می گویند دوستانی هستند که از دشمن بدترند، حالا این حکایت روزنامه کیهان است و آقای خامنه ای. در روزهایی که مردم از پیروزی در انتخابات و به پایان رسیدن هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد چنان خوشحال هستند که به کمترین بهبود در اوضاع رضایت می دهند و در پس هر رویداد خوشایندی به طنز می گویند “روحانی مچکریم”، روزنامه کیهان گویی خوش دارد دایم به مردم نیش بزند که خوشحالی شان بی دلیل است. مهم نیست چه کسی یادداشت روز یا خبرهای راست و دروغ قاطی را به اسم خبر ویژه کیهان بنویسد. حسین شریعتمداری یا دیگری، هر که باشد باید به مردم یادآوری کند که ما نمی گذاریم امور کشور به قاعده اعتدال بازگردد. در حالی که بسیاری از مردم کشور و رهبران اصلاحات و چهره های میانه رو کشور، رعایت انصاف در شمارش آرا را نشانه ای از عقلانیت رهبر جمهوری اسلامی دانسته و از آقای خامنه ای به دلیل این اقدام تشکر کرده اند، اقدامی که کشور را از شرایط بحرانی خارج کرد، گویی روزنامه کیهان بنا دارد بگوید نه! عقلانیتی در کار نیست و تن دادن به رای مردم از سر اجبار و برای جلوگیری از افزایش بحران در کشور بوده است. هرچه مردم به رغم همه محدودیت های ساختاری، که همچنان برپاست، به کمترین نسیم امید دل خوش می کنند و می خواهند فصل تازه ای از کار و تلاش را در کشور به راه اندازند، کیهان همچنان در نفیر ناامیدی می دمد و می خواهد امید مردم را به یاس مبدل کند.
این سیاست کیهان البته به مذاق دشمنان جمهوری اسلامی و دوستداران برانداختن آن، خوش می نشیند که امیدوارند تحول تازه و آمدن حسن روحانی به نتیجه ای نرسد اما برای مردم ایران، که به تغییر و بهبود اوضاع دل بسته اند، و برای دلسوزان کشور که می خواهند راه گفت و گو بر سر برچیدن بساط فضای امنیتی را باز کنند نگران کننده است. مشکل روزنامه کیهان این نیست که در برابر تحولات کشور، دیدگاه ها و خواسته های بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی را باز گو می کند که می خواهند مسیر نادرست خود را به زور تحمیل های امنیتی خشونت بار یا ملایم به کرسی بنشانند. تا اینجای ماجرا فی نفسه بد نیست. همه دیدگاه ها باید رسانه خود را داشته باشند و حرف خود را با صراحت تمام بزنند. مساله اینجاست که روزنامه کیهان عادت کرده است از زبان رهبر جمهوری اسلامی و به عنوان برملا کننده حرف دل آقای خامنه ای سخن بگوید؛ ادعایی که تحولات پیش از انتخابات و سخنان اخیر آقای خامنه ای نشان داد درست نیست. کیهان هرجا نمی تواند مستقیم یا غیر مستقیم از جانب آقای خامنه ای حرف بزند، به زبان تهدید و از جانب دستگاه های امنیتی حرف می زند تا به جای استدلال با تهدید حرف خود را حتی به مقام های کشور بقبولاند.
تازه ترین نمونه، پاسخ روز یکشنبه کیهان به دو نامه گروهی از شهروندان جمهوری اسلامی ایران برای مطرح کردن خواسته های خود است:یکی نامه ای که گروهی از روزنامه نگاران نوشته و خواستار دادن اجازه فعالیت به انجمن صنفی روزنامه نگاران شده اند و دیگری نامه ای که گروهی از شهروندان برای تاکید بر ضرورت رعایت حقوق اقلیت های دینی و رسیدگی به برخورد غیرعادلانه با دانشجویان رد صلاحیت شده از سوی دستگاه های امنیتی نوشته اند. من نمی خواهم در اینجا به شرح خواسته هایی بپردازم که در آن نامه ها آمده است ـ که خود شرحی است پر آب چشم ـ اما می خواهم توجه آقای روحانی، مقام های جمهوری اسلامی و در درجه نخست شخص آقای خامنه ای یا هرکه را از نزدیکان دلسوز اوست به پاسخ کیهان جلب کنم.
