هم شهر رستم، هم مسجد جامع

نویسنده

shahr_rostam_b.jpg

درچند ماه گذشته آثار باستانی ایران در معرض تهدیداتی جدی قرار گرفته است. از جدیدترینش که گذر مترو از دل چهارباغ اصفهان و رسیدن به سی و سه پل باشد تا گذر خطوط راه آهن از کنار تخت جمشید و تخریب بنای رستم و خطر آب گرفتگی بیستون براثر حفاری و احداث تونل های آبی، و یا احداث دکل های برق در محوطه شهر 800 هزار ساله طوس و همچنین تخریب دیوارهای مسجد صفوی در تهران به بهانه ساخت 5 باب مغازه یک متری … این تهدیدها درحالی جدی تر می شود که سازمان میراث فرهنگی، متولی رسمی حفاظت از آثار باستانی ایران، یا بی خبر از این حوادث است یا علی رغم شکایت ها و اعتراضات، دستش به جایی بند نیست.

مترو در چهارباغ اصفهان

با آنکه نزدیک به هزار و 800 نفر از شهروندان اصفهانی با تجمع مقابل شعبه 5 دادگستری و سپس محل احداث متروی این شهر، به حفاری تونل مترو و آسیب به میراث فرهنگی اصفهان اعتراض کردند اما سیف اللهی رییس قطار شهری اصفهان، شاکیان را عده ای بیکار خطاب کرد. بعد از آن هم تونل مترو هم با سرعتی بیشتر از گذشته از دو سو به خیابان چهارباغ عباسی رسید و بخشی از استخر تاریخی سردر باغ هزار جریب را نابود کرد و اکنون هم قصد حرکت به سمت سی و سه پل را دارد. حرکتی که نه به لوله های سفالینی که از قدیم آب را از باغ هزار جریب به سردرباغ می رساندند رحم کرد و نه به کاشی های زیبای مدرسه چهار باغ و نه کفپوش منارجنبان. این تونل به هرجا می رسد با خود خرابی هم می برد.

راه آهن در تخت جمشید

تخریب آثار باستانی در ایران فقط مختص به اصفهان نمی شود. در همین یک ماهه اخیر اخبار اسفناکی از بی توجهی به آثار باستانی در دیگر نقاط کشور به گوش می رسد. راه اندازی خطوط راه آهن شیراز – اصفهان و تهدید بنای باستانی پاسارگاد از این جمله است. این خط آهن که درست در حریم تخت جمشید قرار دارد و با فاصله ای 300 متری، تهدید جدی برای نقش رستم است. و این تنها تهدید پایتخت ساسانیان نیست. به نوشته وبلاگ “ایران، سرزمین من” ظاهراً پس از گذشت 3 هزار سال از امپراتوری ساسانیان هنوز پایتخت این پادشاهی تهدید می شود و این بار نه از سوی بیگانگان و توسط درفش و کمان رومیان که از سوی نوادگان ایرانی کوروش و دینامیت این تهدید ها صورت می گیرد. “منظور این نویسنده انفجار دینامیت در 500 متری تخت جمشید و خطر گل سنگ ها و انفجار مواد منفجره در 50 متری نقارخانه ساسانی و احتمال زیر آب رفتن تنگه بلاغی توسط سد سیوند است که همگی تهدیداتی جدی برای این بنای 2500هزار ساله ایرانی به شمار می رود. حتی اعمالی که با نام مرمت در این پایتخت باستانی دارد انجام می شود به گفته امین محمود زاده، مدیر داخلی پیشین بنیاد پژوهشی پارسه – پاسارگاد تخریب بیشتر را به دنبال دارد و اگر” به مدت 20 سال این آثار باستانی به حال خود رها شوند فرسودگی اش کمتر تخریب وارد می کند تا این کارهایی که به نام مرمت دارد در آنجا انجام می شود.”

بیستون زیر آب

در همین اثنا بود که جشن ملی بیستون در کرمانشاه همزمان با ثبت جهانی آن در یونسکو برگزار شد و آن هم درحالیکه کتیبه ها و محوطه تاریخی اش درخطر نابودی قرار دارند و مسئولان میراث فرهنگی هم در سخنرانی هایشان هیچ اشاره ای به این تخریب و تهدیدها نکردند.مشایی، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در روز جشن ملی بیستون گفته بود که: “ما از هر بهانه ای برای اهتزاز پرچم ایران استفاده می کنیم” و سپس هم به تهدیدات بین المللی اشاره کرد که: “منافع ایرانیان را به خطر می اندازد”، اما هیچ اشاره ای به اقدامات دولت و مسئولین دولتی نکرد که بناهای تاریخی ایران را به راحتی مورد تهدید قرار می دهند. اگرچه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از شرکت پتروشیمی شکایت کرده اما به نوشته وبلاگ” ایران، سرزمین من”، “ظاهرا دست هایی در کار بوده که حتی قدرت مسئولین دولتی هم به آن ها نمی رسیده” و شکایت فقط موجب شده این شرکت حفر کانال های آب را متوقف کند اما به فعالیت هایش در حریم بنای باستانی بیستون ادامه دهد تا خطر زیر آب رفتن، این اثر جهانی را تهدید کند.

