تفاهم لوزان چونان هر پدیدهی سیاسی ـ اجتماعی دیگر، برخاسته از علل و عوامل متعدد و گوناگون است. صرفنظر از آن بخش تفاهم مهم اخیر که مربوط به قوه مجریه و دستگاه دیپلماسی و اکثریت صلحجو و تغییرخواه جامعه است، و نیز مستقل از آنچه به هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی و بهویژه شخص اول نظام سیاسی مربوط میشود، و برکنار از مولفههای خارجی، و وضع مهم اقتصادی ایران، این مکتوب نگاهی دارد به نقش سپاه پاسداران.
بدنهی نظامی ـ اداری و کادر شاغل در سپاه به کنار؛ چند نیروی اصلی در سپاه پاسداران اهداف و پروژههای سیاسی ـ امنیتی و نیز اقتصادی و ایدئولوژیک خود را تعقیب میکنند. نیروهایی که هرچند در ظاهر زیر چتر سپاه و تحت هدایت ولایت مطلقه فقیه فعالاند، نقطهعزیمتها و اهداف متفاوتی دارند.
تا لحظهی نگارش این مکتوب، سخنان سردار عزیز جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران در تأیید تفاهم اخیر و تقدیر و تشکر وی از دستگاه دیپلماسی دولت روحانی، خروجی بسیار مهم و اصلی و رسمی این سازمان نظامی ـ امنیتی بوده است.
سردار جعفری از “تلاشهای صادقانه و مجاهدتهای سیاسی” ظریف و همکارانش، قدردانی کرده و از “دستگاه هوشمند و شجاع دیپلماسی” خواسته که “حداکثر ظرفیتهای قدرتمند خود و مجموعه نظام را برای عزّت انقلاب اسلامی و کشور و نیز لغو همزمان تحریمها به کار گیرد.”
این موضع بسیار مهم و معنادار شخص اول سپاه را میتوان خروجی تعامل و برآیند نیروهای فعال در این نهاد مهم نظامی ـ امنیتی دانست. آنچه در متن سپاه میگذرد، برکنار از رویکردهای مخالف و موافق نیست؛ نگاههایی که هر کدام با استفاده از اهرمهای در اختیار (و ازجمله بازوهای رسانهای و اقتصادی و امنیتی و نظامی و سیاسی) مقاصد خود را پیگیری میکنند.
الف. مخالفان توافق اتمی در سپاه
طیف مخالفان مصالحهی اتمی در سپاه را میتوان در سه گروه اصلی دستهبندی کرد:
- کاسبان تحریم؛
این بخش از سپاه بهخاطر سوءاستفاده از تحریمهای اقتصادی با استفاده از ابزارها و امکانهای دراختیار (از بنادر و فرودگاهها و کریدورهای غیرقانونی گرفته تا روابط امنیتی و نظامی) همدلی با توافق اتمی نشان نداده و نخواهد داد.
این گروه که به منافع اقتصادی خود میاندیشند و حتی دغدغهی نظام و اولویتهای ایدئولوژیک نیز ندارند، بیآنکه به دلیل اصلی مخالفت خود اشاره کنند، در پوشش دفاع از نظام و انقلاب، به مخالفت مشغول بوده و هستند.
- کاسبان هستهای؛
این بخش از سپاه بهواسطهی دخالتاش در پروژههای میلیارد دلاری انرژی اتمی، از منافع اقتصادی غریبی برخوردار بوده که با به حاشیه رفتن مقولهی انرژی اتمی، “کاسبی” و “دلالی” و “درصد بگیری” خود از قراردادهای اتمی و به بهانهی تداوم و ارتقاء پروژههای هستهای را در خطر دیده و میبیند. این گروه نیز نه تنها به کاهش فعالیتهای اتمی و توافق با غرب، روی خوشی نشان نمیدهد بلکه در پوشش شعار، در راه تحقق مصالحه و تغییر مسیر هستهای، کارشکنی و اختلال کرده و میکند.
- تندروهای اقتدارگرا؛
این بخش از مخالفان، برخلاف دو گروه پیشین برای مخالفت خود فاقد انگیزهی اقتصادی هستند. دلیل اصلی مقاومت آنان در برابر تحقق توافق، ماهیت اقتدارگرا و نیز صلحستیز و گفتوگوگریز آنان، و نگاه سیاسی ـ ایدئولوژیک ایشان است. این بخش از سپاه، آرمانهای جمهوری اسلامی را با مصالحه، به خطر افتاده میبیند و چشمانداز مطلوب خود را از دل تعمیق پروژههای هستهای و نیز ادامهی قهر با غرب میجوید.
لایهی افراطی این بخش تندرو و اقتدارگرا از سپاه، نه تنها بر پیشبرد پروژههای اتمی مصر است، بلکه در سر آرزوی دستیابی به سلاح اتمی دارد. این لایه تداوم بقاء نظام را به ارتقاء توان نظامی ـ اتمی و سود جستن از بازدارندگی مترتب بر آن گره میزند. لایهی افراطی مزبور با تحلیلی ایدئولوژیک، منازعهی نهایی با غرب (و بهطور مشخص ایالات متحده) را گریزناپذیر میداند. و این همه، بهمعنای اصرار بر پیگیری پروژههای ماجراجویانهی اتمی و گریز از توافق با غرب است.
