فیلم روز

نویسنده
کامبیز رحیمی

سلوک روحی یک بیگانه

 

” آخرین ملکه زمین “ محصول سال 1384 است که این روزها با 4 سال  تاخیر روی پرده رفته است. این فیلم به مسائل و ریزه کاری های زندگی یک مهاجر افغان می پردازد و به سینمایی منتسب می شود که داعیه مخاطب خاص دارد. فیلم این روز ها در چند سینمای محدود به عنوان گروه فیلم های فرهنگی روی پرده رفته است.

کارگدان: محمدرضا عرب. نویسندگان: محمد ترابی و محمدرضا عرب. مدیر فیلمبرداری : ساعد نیکزات. تدوین : واروژ کریم مسیحی. تهیه کننده: علیرضا سجادپور. بازیگران: قربان نجفی، اصغر همت، علا محسنی، علی آزاد نیا.

خلاصه داستان: علی‌بخش جوان مهاجر افغانی که در ایران مشغول به کار است از خانواده به خصوص همسرش شاه گل مدتی بی خبر است. حوادث و تهدید حمله‌ی آمریکا به کشور افغانستان دلشوره های علی‌بخش را بیشتر می کند و او تصمیم می گیرد به کشورش افغانستان بازگردد، که در این سفر طولانی با فراز و نشیب های زیادی روبرو می شود.

 

نگاهی به روایت

 

” آخرین ملکه زمین” نخستین ساخته محمدرضا عرب به عنوان فیلم بلند است. او پیش از این چندین عنوان فیلم کوتاه و مستند را کارگردانی کرده بود. فیلم آخرین ملکه زمین به زندگی جوانی مهاجر می پردازد که از ایران قصد سفر به کشورش می کند و در این راه با مصائب فراوانی رو به رو می شود. البته عرب در بسیاری از صحنه های فیلم می کوشد شخصیت خود(علی بخش) را جهانشمول تر از یک مهاجر افغانی ببیند تا بتواند ابعادی گسترده تر به داستان خود بدهد.

روایت فیلم داستانی اودیسه وار دارد. کارگردان در این سفر از الگویی آشنا  بهره برده است. شخصیت او از نقطه ای آغاز به حرکت می کند و در ادامه راه با مسائلی که پشت سر می گذارد به تحول دست می یابد و در نهایت در پایان سفر به شخصیتی دیگر بدل می شود.

فیلم آخرین ملکه زمین در مرحله نگارش نشانه های بسیاری را در خود جمع می کند تا در انتها بتواند به هدف اصلی خود دست یابد. سفر علی بخش از ایران شروع می شود که کشوری بیگانه است. او مدت ها زندگی خود را در بیگانگی گذرانده و مجبور بوده برای امرار معاش خانواده اش دور از آنها در  کشوری دیگر کار کند. به این تر تیب غم غربتی مضاعف توسط نویسندگان باری او پایه ریزی می شود. زمانیکه خبر حمله امریکا  به کشورش را می شنود عزم سفر می کند و بار سفر می بندد. باید به محلی برود که به خود او تعلق دارد. درواقع سفر علی بخش یک سفر بیرونی نیست، بلکه قرار است سفری درونی از یک محیط بیگانه به محیطی آشنا باشد.

تا اینجا همه چیز معکوس به نظر می رسد چون معمولا در داستان هایی اینچنین که هدف تحول قهرمان در طی سفر است معمولا سفر از محیطی آشنا به سمت محیطی بیگانه تدارک دیده می شود. اما ظاهرا نویسندگان فیلم سعی داشته اند به این  ترتیب غربت علی بخش و سرزمین محل زندگی او را بیشتر به نمایش بگذارند.

در ادامه آنچه رخ می دهد همان است که از این الگوی روایتی می شناسیم. علی بخش در دام حوادث مختلف گرفتار می آید اما چون تقدیر او رسیدن به همسرش است از تمامی آنها  می رهد تا تماشاگر در انتها بتواند رستگاری وی را شاهد باشد.

آنچه در این فیلم به لحاظ بعد زیبایی شناسی اهمیت پیدا می کند. توجه عرب به فضاهای بصری فیلم است. در فیلم دائم بر چشم انداز ها تاکید می شود. گویا علی بخش به بهشت آمده است. اما دائم این فضا با حمله طالبان و آتش موشک و خمپاره بر هم می ریزد و زیبایی ها جز دقایقی اندک استوار نمی مانند و به این ترتیب کارگردان موضع خود را در مورد کشور افغانستان مشخص می سازد. در پایان فیلم هم که علی بخش به معشوق خود می رسد او را خاموش می بیند. این صحنه هم جزو لحظات به یادماندنی  فیلم است. گویا هدف از این سفر تنها رسیدن به مقصد بوده است. کارگردان فیلم خود را با خاموش نگاه داشتن شخصیت زن از دام سانتی مانتالیزم سطحی دور نگه می دارد.

نویسنده و کارگردان فیلم اطلاعات مربوط به شخصیت ها را به سختی در اختیار تماشاگر قرار می دهند. انگار کاراکترها میان دو دنیای واقعی و مجازی سردرگم باشند. از یک سو می خواهند دنیای اطراف علی بخش واقعی جلوه کند و از سوی دیگر قصد دارند او را در خلاء نگاه دارند. این دوگانگی نگاه آسیب هایی را به پیکره شخصیت پردازی فیلم وارد کرده است. آدم هایی همانند فردی که او را از دست طالبان نجات می دهد و یا حاجی که در ابتدای فیلم می خواهد به او پول بدهد تا به اخر در همین هاله ابهام باقی مانده اند.

در میانه این سفر قربان نجفی بازیگر نقش علی بخش بسیار خوب ظاهر می شود. او به مدد میمیمک چهره و نگاه عمیقی که دارد می تواند مبنای تحول شخصیتی علی بخش را به خوبی برای مخاطب تصویر کند.

کارگردانی عرب نیز در فصل های مختلف قبال قبول است تنها نکته ای که باقی می ماند ریتم کند فیلم است که شاید با توجه به روال منطقی داستان مناسب به نظر برسد، اما در نهایت با توجه به جنس فیلم های روی پرده موجبات ملال تماشاگر را سبب می شود.