برق گرفتگی شهر 800 هزار ساله طوس

دکل های برق وزارت نیرو به یک باره در حریم مجموعه فرهنگی – تاریخی طوس پا گرفت، بی آنکه از مسئولان میراث فرهنگی اجازه ای گرفته شود. هرچند طبق ادعاهای وزارت نیرو این وزارتخانه برای احداث این دکل ها نامه هایی به میراث فرهنگی نوشته اما جوابی نگرفته است.به هر حال وزارت نیرو با تجاوز به حریم این شهر 800هزار ساله، امید ثبت این اثر ملی در فهرست جهانی یونسکو رابر باد داد.

دکل های برق در ضلع شمالی محوطه تاریخی طوس و در نزدیکی آرامگاه فردوسی، شاعر پارسی گوی ایرانی بنا شده تا این شهر پس از گذشت 800هزار سال همچنان در معرض آسیب ها و تهدید ها باشد.

آن هم در حالیکه این شهر نه از لحاظ وجهه ملی بلکه از لحظ دینی هم مهم به شمار می رود. پس از آمدن اسلام به ایران، این شهر از مراکز مهم دوستان اهل بیت بود و در همین شهر بود که امام رضا مسموم شد و درگذشت.

مغازه در دل مسجد جامع

به دستور هیات امنای مسجد جامع صفوی تهران که زیر نظر اوقاف است، دیوار قدیمی و تاریخی شبستان این مسجد خراب می شود و به جایش 5 باب مغازه یک متری می سازند. تخریب این دیوار ها از تابستان شروع شده و تا چند روز دیگر کرکره های آهنی این مغازه ها که هیچ تناسبی با معماری این بنای تاریخی ندارد بالا می رود. این مسجد که قدمتش به قرن 5 قمری نسبت داده می شود درحالی معماری قدیمی و زیبایش تخریب می شود که کسی به شکایت میراث فرهنگی توجهی نکرده است.

شکایت و اعتراضاتی بی فایده. حالا ضلع شمالی مسجد صفوی تخریب شده تا روی کاشی های چند صد ساله این مسجد، لوله های آهنی کار گذاشته شود تا بلکه ماهی چند میلیون اضافه تر به هیات امنای مسجد برسد.

سکوت ایرانی ها

“متاسفانه در ایران هیچ توجهی به آثار باستانی و آثار طبیعی نمی شود. هم دولتش بی توجه است و هم مردمانش.” این را علی در وبلاگ “افسوس” می نویسد. او از ایرانی ها گلایه می کند که چرا در مقابل این همه “جنایت” سکوت می کنند: “اینکه برای قانون سنگسار کمپین می گذارند خوب است، اینکه برای آزادی اکبر گنجی و دیگر زندانیان سیاسی بیانیه می نویسند و امضا جمع آوری می کنند خوب است، اصلا هرکاری برای دفاع از حقوق بشر خوب است. اما آیا آثار باستانی جزو حقوق بشر نیستند؟ چرا برای آثار باستانی مان امضا جمع نمی کنیم. چرا هیچ تشکل غیردولتی ای وجود ندارد که برای تخریب بیستون و پاسارگار کمپین بگذارد؟ چرا همه سکوت کرده اند؟ چرا فعالان و مدافعان حقوق بشر در ایران درمقابل این جنایات سکوت کرده اند. چرا وقتی جنگل های ما نابود می شوند صدایی از کسی در نمی آید؟ اعتراض به این جنایت ها که سیاسی نیست. هزینه هم کمتر دارد. پس چرا کسی صدایش در نمی آید؟”

هم ردیف با طالبان

بهاره هم در وبلاگش “خورشید عالم تاب” می نویسد: “به خدا از طالبان هم بدتر هستیم. آن ها مجسمه بودا را نابود کردند ما تخت جمشید و بیستون و سی و سه پل را. مسئولان ما که به نابودی مجسمه بودا اعتراض کردند اما نه جلوی حفاری های کانال آب را می گیرند نه خطوط راه آهن و نه حفاری های متروی اصفهان را. چرا؟ چون آقایان به فکر پول هستند. اگر طالبان به خاطر مسائل دینی مجسمه بودا را نابود می کند جمهوری اسلامی به خاطر پول این کار را می کند. هرچند بدش هم نمی آید که یادگار شکوهمند 3000 سال شاهنشاهی و اقتدار ایرانی از یادها زدوده شود. خارجی ها هم که چسبیده اند به انرژی هسته ای. چرا هیچ کدامشان به این تخریب ها اعتراض نمی کنند در حالیکه گلویشان را برای مجسمه بودا پاره کرده بودند. آیا تخت جمشید کمتر از مجسمه بودا است؟”

آثار باستانی در ایران به سرعت تخریب می شوند و از میراث فرهنگی هم کاری برنمی آید. در داخل هم صداهای اعتراض آمیز قوی نیست و کمتر فعال سیاسی، اجتماعی را می بینیم که به این تخریب ها اعتراض کند. بالطع این تخریب ها توجهی را هم در جهانیان موجب نمی شود … در این فضای سکوت است که دولت با قراردادهایی میلیونی هربلایی که می خواهد بر سر آثار تاریخی ایران می آورد. در این شرایط است که به قول نویسنده وبلاگ “ ایران، سرزمین من ” لزوم برپایی یک کمپین سراسری در اعتراض به تخریب بناهای تاریخی احساس می شود.