تاریخ سرّی انقلاب ایران، کلیدهای فهم آن

نویسنده

» نگاه لوموند به کتاب رامین پرهام و میشل توبمان

عیب بیشتر کتاب هائی که عنوانشان با” تاریخ سرّی…” شروع می شود این است که اغلب محتوی این کتاب ها هیچ گونه هم خوانی با عنوان کتاب ندارد. امّا کتاب مورد نظر ما از این اصل حاکم بربازار دوری جسته است. “ کلیدهای فهم” انقلاب 1979 ایران با بهره گیری از منابع بکر به واقع درهای این جهان پارسی در جوش و خروش را به روی ما می گشاید.

اگرچه الگوی اسلامی انقلاب ایران مانند هر انقلاب دیگری هنوز هم معماهای بسیاری را در دل خود پنهان کرده است مزیّت دو نویسنده کتاب در اینست که رشته رخدادهای این انقلاب را دانه دانه بازسازی کرده اند، انقلابی که در نوع خود بی نظیر بود وپژواکش سی سال پس از سقوط شاه هنوز هم در صحنه جهان می پیچد.             

تازگی دیگر این نقش در نقش گسترده که به سان رمان های سیاه ما را تا ریشه های سیستم اسلامی پائین می برد ــ سیستمی با بازیگران و نهادهای غیرشفاف و مهندسی خشونت مخصوص به خود و در پیوند موقّت با مرکسیسم که می رفت تبدیل به” نظام” شود ــ این است که با سناریوی بحران ساختاری امروز ایران گره خورده است.          

به نظر می آید که دونویسنده همدست با هم ما را به برقراری مشابهت میان سالی که همه چیز سرنگون شد یعنی 1978 و 2009، بدون آنکه یکی کاریکاتوری از دیگری باشد، فرا می خوانند و البته با این امید ــ  امیدی که از میان سطر سطر کتاب بیرون می تراود ــ که  شاهد چیرگی پیام ایرانیت بر اسلامیت باشیم. مقیاس این نافرمانی دقیقاً در اندازه این  جمهوری بی ترحم  وارث سبعیت شاه است که دست تمام بانیانش، چه با عمامه و چه بی عمامه، به خون آغشته است. در خاتمه این سلسله  تصاویر مرگبار از انقلاب اسلامی که پیام آورانش نمی خواهند مرگش را شاهد باشند، این سئوال پیش می آید که در این نخستین سالی که مبدأ انقلاب قرار گرفت ــ “ انقلاب شکوهمندی” که فرزندانش را یا خورد یا آن ها را گروه گروه به کام مرگ فرستاد ــ چه کار دیگری از عهده ها ساخته بود؟

استدلال رامین پرهام و میشل توبمان این است که ساز و کار انقلابی [ در ایران] بیش از هرچیز بر دو پایه استوار است: نخست پیوند مذهب و نفت به مثابه سوخت بنیاد گرائی و دوم شیطان جلوه دادن دشمن ــ عراق و یا آمریکا ــ  به عنوان ابزار نظم جدید. همگان می دانند که جنگ و انقلاب منبع تغذیه حکومت های خود کامه اند.  نویسندگان کتاب به نقل از ولتر می نویسند که” مذهب همواره بیش ازامپراتوری ها دوام آورده است” امّا آیا ملت ایران در سال 2009 در مسیر نشان دادن این مسئله نیست که دوام فرهنگش بیش از مذهبش بوده است؟

 

 

منبع: لوموند 12 اکتبر