سه سال پیش در چنین روزی روی برگهی رأیی که در صدر آن نوشته بود “میزان رأی ملت است” نوشتم “مهدی کروبی” و آن را به صندوق رایی انداختم که روی برچسب آن با خط درشت نوشته بود: “میزان رأی ملت است”. حالا بماند که میزان رأی ملت نبود و نیست…
امروز با گذشت سه سال وقتی به ارزیابی آن رأی مینشینم به این نتیجه میرسم که شرکت در آن انتخابات و رأی به مهدی کروبی درستترین کنش سیاسیای بوده است که انجام دادهام. اگر در روز ۲۲ خرداد ۸۸ موقع نوشتن نام کروبی بر برگهی رأی نسبت به صحت تصمیمام اندکی تردید داشتم امروز و با گذشت این سه سال آن اندک تردید هم وجود ندارد. کمپین انتخاباتی کروبی فرصتی بیمانند برای نیروهای تحولخواه جهت طرح صریح مطالبات دموکراتیک و نقد ساختارهای حقوقی و حقیقی قدرت بود، ضمن اینکه برنامههای طرح شده از سوی مهدی کروبی و تیم انتخاباتیاش سطح کیفی مباحث انتخابی را تا حدود زیادی بالا برد و ما در برخورد چهره به چهره با مردم توانستیم فهرستی از مهمترین اولویتهای نیروهای دموکراسی خواه را به زبان ساده با بدنهی اجتماع در میان بگذاریم و متقابلا با بسیاری از واقعیات جامعه از نزدیک آشنا شویم. این البته اولین تجربهی برخورد رو در رو و بیواسطهی من با مردم در فضای انتخابات نبود (پیش از این در سالهای ۷۷، ۷۸، ۸۰، ۸۱، و ۸۴ در ستادهای انتخاباتی اصلاح طلبان فعالیت کرده بودم) اما باید بگویم که فضای پیش از انتخابات ۸۸ به لحاظ سطح مباحث طرح شده و گشودگی فضای اجتماعی و سیاسی، بیگمان از تمامی انتخاباتی که پیش از آن دیده بودم متمایز و متفاوت بود. افسوس که رقیب این فضا را تاب نیاورد و قواعد بازی را زیر پا گذاشت…
کمپین انتخاباتی کروبی علیرغم برخی نقاط ضعف تشکیلاتیاش، کمپینی به تمام معنا دموکراتیک بود. هم در محتوا و هم در ساختار و این البته بیش از هر چیز مدیون و مرهون مروت ومدارای شخص “شیخ” بود. بیاغراق میتوان گفت در طول تاریخ جمهوری اسلامی هیچ سیاستمداری رابطهای این چنین نزدیک با روشنفکران و جنبش دانشجویی ایجاد نکرده بود. کروبی با مدارایی آموزنده پذیرندهی دیدگاههای مختلف بود و شاید همین صفت او بود که باعث شد از جواد طباطبایی گرفته تا عبدالکریم سروش، از احمد زید آبادی و عبدالله مومنی گرفته تا غلامحسین کرباسچی و عباس عبدی و ازعطاءالله مهاجرانی تا تقی رحمانی و عمادالدین باقی در کمپین انتخاباتی او حاضر باشند.
پیش از این جنبش دانشجویی و روشنفکران عشقی یک طرفه را با برخی سیاستمداران اصلاح طلب آزموده بودند که نهایتا به سرخوردگی انجامید، در عوض رابطهی دانشجویان و روشنفکران با کروبی اگر چه عاشقانه نبود اما دو سویه و سیستماتیک بود. او آنقدر معرفت، بصیرت و شجاعت داشت که برای دفاع از دراویش گنابادی دست به قلم ببرد و پروای رنجیدن این و آن را به دل راه ندهد، یا در دفاع از عبدالکریم سروش در تلویزیون جمهوری اسلامی تردید نکند. تو میتوانستی رو در روی او بنشینی وچشم در چشم نقدش کنی یا دیدگاهت را با او در میان بگذاری، اینگونه نبود که فقط چاپلوسان یا مریدان وتایید چیها به او دسترسی داشته باشند.
کروبی در شرایطی که همه تنها در فصل انتخابات یاد دانشجویان و زندانیان سیاسی میافتادند از سالها پیش پیگیر حقوق این افراد بود و حتی در ایام ریاست بر مجلس نیز همواره دغدغهی حقوق زندانیان سیاسی را داشت.
کروبی سیاستمداری عملگرا و واقع بین بود وهست، او پس از انتخابات نیز به آنها که همواره به اسم واقع بینی “مقاومت” را نفی کرده و “عملگرایی” را با “وادادگی” یکی گرفتهاند نشان داد که ایستادگی ومقاومت به هیچ روی منافاتی با واقعگرایی و عملگرایی ندارد و اتفاقا گاهی عین واقع بینی است. اصلاح طلبان وتحولخواهان اکنون سرمایهی اجتماعی قابل توجهی دارند و بیشک بخش عمدهای از این سرمایهی اجتماعی را مدیون و مرهون ایستادگی کروبی وموسوی هستند.
در اینجا ذکر این نکته را نیز بر خود فرض میدانم که از فردای ۲۲ خرداد میرحسین موسوی هم با ایستادگی و اخلاق مداری کم نظیر خود به بسیاری از ما ثابت کرد در ایام تبلیغات انتخاباتی در مخالفت با او تند رفتهایم، امروز که به گذشته نگاه میکنم به این نتیجه میرسم که در آن ایام بسیاری از ما –از جمله خود من- در نقد میرحسین از مسیر انصاف خارج شدیم. میرحسین نیز نشان داد که در مسیر گذار به دموکراسی سیاستمداری قابل اعتماد است، هر چند که اگر ده بار دیگر نیز به روز ۲۲ خرداد ۸۸ بازگردیم من بر برگهی رأی خود خواهم نوشت: مهدی کروبی.
کروبی و موسوی به عقیدهی من اکنون به تنهایی وزن و پایگاهی چند برابر تمام اپوزیسیون دارند، مسلما محبوبیت و مقبولیت موسوی و کروبی در افکار عمومی داخل کشور و بدنهی جنبش اعتراضی به مذاق آنها که به دنبال “سرتراشی” و “آلترناتیو سازی” در خارج از کشور هستند خوش نمیآید، با این حال عمدهی فعالین دموکراسی خواه –چه در داخل وچه در خارج- میدانند که این دو تن سرمایههای گرانقدری برای ایران فردا هستند. مسیر گذار به دموکراسی محتاج سیاستمدارانی با تجربه و مسئول است، کروبی و موسوی نشان دادهاند که سیاستمدارانی مسئول وقابل اعتمادند، آنها در پی کسب قدرت به هر قیمت نیستند. ما آنها را در “عمل” آزمودهایم.
شاید امروز بهترین روز باشد برای تاکید بر این نکته که بر عهدی که با رهبران جنبش سبز بستهایم وفاداریم و در کنار آنها خواهیم ماند و خواهیم ایستاد. ۱۶ ماه حصر ناجوانمردانه این دو بزرگوار و فشارهایی که بر خانوادههای آنها وارد آمده و در عین حال ناتوانی ما از انجام حرکتی موثر در دفاع از آنان البته موجب شرمندگی است، با این حال “چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند”. روز ما دوباره میرسد، تا آن روز صبوری از کف ندهیم و امیدوار و مقاوم بمانیم.