حرف روز

نویسنده
شهلا گروسی

به بهانه مرگ دلخراش هاله سحابی

افسردگانی با احساسات انسانی!

باور مرگ برای کسانی که تقدیر را پذیرفته اند و آن را حق می دانند ،دشوار نیست .می دانید دشوار چیست ؟ دشوار آنجاست که مرگ نازنینی را در لحظه ای که انتظار نداری ،مجبوری باور کنی .

مرگ “هاله سحابی” از این نوع مرگ ها بود ،ناباورانه و غافلگیرانه  .او با مرگش بهت و حیرتی سیاسی ،اجتماعی را در جامعه بحران زده ایران رقم زد .

 

فارغ از منظر سیاسی ،مرگ هاله سحابی از منظر انسانی بسیار تلخ و جانگداز بود و منجر به جریحه دار شدن عواطف و احساسات میلیون ها نفر ایرانی در سراسر جهان گردید .

مرگ هاله،یک مرگ عادی همچون مرگ پدرش نیست که تنها با یک تأسف و همدردی عادی با خانواده اش پایان بپذیرد.

هاله عزیز با رفتنش به یکباره هاله ای از تلخی و غم را بر رخسار ایرانی جماعت فرود آورد . مرگ او را با مرگ “ندا” مقایسه می کنند ،هر چند صحنه مرگش ظاهرا توسط تلفن همراهی فیلمبرداری نشد و بصورت گسترده در سایتها و یوتیوب منتشر نشد، اما دفن مظلومانه پیکرش به اندازه صحنه نادیده مرگش و شاید حتی بیش از آن  دلخراش و دل آزار دهنده بود .

این هم یکی دیگر از مظاهر قدرت رسانه ها و شهروند خبرنگاران ،آنجا که در یک مراسم تشییع جنازه کسی نمی توانست حدس رخ دادن چنین اتفاق تلخی را بزند و گوشی همراهش را آماده نگه دارد تا صحنه مرگ دختری را در تشییع پیکر پدر ثبت و ضبط کند و بنابراین چنین سوژه ی خبری ارزشمندی از دست می رود .

اما برای اولین بار در دنیای رسانه ای صحنه پس از مرگ و دفن یک نفر، اینچنین باعث برانگیخته شدن احساسات و عواطف انسانی می شود و میلیون ها نفر در سراسر جهان با دیدن این تصاویر جریحه دار می شوند .

روانشناسی دو سال پیش و بعد از انتخابات گفته بود به زودی یک افسردگی همگانی همه ایران را فرا می گیرد و کثیر جامعه ایرانی دچار افسردگی اجتماعی خواهند شد .

بعد از گذشت دو سال از انتخابات ،می بینم پیش بینی این همکار محترم درست از آب درآمده و حوادثی از جنس مرگ ندا و یا هاله سحابی نیز بدون شک این افسردگی اجتماعی را شدن و حدت می بخشد .

بخش دوم پیش بینی این روانشناس این بود که در صورت تداوم این حالت در بستر زمان ، امکان رخدادن وقایع تلخ اجتماعی در قالب حوادث اجتماعی غیر قابل کنترل وجود خواهد داشت و همین مسائل حکومت را با دشواری در اداره کشور مواجه خواهد کرد .

مرگ هاله سحابی گذشته از منظری که گفته شد ، چند سئوال بزرگ و تعارض برانگیز  و نکته را به ذهن متبادر می کند :

نکته اول -هاله سحابی عزیز که سال ها عمر خود رو وقف مبارزه با خشونت و مبارزه مدنی کرده بود به یکباره و ناگهان در مراسم تشییع پدرش قربانی خشونت می شود.آیا نتیجه و ثمره سال ها مبارزه با خشونت در قرن بیست و یکم و هزاره سوم قربانی شدن توسط خشونت است ؟عقبگرد تاریخی ما تا کجا و چقدر صورت خواهد گرفت ؟

سئوال اول - بر خلاف آنچه از عرف اسلام و قانون می دانیم ،پیکر هاله سحابی بدون هیچگونه توضیحی و طی مراحل معاینه و تشریفات معمول ،شبانه و مظلومانه در حضور اندکی با نور کمرنگ ماشین غسل می دهند و بعد دفن می کنند . آیا قوانین عرفی شریعت امکان جابه جایی و تغییر و نفسیر به رای دارد ؟

سئوال دوم – قرائن و شواهد نشان می دهد که غسل و دفن جسد بسیار عجولانه و ناقص صورت گرفته است .چرا هیچ مرجع تقلیدی از منظر وظیفه و رسالت دینی خود به این شیوه دفن جسد یک مؤمنه مسلمان که خود معلم قرآن نیز بود ،اعتراض نکرد ؟

سئوال سوم – چرا برای برگزاری مراسم ختم یک مسلمان اجازه داده نشدو چرا در تشییع پیکر یک مسلمان (عزت ا..سحابی)که بسیاری از گروه های سیاسی مختلف بر تقوا و مسلمانی او گواهی می دهند اینگونه برخوردهای زشت و زننده و خشونت آمیز صورت گرفت و منجر به یک مرگ شد ؟

نکته دوم –هیچ مقام مسئولی پاسخ روشن و صریحی در مورد این حادثه نداد و توضیحات و تصاویر و گزارش های پخش شده از صدا و سیما نیز بیشتر بر شبهات افزود .

نکته سوم –بسیاری افراد مذهبی در این چند روز اخیر معتقدند،شیوه مرگ و نحوه دفن هاله سحابی از منظر دینی یادآور و بازسازی واقعی روایتی شیعی از مرگ دختر پیامبر اسلام ،حضرت فاطمه زهرا بود و این اتفاق عجیب  بسیاری را متحیر و مبهوت کرد.

سئوال چهارم – آیا تاریخ تکرار می شود ؟ و خداوند طبق آنچه در کتاب آسمانی خود وعده داده است ظالمان را مجازات خواهد کرد ؟این مجازات چگونه خواهد بود و وعده تاریخی خداوند در باره مسببان این حادثه تلخ چه زمانی اتفاق می افتد ؟

نکته چهارم – به قول محسن نامجو :

ای کاش! ای کاش! ای کاش! داوری، داوری، داوری،  در کار بود

کا شکی کاشکی، قضاوتی، قضاوتی ،قضاوتی،  در کار بود

حادثه تلخ است و باورش زمان می برد و هضمش هنوز برای نگارنده بسیار دشوار است .برای شما چطور؟ هر چقدر این حادثه شما را بیشتر درگیر کرده باشد و بغضش در گلویتان بیشتر گیر کند یقینا در طیف گسترده افسردگان ایرانی جایگاه محکم تری دارید . افسردگانی با احساسات انسانی!