ب. موافقان توافق اتمی در سپاه
طیف موافقان مصالحهی اتمی در سپاه را نیز میتوان در سه گروه اصلی دستهبندی کرد:
بخش مهمی از سپاه درگیر پروژههای اقتصادی گوناگون (اعم از پروژههای عمرانی و تجاری و نیز مناسبات مالی ـ پولی) است. این بخش، بهخاطر آنکه از نزدیک وضع بحرانی اقتصادی و پیامدهای خردکننده و ناگوار تحریمها را لمس کرده و میکند، و از این وضع به قدر لازم متضرر شده، از تعمیق تفاهم و مصالحه با غرب ـ دستکم در موضوع انرژی اتمی و لغو تحریمها ـ استقبال میکنند. این بخش از سپاه، اهمیت فقدان ارز و معنای دشواری در عقد قرارداد و بیمه و نقل و انتقال کالا و ارز و موانع عقد قرارداد با طرفهای خارجی را از نزدیک دریافته، و در مواجههای واقعبینانه و عملگرایانه، همدل و همسو با تعمیق تفاهم است.
بخش دیگری از نیروهای موثر در خروجی سیاسی ـ امنیتی سپاه، نیروهای کارشناس و واقعبین و مدبر و خردپیشهای هستند که ضمن اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، و تاکید بر تداوم انقلاب و تثبیت نظام، محاسباتی منطقی و برآوردهای عقلانی در متن مناسبات بینالمللی را لحاظ میکنند.
این بخش از سپاه هرچند دغدغهی دموکراسی ندارد اما ضمن فهم واقعیتهای اقتصاد ایران و روابط واقعی دولتها سقف و گسترهای از گشایش و اصلاحات اجتماعی را در داخل کشور، و نیز تعمیق تدریجی تفاهم با غرب را برای بقای نظام، میپذیرد و در دستور کار قرار میدهد. بخش مزبور، در تعامل با بدنهی نظامی ـ اداری و کادر خود، بهقدر لازم از واقعیتهای جاری در جامعه نیز ارزیابی و بازخورد دارد.
- بخش آخر در سپاه قدس تعریف میشود. به باور سردار قاسم سلیمانی و عالیترین همکارانش در این بخش مهم از سپاه پاسداران، جمهوری اسلامی را میتوان با صرف بودجهای به مراتب کمتر از آنچه در حوزهی انرژی هستهای هزینه شده، حفظ کرد و تداوم بخشید و حتی گسترش داد.
آنچه حزبالله لبنان بروز میدهد، آنچه در سوریهی اسد گذشته و میگذرد، و آنچه در عراق متأثر از دیو داعش جاری است، به قدر لازم از بازدارندگی مورد نظر و مطلوب سردار سلیمانی و رأس سپاه قدس نشانه دارد. از این زاویه، تحقق تفاهم اتمی نه تنها خالی از ایراد است که میتواند مورد استقبال قرار گیرد. سپاه قدس به تعبیری ـ و از زاویهای ـ یکی از آلترناتیوهای مهم هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی برای تعقیب چشماندازهای سیاسی ـ امنیتی، از پس توافق هستهای محسوب میشود.
برآیند نیروهای سپاه و تفاهم هستهای
مخالفان و موافقان توافق هستهای با غرب، با نقطهعزیمتها و رویکردها و اهداف متفاوت، ارزیابی و تحلیل نهایی خود را تبلیغ و تکثیر میکنند و بهویژه از طریق کانالهای ارتباطی و امکانهای در اختیار، با رأس امنیتی حاکم بر سپاه و نیز عالیترین سطح تصمیمگیر در جمهوری اسلامی در میان میگذارند.
تصمیم نهایی کانون مرکزی قدرت در نظام، و راهبرد اتخاذی رهبر جمهوری اسلامی، افزون بر تمام مولفهها و عوامل دیگر، به گونهای معنادار، از مجموع داوری دو طیف مخالف و موافق (شامل زیرمجموعههای اشاره شده) متأثر است.
بهگونهای اجتنابناپذیر، بخشهای گوناگون یاد شده نیز، در هر دو طیف عمدهی مخالف و موافق، از مولفههای دیگر (ازجمله و بهویژه نگاه و رویکرد شخص اول نظام) تأثیر میپذیرند.
تا اینجا، و چنانکه از اظهارنظر اخیر و مهم فرمانده کل سپاه پاسداران مشهود است، خروجی این نهاد و حاصل تعامل و برآیند نیروهای موثر در سپاه، همراهی با داوری شخص اول نظام، تأیید رویکرد دستگاه دیپلماسی دولت روحانی، و نیز ابراز همسویی با خواست اکثریت جامعه برای حصول توافق بوده است. چنانکه سردار جعفری در اظهارنظری مهم و قابل توجه، تصریح میکند: ملت بزرگ ایران بر اساس شعار نورانی “دولت و ملت، همدلی و همزبانی” در یک صف واحد، پشتیبان جبهه دیپلماتیک هستهای خود خواهد بود و اجازه نخواهد داد القائات گمراهکننده دشمن به ویژه آمریکا در موضوع مذاکرات اخیر از طریق ترجمهی غیرواقعی بیانیه مشترک، اعتماد بین دولت و ملت را خدشهدار کند.