فرقه های مذهبی درجامعه بحرانی

نویسنده
مرضیه حسینی

» نگاه/ نگاهی به فیلم "بشارت به یک شهروند هزاره سوم"

کارگردان و مجری طرح: محمد هادی کریمی، نویسنده: محمد هادی کریمی “ براساس فیلمنامه ” باریکه راه مزرعه “ نوشته الهه احمدی “، تهیه کننده: علی لدنی، مدیرفیلمبرداری: ابراهیم غفوری، صدابردار: عباس رستگارپور، طراح صحنه ولباس: میلاد کزازی، چهره پرداز: علیرضا خورشید، تدوین: یلدا جبلی، موسیقی: فردین خلعتبری، صداگذار: علیرضا علویان، عکاس: حبیب محمدی، منشی صحنه: بهاره صادقی جم.

بازیگران: هنگامه قاضیانی، مهدی احمدی، فرخ نعمتی، امیرحسین آرمان، ساعد سهیلی، خاطره اسدی، احمد ساعتچیان، شهرزاد کمال زاده، ملیسا مهربان، النازبهمن زاده، شیما نیک پور، معصومه قاسمی، دکتربیژن شکرریز.                                                باحضور: حمید فرخ نژاد، نیکی کریمی وبیتا فرهی.

خلاصه داستان: بر اثر مرگ مشکوک چند دانش آموز در یک دبیرستان دخترانه، مدرسی از حوزه ی علمیه تلاش می کند تا با ورود به دنیای شاگردان، از راز مرگ آن ها خبردار شود و خود درگیر آن می شود .