واقعیت این است که شهروندان، از هر موضع که باشند و حتی اگر از نظر کیهان مجرم هم باشند حق دارند خواسته های خود را بگویند. اما کیهان همین حق ابتدایی را به رسمیت نمی شناسد. در حالی که خطاب نامه ها به آقای روحانی است، کیهان به خود اجازه می دهد از جانب او پاسخ بدهد که به معنای ضمنی گرفتن حق پاسخ دادن از رییس جمهوری منتخب مردم است. کیهان نه تنها از جانب آقای روحانی پاسخ می دهد بلکه به خود اجازه می دهد از قول قوه قضاییه، وزارت ارشاد، وزارت کشور و وزارت علوم سخن بگوید و به جای اینکه بگذارد مقام های مسوول به درخواست ها رسیدگی کنند ماجرا را تبدیل به یک پرونده امنیتی می کند تا به جای گفت و گو در باره خواسته ها، نویسندگان آن را تهدید کند. در کجای دنیا وقتی شهروندانی با نهایت ادب و با احترام به قانون اساسی کشور و با احترام به رهبر و رییس جمهوری کشور خواسته خود را ابراز می کنند با این زبان با آنها حرف می زده می شود؟ کیهان چگونه به خود اجازه می دهد از قول رهبر جمهوری اسلامی مردم را بترساند که خواسته های خود را بیان نکنند؟ آیا رهبر جمهوری اسلامی می داند که به نام او چنین با مردم سخن می گویند؟ من تردید دارم که اگر آقای خامنه ای می خواست به این نامه ها پاسخ دهد با لحن کیهان سخن می گفت. کیهان به جای زبان همدلی و گفت و گو، زبان دشمن سازی را پیش می گیرد تا آنان که به بهتر شدن اوضاع در این شرایط امید بسته اند به این باور برسند که از خیر سخن گفتن با رهبران جمهوری اسلامی بگذرند.
گویی کیهان می ترسد که با رایج شدن زبان همدلی و با پرهیز از دشمن تراشی، دیگر ضرورتی برای هزینه کردن بودجه کشور در جایی مثل کیهان نباشد. چون تجربه نشان داده است که کیهان همه تشکیلات و رسانه خود را برای جنگ با خواسته های مردم آرایش کرده است نه برای گفت و گو و همدلی و اعتدال. کیهانیان می دانند که اگر قرار باشد رهبر جمهوری اسلامی روابط عمومی و رسانه ای برای همدلی و گفت و گو با مردم بخواهد این رسانه، کیهان نیست. کیهانیان نشان داده اند که نمی خواهند در بر پاشنه ای بچرخد که رهبر جمهوری اسلامی به جای داشتن رسانه ای که به مردم چنگ و دندان نشان می دهد رسانه ای داشته باشد که لبخند بزند و با روی گشاده با مردم سخن بگوید. آن گونه که اقتضای زمانه تازه ای است که مردم عزم آغاز آن را در انتخابات نشان داده اند.
