فلیکس ایمونتی
ایران به گوشه ای رانده شده و برای بقای خود تلاش می کند. تنها سلاح مطمئن در زرادخانه اش، یک استراتژی اقتصادی است و این تنها نقطه آسیب پذیر آمریکا است.
هیچ تردیدی در این مورد وجود ندارد. تبصره ۱۲۴۵ قانون مجوز دفاع ملی که روز ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ توسط باراک اوباما امضا شد، تاثیرش را بر روی ایران گذاشته است.
برخلاف تحریمهای گذشته، تحریم جدید موسسات مالی ایران را هدف گرفته است. این قانون تلاش میکند فروش نفت توسط ایران را متوقف کند و اجازه ندهد که بانک مرکزی ایران به سایر نقاط جهان پول بفرستد یا از آنجا منتقل کند. در حدود ۵۰ درصدد از بودجه ملی ایران از فروش نفت بدست میآید که ۸۰ درصد ارز خارجی را تامین می کند. خامنه ای در ماه ژوئیه در جمع محققان و دانشمندان ایرانی گفت: “خام فروشی دامی است که میراث سال های متمادی قبل از انقلاب است.”
اولین نتیجه فوری این اقدام پایین آمدن ارزش ریال در مقابل دلار آمریکا بود. ترکیب پول ملی بی ارزش و ناتوانی در نقل و انتقال پول توسط بانک مرکزی باعث بوجود آمدن کاهش واردات کالاها از جمله مواد غذایی شد. در نتیجه نرخ تورم رسمی ۲۵ درصد و میزان بیکاری۳. ۱۲ درصد اعلام شد.
قبل از تحریمها، ایران دومین تولید کننده نفت اوپک بود که روزانه ۲. ۲ میلیون بشکه نفت تولید میکرد. امروز میزان تولید روزانه نفت ۱. ۱میلیون بشکه است. دولت دوست عراق یکی از آسان ترین راه ها برای رسیدن نفت به بازار جهانی را فراهم کرده است. وارد شدن شمش های طلا از ترکیه نیز نشان می دهد که ایران درحال فروش نفت اش است.
بعد از نزدیک به ۳۰ سال مقابله با تحریم های آمریکا، ایران روش های مختلفی برای دور زدن تحریم ها ابداع کرده است اما تحریم های جدید با وضعیت قبلی تفاوت زیادی دارد. شرکت نفت ایران مجبور شده است که انحصار فروش خود را به شرکت های خصوصی واگذار کند.
ایران با وجود راه های فراری که از تحریم ها دارد، اما سالانه سی میلیارد دلار را از دست خواهد داد. بعلاوه، کاهش صادرات ایران را با مشکل مازاد تولید مواجه می کند. هفت میلیون بشکه در نفتکش ها و انبارهای بندری نگهداری می شود. به همین دلیل نفتکشها تنها راه ذخیره نفت هستند. نیمی از ناوگان نفتکش ایران شامل ۴۷ کشتی پر از نفت جایی برای رفتن ندارند.
یک راهکار ممکن برای شرکت نفت ایران است که چاههای نفت را ببندد. تاکنون تولید ۵. ۳ میلیون بشکه در روز به ۳. ۳ میلیون بشکه کاهش پیدا کرده است.
به محض اینکه چاه های نفت بسته شوند، نفوذ آب شور باعث می شود که باز کردن دوباره آنها با مشکلات زیادی مواجه گردد. بعد از باز شدن چاه ها مدت زیادی طول می کشد تا بشود از آن بهره برداری کرد. این خسارت بزرگی است که از تحریم ها، به بدنه اقتصاد ایران واگذار می شود.
اینک باید این سووال را از رهبر ایران پرسید: “تا کی می توانی در مقابل خسارت ها بایستی؟”
تا اینجا هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه مردم از کمبود غذا در رنج هستند، وجود ندارد و هیچ چیز نشان نمی دهد که مردم به دلیل آزاری که می کشند، به خیابان ها ریخته باشند. با اینحال ایران نمی تواند مدت طولانی خسارتی که به اقتصادش خورده است و احتمال هرج و مرج اجتماعی را انکار کند.
در حال حاضر هیچ بمبی فرو نمی ریزد. دیر یا زود، خطر جنگ نیز باید برطرف بشود. آنها نمی توانند نسبت به این مسئله که تحریم های جدید به منزله اعلام جنگ است، بی اعتنا بمانند و باید با آن کنار بیایند. آیت الله می گوید: “تهدید در برابر تهدید”.