گسست معنا زمانی دراثری نمود می یابد که عناصراساسی ساخت محتوا به درستی درکنارهم قرارنگرفته باشد. انتخاب چند سوژه اصلی به طورهمزمان درخط روایی اثر، باعث سردرگمی مخاطب وهم چنین عوامل اجرایی می گردد. یکی ازدلایل محوری چنین معضلی، پرداخت ناقص ابعاد روانی – اجتماعی وفلسفی سوژه مورد نظراست. عنصرتأثیرگذاردیگری که دربازنمایی محتوای مورد نظرازاهمیت بسزایی برخورداراست “ چگونگی روایت موضوع ” مورد نظراست. تلفیق شیوه های روایت زمانی کارکرد مناسبی خواهد یافت که زاویه دید روایی نویسنده وکارگردان انطباق متناسبی با زمینه رویدادها وشخصیت –های داستانی داشته باشد. عدم رعایت چنین مواردی باعث نامشخص شدن موضع مخاطب درقبال قطعیت یا عدم قطعیت جهان داستانی فیلم می گردد. جداکردن حادثه ها، کنش ها، شخصیت ها وموقعیت ها ازاین لحاظ که کدام را باید واقعی یا ناواقعی انگاشت، اهمیت اساسی درفرآیند ارتباطی مخاطب با فیلم وتأثیر پذیری ازآن دارد. درسوررئالیسم سینمایی به تماشاگرآگاهانه اطمینان داده نمی شود که اموروحوادث گوناگون اثررا واقعی بپندارد یا ناواقعی. خصلت ممیزعدم اطمینان درسوررئالیسم سینمایی را نمی توان ایهام دانست. عنصرایهام آمیزعنصری ست که تفسیرش سخت است، اما به واقعیت یا ناواقعیت آن ربطی ندارد. واقعی یا ناواقعی پنداشتن رویدادها، شخصیت ها وموقعیت های یک فیلم نه تنها بستگی داردبه اعتقاد ها وانتظارهای مخاطب درباب دنیای خارج ازفیلم “ اعتقادهای بیرونی ” بلکه همچنین بستگی دارد به انتظارها واعتقاد هایی که خود فیلم می آفریند “ اعتقاد های درونی “. وقایع وکنش های زیادی درجهان اثررخ می دهد که درزندگی واقعی انتظارشان را نداریم. شخصیت ها اعمالی را انجام می دهند که با اصل علت ومعلول حاکم برزندگی روزانه مغایراست. رویدادها وتقارن های تصادفی یی را که معمولا به راحتی نمی توان باورکرد، با بکارگیری سیرحوادث، محیط وزمینه اثرباورپذیرمی شود. نباید دنیای درونی فیلم را دنیایی تصورکرد که همه راه ها را به روی خود بسته است ؛ یعنی فیلم به نحوی نمونه وارقراردادهای خود را برای تصویرکردن اشیاء ورویدادها وشخصیت ها خلق نمی کند. عامل هایی که برعملکرد دنیای فیلم حاکم اند ریشه درقابلیت های عنصرهای بصری وآوایی دارند، عامل هایی که برپایه انفعال سینمایی وتجربه تماشاگر، مفاهیم را منتقل می کنند. اتفاقی که درفیلم ” بشارت به یک شهروند هزاره سوم “ رخ می دهد کاملا برعکس چنین رویکردی ست. فیلم داعیه پرداختن به موقعیتی را دارد که کمترفیلمسازی در سینمای ایران به آن توجه کرده است. ” تأثیرآموزه های دینی برروابط جوانان، گسترش فرقه های مذهبی گوناگون، خرافه پرستی، گرایش به فرقه شیطان پرستی درجامعه ایران “ ازمهمترین درونمایه هایی ست که کارگردان تلاش کرده تا به بکارگیری آنها بتواند مخاطبش را با خود همراه سازد. نقطه تعادلی جهان داستانی اثرزمانی رخ می دهد که مریم ” نیکی کریمی “ مدیرمدرسه درمی یابد که تنی چند ازمحصلین مدرسه اش اقدام به خودکشی کرده اند. استیصال مریم درمواجهه با چنین رویدادی باعث ورود مینو ” هنگامه قاضیانی “ به موقعیت داستانی می گردد. مینوکه درحوزه علمیه درس خوانده می کوشد تا با سازو کارهای دینی اش دانش آموزان را کنترل نماید. درواقع کریمی با طراحی شخصیت مریم ومینو دووضعیت را درمقابل یکدیگرقرارمی دهد. مریم درفصول اثربه نماینده انسان هایی بدل می گردد که درمواجهه با معضلات بشری دست به دامان عقل واحساس بشری می شوند. ” ایده های مریم برای رنگ کردن شیشه  - های کلاس ها، قفل زدن به درها، مهم جلوه دادن رتبه های اول کنکوردرمدرسه اش “ عناصرفوق از رفتارهایی ست که مریم به آنها متوسل می شود تا راهی برای سد اتفاقات فوق بیابد. وجه دیگردیدگاه نویسنده شخصیت مینو است. مینوکه همزمان درانتظاربه دنیا آمدن فرزندش است با همسرش حمید ” مهدی احمدی “ که به دلیل نادیده گرفته شدن درسیستم دولتی خود را بازخرید کرده، قرارگرفته است. جای گرفتن درچنین وضعیتی ست که باعث می گردد مینو همزمان دردوجهان به مبارزه برخیزد. بخشی از فصول اثربه مواجهه مینو با خانواده های بازماندگان خودکشی ها می پردازد وبخشی دیگرمینوباید راه چاره ای را برای همسرناامیدش بیابد. با شکل گیری تام موقعیت دراماتیک اثر، جهان بینی محوری کارگردان رخ می نماید وآن همانا رخنه نیروهای شیطانی درروابط وافرادی ست که صفت هایی همچون: ناامیدی، رخوت، خشم، دروغ و… را دارا هستند. کریمی با ظرافت درلایه زیرین جهان داستانی اش به جامعه ای هشدارمی دهد که درمرزبحران تا فاجعه قراردارد، جامعه یی که با گذشت زمان گسست خانواده که زیربنایی ترین ارکان یک جامعه ست را به چشم خود می بیند. دراین میان اصلی ترین نهادی که کارگردان مسئول می داند نظام آموزش وپرورش است. نظامی که طی سالهای گذشته سیاست ها وبرنامه - های متناقضی را دراین حوزه اجرایی کرده، شخصیت مریم به خوبی نشان دهنده رویکرد نظام فوق درارتباط با رویداد اصلی اثراست. کریمی درحوزه قاب بندی اثردربخش های زیادی ازداستان موفق عمل می کند. برش نماها،زمان واندازه قاب ها متناسب با تم مرکزی هررویداد طراحی گشته است. با این حال سکانس مواجهه مینوبا بازماندگان می توانست با فرم موزون تری روایت گردد. درسکانس فوق مینو  بیرون ازقاب قراردارد ومخاطب تنها صدای اورا می شنود، انتخاب چنین شکلی بیش ازآنکه باعث نزدیکی مخاطب با فضاهای فوق گردد فضای رویارویی یک بازپرس با متهم را به ذهن متبادرمی کند. “
 بشارت به یک شهروند هزاره سوم “ درامی روان شناسانه واجتماعی ست که تلاش می کند رگه هایی فلسفی نیزداشته باشد.