کیهان نه تنها به جای دیگران سخن می گوید و نه تنها یک حق قانونی را به یک پرونده امنیتی تبدیل می کند بلکه، پاسخ های نادرست می دهد: “اکنون نیز طرح حقوق شهروندی و به دنبال آن ادعاهایی واهی علیه نظام جمهوری اسلامی از سوی طیف بیرونی و بدخواهان ملت ایران، در راستای هجمه به ساختارهای حقوقی نظام است که البته طرفی نخواهند بست، چرا؟ چون آحاد ملت ایران بارها و در عمل و از جمله انتخابات 24 خرداد ثابت کردهاند که مدافع ساختارهای حقوقی نظام هستند و اعتماد آمیخته به باورشان به این ساختار و ساز وکارها را به جهانیان نشان دادند.” یک بار دیگر این بخش را که ملایم ترین بخش و به ظاهر منطقی ترین بخش پاسخ کیهان است بخوانید. هر کس این متن را بخواند وا می ماند که ادعای روزنامه نگاران برای باز کردن انجمن صنفی چه ربطی دارد به اعتماد به نظام حقوقی؟ آیا رای دادن در انتخابات نشانه این است که حقوق شهروندی در شمار خواسته های ملت نیست؟ کیهان نه تنها خواسته های اکثریت رای دهندگان را نادیده می گیرد بلکه از رای آنان علیه خودشان استفاده می کند. گویی کیهان به اندازه آنان که برانداز هستند از رای دادن مردم ناخرسند است. آیا این ناخرسندی و بی اعتنایی به حقوق شهروندان را باید به حساب حرف رهبر جمهوری اسلامی و رییس جمهوری منتخب مردم گذاشت؟
خشم کیهان از مطرح شدن حقوق شهروندی و مانند آن همین جا پایان نمی یابد. نویسنده یادداشت روز کیهان نمی تواند پنهان کند که آنچه کیهان را عصبانی کرده تنها خواسته بازگشایی انجمن صنفی یا رعایت حقوق شهروندی نیست. و عجولانه دارد به خواسته ای دیگر پاسخ می دهد: “طبیعی است کسانی که طبق قانون و براساس رای دادگاه صالح به جرایم امنیتی محکوم شدهاند باید مجازات قانونی اعمال متجاوزانه و جنایتکارانهشان را تحمل نمایند. درخواست آزادی برای محکومان فتنه که به حقوق مسلم ملت ایران خدشه وارد کردند ولو با ژست حقوق شهروندی، نقض حقوق شهروندان و مردمانی است که خالصانه و با شور و شعور، حماسه آفریدند.”
به این ترتیب کیهان دارد به خواسته آزادی رهبران اعتراضات پس از انتخابات و زندانیان سیاسی آن پاسخ می دهد و آن هم پاسخی مغایر با پاسخی که آقای روحانی به عنوان رییس جمهوری منتخب مردم داده است. آقای روحانی در نخستین مصاحبه مطبوعاتی خود پس از انتخاب شدن گفت که این موضوع را در گفت و گو با روسای قوای دیگر مطرح کرده و پیگیری می کند. اما کیهان در اینجا بازهم دارد به جای سران سه قوه نه تنها پاسخ می دهد. که با لحنی حرف می زند که گویی این پاسخ از جانب آقای خامنه ای است به آقای روحانی. به این ترتیب کیهان می کوشد تا با دامن زدن به اختلاف میان رهبران جمهوری اسلامی راه را برای حفظ فضای امنیتی در کشور باز کند؛ درست در برابر آنچه مردم خواسته اند. ماجرا به همین جا ختم نمی شود، کیهان در واقع می کوشد رهبر جمهوری اسلامی را در برابر خواسته های مردم قرار دهد و خود را به عنوان تنها مدافع رهبر جا بزند.
گردانندگان روزنامه کیهان آنچنان چشم خود را بر واقعیت بسته اند که به جای توجه به حرف آنان که انتخابات را برده اند یک سره به مقابله با آنان برخاسته اند و اگر این سخن آقای خامنه ای را بپذیریم که او از رای مردم پشتیبانی می کند، معنای این رفتار آن است که کیهان، دانسته در برابر آقای خامنه ای ایستاده است تا توان ادامه راهی را که نظام برگزیده از رهبران آن بگیرد. شاید زمان آن رسیده باشد که که رهبر جمهوری اسلامی به یافتن سخنگویی معتبرتر از کیهان برای بیان مصالح نظام فکر کند. شاید این هم یکی از ثمره های دوران اعتدال و عقلانیت و شادی باشد.