باز راتنر
رسانه های اسراییل طی هفته های اخیر این خبر را منتشر کرده اند که عملیات نظامی اسراییل علیه تأسیسات اتمی ایران قریب الوقوع است. دولت یهود ممکن است این حمله را از پاییز سال جاری آغاز کند. آیا این یک تهدید جدی است یا یک بلوف؟
چرا اسراییل تهدیدهای خود را نسبت به ایران افزایش داده؟
به گفته بسیاری از ناظران، دلیل اصلی این تهدیدها تأیید حمایت آمریکا از اسراییل است. دومینیک ویدال، متخصص امور خاورنزدیک می گوید: “اخاذی اسراییل به این شکل است: اگر اوباما موضع سفت و سختی در برابر پرونده ایران اتخاذ نکند، تل آویو از رقیب او میت رامنی حمایت خواهد کرد.”
شرایط بی شک بسیار پرتنش است: محمود احمدی نژاد روز جمعه بار دیگر تحریکات همیشگی خود را ازسر گرفت و حکومت اسراییل را “تومور سرطانی” منطقه خواند و گفت که اسراییل بزودی ازبین خواهد رفت. به نظر می رسد که این تهدیدها جدی گرفته شده: دولت یهود آفی دیختر، یکی از شخصیت های جنگ طلب، و رییس سابق شین بت را به سمت وزارت داخلی دفاع منصوب کرد.
چارلز اندرلین، فرستاده اعزامی فرانس ۲ به اورشلیم، می گوید: “سال هاست که اسراییل اطمینان دارد جمهوری اسلامی درحال ساخت سلاح اتمی است و حکومت تهران یک تهدید بالقوه برای موجودیت اسراییل است.” اکنون سؤالی که مطرح می شود این است که آیا باید به تنهایی وارد عمل شد یا باید صبر کرد تا تحریم های بین المللی آن طور که ایالات متحده می خواهد نتیجه خود را نشان دهند؟
درمجموع، مطبوعات اسراییل این طور وانمود می کنند که حمله اسراییل علیه ایران قریب الوقوع است. روزنامه های اسراییلی به طور مرتب اعلام می کنند که اسراییل در شرف انجام “حملات بازدارنده” علیه تأسیسات غنی سازی اورانیوم ایران است. تایم می نویسد که هیجانات رسانه ای اسراییل ممکن است “بلوفی باشد که به هدف تغییر رفتار سران ایرانی یا غربی زده شده است”.
دومینیک ویدال همچنین می نویسد: “رویه اسراییل دلایل داخلی و خارجی دیگری نیز دارد. ابتدا اینکه دولت یهود از یک سال پیش با یک جنبش اجتماعی مواجه شده که هر لحظه ممکن است شدت یابد. به همین دلیل باید توجه افکار عمومی را منحرف سازد. به علاوه، محمود عباس، رییس دولت خودگردان فلسطین، در سفر خود به فرانسه در ماه ژوئن خواستار شرکت فلسطین در اجلاس عمومی سازمان ملل به عنوان کشور غیرعضو شده است که احتمالاً به دلیل حمایت اکثریت کشورها، به تحقق خواهد پیوست و حق وتو نیز در این رابطه وارد نیست.”
آیا اسراییل می تواند بدون حمایت ایالات متحده به ایران حمله کند؟
دولت اوباما از پاییز سال گذشته همواره اظهارات جنگ طلبانه بخشی از سران اسراییلی و در رأس آنها بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک را آرام کرده.
واشنگتن علی رغم فشارهای تل آویو از گزینه دیپلماتیک حمایت می کند. شرایط به این قرار است: اگر تهران محدود کردن فعالیت های غنی سازی را بپذیرد و ذخیره اورانیوم غنی شده خود را مبادله کند، تحریم های بین المللی کاهش خواهند یافت.
پنتاگون بیم آن دارد که حملات اسراییل کل منطقه را به آتش بکشد. در ماه مارس، طراحان آمریکایی به این نتیجه رسیده اند که ایران حمله اسراییل را تلافی خواهد کرد و این مسأله منافع آمریکا در منطقه را به خطر خواهد انداخت. همچنین سؤالات بسیاری روی تأثیر حملات وجود دارد و ستاد مشترک آمریکا معتقد است که این حملات تنها دو سال برنامه اتمی ایران را به تأخیر می اندازد.
