صحنه

نویسنده
یوسف محمدی

هنر روز در بخش نمایش این هفته، نمایش “ فاوست ” اثر ماندگار گوته را به بوته ی نقد گذاشته است. نمایشی که این روزها به کارگردانی حمید رضا نعیمی در تالار چهارسوی تئاتر شهر بر روی صحنه است…

 

نگاهی به نمایش فاوست به کارگردانی حمید رضا نعیمی

از جهان کلاسیک متن تا شیوه های مدرن اجرا

 

“فاوست” اثر جاودانه “گوته” این روزها در تالار چهارسوی تئاترشهر به صحنه رفته است.اجرایی که نمایشنامه آن با نگاهی نو به مسائل روز جهان دچار تغییراتی شده است و مخاطب را تا به انتهای اجرا با خود همراه می کند.همکارمان درتهران نگاهی دارد به این تئاتر.

نعیمی در فاوست تلاش می کند تا تا با استفاده از گروه همسرایان روشی برای بیان احساسات بازیگران و قهرمان اصلی نمایشنامه خلق کند واز طریق چیدمان خلاقانه آن ها بر صحنه فضای خالی و خیالی صحنه را توصیف و ارائه کند.نعیمی قصد ندارد تا به دنیای تاریخی گوته برگردد بلکه تصمیم می گیرد تا با نگاهی به چهارچوب کلی نمایشنامه “فاوست” امتیازات دنیای امروزین را به تماشاگر منتقل نماید.به همین منظور وی همه تمرکز خود را به این جریان معطوف می سازد که تماشاگران امروزی درکی واقعی تر از رخدادهای روی صحنه داشته باشند.هدف هم ارائه ضوابطی است که در ان انسان با خدا به مقابله می پردازد وهمین زمینه ساز همه گره های اصلی و فرعی درام می شود.فاوست دانشمند درفقروبیچارگی عمر خود را بر باد می دهد.یک آن غفلت یا حسرت شرایط را برای او تغییر خواهد داد.این بار شیطان در قالب آدمی به نام “مفیستو”براو ظاهر خواهد شد.فاوست حالا برآن است تا رویه ای دیگر را طی طریق کند.او روحش را به شیطان می فروشد و این معادل با عاشق شدن اوست.به  دختری پاک به نام “مارگریت”علاقه مند می شود وبر شیطان حکم می کند که وصل او ومارگریت را ممکن سازد.حاصل این ارتباط یک کودک است که آن هم بعد ها کشته می شود.فاوست هم برای رسیدن به مارگریت باید برادرش را در یک دوئل بکشد.مارگاریت هم روانه زندان می شود و بنا بر  خواست فاوست و همراهی شیطان از بند خلاص می شود.نعیمی بر خلاف گوته مارگریت را می کشد ورستگاری او را بر پایه اتکای به عشق احیا/ئ نمی گرداند.او همچنین مانند گوته مارگریت را وادار نمی کند تا به مادرش معجون بخوراند که دیگر از خواب بر نخیزد وبمیرد.نعیمی همچنین بر قسمت دوم فاوست گوته تاکید می کند اما از این به بعد کاملا خفضا را مدرن و امروزی می گیرد.حالا دیگر مدرن شدن و امدن تکنولوژی وسرایت آن درهمه جا که در واقع موجبات بدبختی بشر را به گونه ای دیگر رقم می زند دردل اجرا مطرح می شود.

 

یکی از نقاط تاریک اجرای حمیدرضا نعیمی از این نمایشنامه آن است که به نظر می رسد درسرتاسر اجرا تماشاگر تصور می کند نمایش دیگری هم اجرا خواهد شد که هزینه دیدن نمایشی را که می بیند، ندیدن آن است، از این منظر مخاطب همیشه به طور ناخود آگاه هردو نمایش کارگردان را با فاصله وخودآگاهی می بیند وهیچ گاه با فراغ خاطر خود را به آن نمی سپارد.به این ترتیب مخاطب با یک وضعیت دفاعی یا نوعی کنجکاوی مضاعف به اثر خیره می ماند ومدام به دنبال معنا یافتن انتخاب خود و تمهید پیش از اجرای کارگردان است، این فرآیند اساسا کار نعیمی را فارغ از نوع و نمایشی که اجرا می شود چالش برانگیز و جذاب می کند.

اجرا تنها متکی به فرم نیست واز زبان هم استفاده های مخصوص به خود را برده است واساسا استفاده از آن هم در پاره ای مواقع راه گشای درکی بهتر یا تحلیلی تازه نمی شود.بنابراین به راحتی می توان دیالوگ ها و شکل زبان نمایش را در خدمت تصاویر ارائه شده قرار داد.نعیمی با اتکاء بر ایده هایی متنوع وابداع حرکات وماجراهایی بی معنا واغلب مضحک تلاش دارد تا فضایی پوچ را به شیوه ای آنارشیستی بازآفرینی کند.کلیت اثر به هیچ وجه دغدغه فهم مخاطب را ندارد وبیشتر همین عدم مفاهمه را موضوع خود می کند که با توجه به ارجاعات و ریشه داشتنش درتئاتر پوچی توجیه می شود.از سوی دیگر نمایش به خوبی مضحکه ای را می سازد که آن هم د رتئاتر پوچی یک اصل است.اصولا تئاتر پوچی با وجه مضحک خود تراژدی بی معنایی را نشان می دهد، چرا که به این طریق می تواند توهم سنگین بودن وتناقض معناسازی برای بی معنایی را حل کرده وبه سبکی پوچ نزدیکتر شود درانتهای نمایش دوباره چالش انتخاب به وجود می آید.

 

نعیمی دراین نمایش درپی آن است تا برداشتی پویا وجدید از اصل نمایشنامه گوته به روی صحنه آورد.وی بررسی زیادی برروی متن اصلی به منظور کشف امکانات نهفته آن انجام داده است واز همان حال در زبانی جدید دراین تئاتر سود جست.این اجرا برمبنای حرکات فیزیکی استوار است واز حرکات، اشیاء بازی و رفتارهای ویژه ای بهره می برد.کارگردان به ویژه از نیمکت ها به عنوان استعاره هایی قابل تغییر استفاده کرده است تا بازیگران به وسیله آن فضاهایی دراماتیک بیافرینندوحالت های حسی کاراکترها را بیان کنند.
بیشترین ضربه ای که به اجرای فاوست”درسالن چهارسوی تئاتر شهر وارد می آید درباره انتخاب بازیگران آن است.شاید اگر کارگردان خود در نقش “فاوست” و ایوب آقاخانی ایفاگر نقش مفیستو نبودند بسیاری از لحظات درخشان اجرا درذهن تماشاگر به یاد می ماند.