی از شایعات، رسما اعلام کرد که در صف حمایت از انقلابیون سوریه بوده و خشم مسئولان ایرانی را برانگیخت. حماس از ابتدای سال جاری میلادی دیگر به شکل رسمی از محور ایران و سوریه جدا شده و به صف عربستان و هم‌پیمانانش مانند قطر پیوست، اما این هم پایان راه نیست”.

او با اشاره به تغییرات رخ داده در میان گروه‌های اسلامی کشورهای منطقه، می‌گوید: “رهبران اخوان المسلمین همان اندازه که در مصر به نوعی واقع‌گرایی رسیده و دست از مبارزات خشن و سلفی خود برداشتند، در دیگر کشورهای عربی نیز همین رویه را در پیش گرفتند و به شکلی کاملا پراگماتیک، روش منفعت‌طلبانه‌ای را در پیش گرفتند. حماس نیز به عنوان شاخه اخوان المسلمین در فلسطین، همین رویه را در پی گرفته و در عین انتقال به جبهه عربستان، هر کجا که منافعش ایجاب کند از ایران نیز کمک می‌گیرد”.

مهتدی، همچنین با اشاره به برخی اختلاف‌های داخلی در گروه حماس و تلاش خالد مشعل، برای نزدیکی به عربستان، سیاست جدید جمهوری‌اسلامی را این‌گونه توضیح داده است: “نکته مهم در تغییر سیاست جنبش حماس نیست، بلکه در درون این سازمان نهفته است. رهبران سیاسی حماس مانند خالد مشعل تصمیم به دوری از ایران و نزدیکی به عربستان گرفته‌اند در حالیکه شاخه نظامی این جنبش موسوم به گردان‌های عزالدین قسام، کماکان معتقدند که نباید خط مشی حماس تغییر کند. ایران در واقع از این اختلاف حاد بهره برده و در تنش اخیر میان اسراییل و حماس، حمایت خود از شاخه نظامی حماس را افزایش داده و عملا خالد مشعل و گروه وی را در تنگنا قرار داد. این سرمایه‌گذاری سیاسی ـ مالی و نظامی ایران از دو نظر برای تهران سودمند است. نخست اینکه شکاف ایجاد شده در درون حماس را عمیق‌تر می‌کند و دوم اینکه به اسراییل هشدار می‌دهد که هنوز هم علیرغم آشفتگی اوضاع در سوریه می‌تواند هر سه مرز مهم اسراییل با لبنان، غزه و سوریه را شعله‌ور کند. در عین حال جنبش جهاد اسلامی نیز در غزه حضور دارد که می‌تواند در هر لحظه حتی علیرغم مخالفت حماس به عنوان حاکم فعلی غزه با موشک‌پرانی به سمت اسراییل، ارتش این کشور را وادار به واکنشی کند که برای مقابله با آن چاره‌ای جز کمک گرفتن از ایران برای حماس باقی نمی‌ماند”.