همچنین شیوه عمل ارتش اسراییل نیز جای بحث دارد. دومینیک ویدال در این خصوص می گوید: “نیروی هوایی اسراییل برای رسیدن به مراکز غنی سازی ایران باید ده ها هدف را در کشوری بزرگ آماج حملات خود قرار دهند.” ارتش اسراییل به اندازه کافی بمب های قدرتمند برای رسیدن به مراکز زیرزمینی ایران را ندارد.
آیا در مورد گزینه حمله علیه تأسیسات اتمی ایران در دولت نتانیاهو اتفاق نظر وجود دارد؟
دو نفر پروژه حمله “بازدارنده” را در دستان خود گرفته اند: نخست وزیر بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاع ایهود باراک. با این حال، افراد بسیاری علیه این دو نفر به مخالفت برخاسته اند. در رأس مخالفان، شائول موفاز، رهبر حزب کادیما، قرار دارد که اخیراً به ائتلاف با لیکود نتانیاهو پایان داده. او در نامه به نخست وزیر، دولت را به این متهم کرده که “از خطوط قرمز رد شده” و موضع شفافی نیز ندارد.
چارلز اندرلین دراین خصوص می گوید: “در کابینه امنیتی نتانیاهو نیز مخالفانی وجود دارند. ستاد ارتش و دستگاه های اطلاعاتی نیز مخالف حمله یک جانبه اسراییل اند.” دومینیک ویدال نیز می گوید: “ارتش و نهادهای اطلاعاتی می دانند که این کشور از امکانات کافی برای دفاع از خود علیه اقدامات تلافی جویانه ایران و حزب الله که موشک های دوربرد دارند برخوردار نیست.”
او می افزاید: “سپر دفاعی موشکی تنها در برابر موشک های کوتاه برد از نوع راکت کارآمد است و می تواند حرارت آنها را ردیابی کند. ازطرف دیگر، امکان پناه دادن جمعی در اسراییل وجود ندارد.” درحالی که ماتان ویلنای، وزیر سابق تأکید کرده بود که این جنگ تنها ۳۰ روز به طول خواهد انجامید و ۵۰۰ نفر کشته خواهند شد.
پیامدهای حمله اسراییل به ایران چه خواهد بود؟
چارلز اندرلین می گوید: “پیامدهای منطقه ای آن فاجعه بار خواهند بود. حزب الله هزارها موشک شلیک خواهد کرد و رفتار بسیاری از کشورها نیز غیرقابل پیش بینی خواهد بود.” حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، هشدار داده است که سازمانش در صورت حمله اسراییل علیه پایگاه های حزب الله یا تأسیسات اتمی ایران، “زندگی صدها هزار اسراییلی را جهنم خواهد کرد”.
دومینیک دیوال می گوید که دولت اسراییل با اتکا به “شکاف میان سنی و شیعه” براین باور است که در صورت حمله به ایران از حمایت بخشی از جهان عرب و مسلمان برخوردار خواهد شد. با این حال، هیچ چیز معلوم نیست: اختلافات شیعه و سنی همیشگی نیستند و ائتلاف هایی درحال شکل گیری است. طی هفته های اخیر برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس، ازجمله عربستان سعودی، رفتارهایی اتخاذ کرده اند که نشان از گشایش دارند [به عنوان مثال، دعوت محمود احمدی نژاد به مکه]. نشانه دیگر اینکه رییس جمهور مصر در نشست کشورهای غیرمتعهد شرکت کرد.
او می افزاید: “هیچ گاه یک جنگ اسراییل تا این حد با مخالفت روبرو نشده. ولی ازطرف دیگر، دولت یهود نیز هیچ گاه جنگی را بدون اینکه به انجام برساند اعلام نکرده است. با این حال، در شرایط بی ثبات فعلی در خاورمیانه [اغتشاشات سوریه، پرونده هسته ای ایران، اختلافات فزاینده میان قدرت های غربی و کشورهای درحال توسعه در شورای امنیت]، مشخص نیست که حمله اسراییل به چه سرانجامی خواهد رسید.
منبع: اکسپرس، ۲۸ اوت