آیت الله خامنه ای وضعیت امروز ایران را با دوران محمد پیامبر و پیروان اولیه وی که سه سال در صحرای عربستان محاصره شده بودند، مقایسه می کند. زمانی که دیگر هیچ امیدی نبود، آنها با بهترین جنگجویانشان حمله کردند و در نبرد بدر و خیبر پیروز شدند.
او ایران را در تصرف دشمن می بیند. آنها دو دشمن در برابر خود دارند. یکی تهدید های دائمی آمریکا و اسرائیل که می گویند قصد حمله به تاسیسات اتمی ایران را دارند و دوم تحریم های اقتصادی و خامنه ای معتقد است که هدف تنها تغییر حکومت است.
این سووال پیش می آید که چگونه ممکن است یک قدرت نظامی کوچک در برابر نیرویی که آمریکا در اختیار دارد، پیروز شود؟ رهبران ایران درباره بستن تنگه هرمز و توسعه سلاح اتمی حرف می زنند. این لاف زنی ها نشان می دهد که خامنه ای امیدوار است ناآرامی های داخلی را مهار و حمله کنندگان احتمالی را بترساند.
در طول سه دهه که از جمهوری اسلامی می گذرد، ایرانیان همیشه مراقب بودند که غرب را به آنجا نرسانند که بخواهد اقدام به حمله نظامی بکند. آیت الله دلش نمی خواهد آمریکا را تا آنجا تحریک کند که حکومت ایدئولوژیک و تلاش های سیاسی او را از بین ببرد.
خامنه ای در ماه مارس در تلویزیون اعلام کرد: “ما برای دفاع از خود پاسخ حملات دشمنان را خواهیم داد.” تحریم های جدید دشمن جنگ نامتقارن است. به نظر می رسد که خامنه ای این عرصه را برای مبارزه انتخاب کند زیرا این عرصه با استراتژی که طی چندین قرن توسط شیعیان تبلیغ شده است، مطابقت دارد.
نقطه ضعف آمریکا از لحاظ اقتصادی کجاست؟ نقطه ضعف در سفت و سخت بودن این تحریم هاست.
در پایان ماه ژوئن، آمریکا دست به کاری زد که انتظارش می رفت. همه بیست کشور خریدار نفت از ایران تحت بخشنامه ای عمل خواهند کرد که تا بعد از انتخابات ماه نوامبرادامه خواهد داشت. هر کشوری که تحریم های آمریکا را نقض کنند، از دسترسی به سیستم مالی آمریکا محروم خواهد شد. این منجر به جنگ اقتصادی بین کشورهای می شود که درکنار آمریکا قرار گرفته اند یا با آن مخالفت کرده اند.
بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از کشورهای مورد تحریم دوست دارند خارج از کانال های رسمی برای پایین آوردن قیمت ها وارد معامله بشوند. اگر ایران تصمیم بگیرد نفت خود را با قیمت بسیار پایین وارد بازار کند، همین کشور ها بطور علنی برای انجام معامله با ایران با آمریکا وارد مبارزه می شوند. اگر آمریکا به ناقضین تحریم سخت بگیرد، وارد یک جنگ ناخواسته تجاری شده است و اگر چشم پوشی کند تحریم معنایش را از دست می دهد و همه تشویق می شوند که در این معامله شرکت کنند.
شیعیان بعنوان یک اقلیت مورد آزار و اذیت، آموخته اند که زمانی که در نبرد در موضع ضعف قرار دارند، بجای زور از حیله و نیرنگ استفاده کنند. این فلسفه، هسته اصلی سپاه پاسداران است که با تمرکز بر جنگ نامتقارن از آن استفاده می کنند. استفاده از تاکتیک های اقتصادی تنها یکی از ابزار جنگ نامتقارن است.
این ضعف ذاتی کسانی است که در مقابل ایران متحد می شوند. عدم تمایل آمریکا برای فشار آوردن بر متحدانش و این واقعیت ساده که خریدارانی وجود دارند که پنهانی تحریم ها را نقض می کنند، سیستم تحریم ها را به هم می ریزد. اگر ایرانیان بتوانند از این نقطه ضعف آمریکا استفاده کنند، قادر خواهند بود بدون شلیک یک گلوله به پیروزی مانند جنگ بدر و خیبر دست یابند.
اکس منز نیوز، 10 اوت