گزارش

نویسنده
میترا سلطانی

واژگونی معنا درشکل و تکنیک

 نمایشگاه نقاشی های “ مینا رامین زاده ” در گالری تالار وحدت  تهران برپاشده است.نقاشی هایی که با تکنیکهای رنگ روغن و میکس مدیا دربرابر دیدگان علاقمندان قرار گرفته و درآن ها تلاش شده است با نا همگون سازی  تکنیک کلاژ درقاب و چهارچوب ها آثاری خلاقه ارائه شود. همکارمان در تهران نگاهی به آثار ارائه شده در این نمایشگاه دارد که در صفحه ی پیش رو می خوانید…

 

 

بیست و هشت تابلوی نقاشی با ابعاد مختلف از زنی هنرمند. نگاهی ماجوج به هندسه زندگی درقالب هنرهای تجسمی واجراهایی که درکنار یکدیگر به معانی مختلف تعبیر می شوند. سختی،سستی،سادگی وسبزی انگاره های ذهنی نقاش درپیچش قلموهای آغشته به رنگ های غنی. این آثار محدود به چند بوم بدون چهارچوب است که در کف نمایشگاه گسترده شده و حاوی تکنیک های اجرایی متنوعی است. مضمون این نقاشی ها که دسته ی اول آثار را شامل می شوند همان موضوعات رایج در شروع حرفه ی نقاشی است که گاه در جامعه هنری ما به  هنر نقاشی  ختم می شود. در این کارها به طور مشخص رویکرد هنرمند را به سمت ایجاد یک ساختار التقاطی می‌بینم و در تک تک کارها، گویا میل به ایجاد یک پدیده‌ تصویری چند وجهی وجود داشته است.


 نمی توان به یقین دانست که تا کجا می‌توان این آثار را در یک گونه هنری  دسته‌بندی کرد ولی به هر حال این التقاط بین تصویر سنتی ایران و تصویر مدرن‌تر یا غربی در همه‌ی کارها به چشم می‌خورد.  به جرأت می توان گفت نقاش در این نمایشگاه گذر از حرفه ی نقاشی را تجربه کرده است. این آثار – در عین متأخر بودن – خود قابل تفکیک به چند دیدگاه و شیوه نسبتأ متفاوت اند و این موضوع خود می تواند ایرادی بر یکدستی آثار محسوب شود.

گروه اول این دسته بندی آثار تکه چسبانی هستند که در عین ترکیب بندی های متفاوت و بعضأ فعال ، چندان نمایشگاهی نیستند و رابطه ی منطقی در نمایش آنها در کنار بقیه آثار که در ادامه ذکر می شود ، وجود ندارد. کلاژها القا کننده فضایی خنثی هستند و شاید اگر نام اتود به خود بگیرند به مراتب مستقل تر جلوه کنند؛ اتودها و پیش طرح هایی برای نقاشی هایی در نمایشگاهی مجزا.

 

این آثار در رویکردی که برای پرداختن به موضوع خود در پیش گرفته اند می‌توانستند با مخاطب خود  همدردی ‌کنند یا از موضعی بیرونی به نقد آن بپردازند و یا خود مینیاتورهای مبتذلی را که دستمایه‌ کار خود قرار داده‌اند از درون مسئله‌دار سازند و فروبپاشند. موضع اول به گواهی خود آثار و گفته‌ هنرمند منتفی است و جنبه‌ تند و تیز و لبه‌ انتقادی آثار بسیار آشکار است.

موضع دوم، نوعی جاپای تئوریک و موضعی نظر بیرونی را می‌طلبد که به هنر ناب و مدرنیستی نزدیک خواهد شد و توسط شیوه‌ ارائه‌ آثار نیز تأیید می‌شود، اما در خود آثار به چشم نمی‌خورد. موضع سوم می‌تواند بسیار ظریف‌تر اتفاق بیفتد و نیاز به این‌همه تندی لحن آثار نداشت،‌ تندی و خشونتی که اتفاقاً در این مورد خاص از قوت جنبه‌ی انتقادی کاسته است: نوعی شیفتگی به دیزاین بر جنبه‌ی مفهومی کار سبقت گرفته و باعث شده آثار به لحاظ تجسمی پررنگ‌تر شوند، اما جنبه‌ هنر معاصری نمایشگاه به نهایت قدرتی که می‌توانست دست نیابد.

برخی دیگر از این نقاشی ها نیزشامل آثاری است که هم از لحاظ شیوه ی اجرا و هم مضمونی نمی توانند در کنار دسته نخست قرار بگیرند. طبعأفضای خلق شده در این آثار نیز کاملأ از آثار کلاژ متمایز است. به کارگیری تکنیک ترکیب مواد میکس مدیادر اغلب نقاشی ها به چشم می خورد و همچنین استفاده آگاهانه ی نقاش در به کاربردن بوم های بدون بستر سازی وی را در خلق کیفیتی مخملین یاری کرده است که خود قابل توجه است.

 

نقاشی های حاضر در نمایشگاه خود با دو رویکرد کلی قابل تحلیل هستند. یکی رویکرد کاملأ انتزاعی و دیگری رویکردی با پس زمینه های قبلی و علاقه پنهان نقاش که در چند اثر خود را بروز داده است. همین به کارگیری عناصر تصویری نگارگری سنتی ایران در برخی از آثار ، آنها را از مجموعه قبل متمایز کرده است.

نقاش درخلق آثار خود تلاش می کند تا همواره به لحاظ مضمونی وبیان بصری ، در جستجوی کشف روابط چشمی در کنار تأثیرگذاری حسی بر مخاطب باشد و شاید با حفظ جوانب احتیاط بتوان گفت تعلیق و از سوی دیگر رهایی خود را در پیچ و تاب شاخه های درختان و رقص مواج گیسوان جستجو کرده و نتیجه ی این کنکاش بصری را در این نمایشگاه به ارمغان آورده است. در ادامه نقاش خواسته است این تعلیق فراواقع گرایانه را به نمایش درآمده در آثارش را با دقت و حساب شده ارائه کند تا بدین ترتیب بین این فضاهای معلق و گاه وهم آلود رابطه ای ایجاد کند و بدین منظور از چیدمان تابلوهایی که ساختارهای ترکیب بندی مشابهی دارند در کنار یکدیگر بهره جسته که حداقل در یک مورد بسیار موفق بوده است.


 با دقت به قاب های  حاضر در نمایشگاه  متوجه می شویم که کمتر در این آثار رویکردی به سمت هنر ناب و متعالی وجود دارد و با واژه‌ی التقاطی روبرو می شویم. وجه التقاطی در این آثار بسیار واضح هست. چراکه به نوعی زیباشناسی فاخر سنتی متعالی گذشته را با چیزهایی تلفیق کرده که آن تلفیق این آثار را به سمت  وسوی ارتباط فراتری با مخاطب  سوق داده است.

رنگ‌های موجود در آثار از جنس تصاویر عامیانه است. موتیف‌های موجود در آن که برگرفته از فضای متعالی هستند هنگامی که با زیباشناسی رنگ‌ها و نیز زیباشناسی موجود در جامعه تلفیق می‌شود ترکیب ویژه‌ای به دست می‌دهد.