گپ

نویسنده
یوسف محمدی

جنگ در دایره ای فرضی…  

قدرت فتحی نویسنده  و مسعود موسوی کارگردان نمایش شمشیرهای ژنرال در جلسه پرسش و پاسخ نمایش پاسخگوی سوالات  خبرنگار ما شده و از شیوه های نگارش و اجرا گفته اند، قدرت فتحی نویسنده ی نمایش براین باور است که مسئاله ی خیانت و جنگ یک موضوع جهانشمول است و آنقدرها تفاوت نمی کند که این حادثه در کجای دنیا و در چه زمانی واقع شود، مسعود موسوی کارگردان نمایش هم قصه ی نمایش را قصه ای رئال می داند و می گوید که قصد داشته تا در زمینه ی کارگردانی نمایش های رئال نیز تجربه بیاندوزد…. شرح این گفت و گو را در ادامه ی صفحه ی گپ از پی بگیرید…

 

مسعود موسوی کارگردان نمایش

آقای فتحی، ایده اولیه نگارش نمایشنامه شمشیرهای ژنرال چگونه به ذهن شما رسید؟

فتحی: این نمایش را با مطالعه یکی از داستان های بورخیس به نگارش درآوردم. من معتقدم وقتی مبحث انسانی مطرح است، موضوع می‌تواند در هر جایی اتفاق بیافتد و مخاطب خود را در هرکشوری داشته باشد.

 

 حالا چرا موضوع نمایش را در کشوری همچون آلمان انتخاب کرده اید؟
فتحی: به نظر من این اهمیتی ندارد که نمایشنامه درباره یک گروه مقاومت در آلمان یا هر کشور دیگری است بلکه این مهم است که داستان  دارای تم خیانت است و خیانت  موضوعی بشری و قابل طرح در هر کشور است.

 

جناب موسوی، به نظر می رسد در برخی از لحظات نمایش می توانستید اصلاحاتی را در میزانسن ها و حتی بازی بازیگران اعمال کنید تا روندی که اجرا در پیش گرفته است شکلی روان تر به خود بگیرد. به طور مشخص صحنه ی مربوط به قتل قهرمان نمایش را مثال می زنم که با سادگی محض اتفاق افتاد درحالی که انتظارات تماشاگر درآن جا فراتر از کنشی سهل وآسان بود.

موسوی: آن چه من کارگردانی می‌کنم درهراجرایی قطعی نیست و یقینا شکل و شمایل اجرا در هر اجرا با توجه به بازخوردهای کلی اثر دچار تغییرات متنوعی می شود. کارگردان زیرمتن خود را در نمایش به صحنه می‌آورد. این نمایشنامه یک اثر رئالیستی است؛ اما من به آن نگاه رئالیستی نداشتم و مایل نبودم تماشاگر فقط داستان را ببیند، بلکه انگیزه‌هایی برایم وجود داشت که در شرایط کنونی با نگاه خودم این نمایش را اجرا کنم. بنابراین ممکن است در اجرای شما به عنوان کارگردان این اثر اتفاقات دیگری بیفتد که جذابیت های جدیدی را برای تماشاگر به همراه داشته باشد.

 

 پس از سال ها تجربه تولید آثار گروتسک به سراغ متنی رفتید که دستمایه های رئالیستی درآن وجود دارد. چرا؟
موسوی: امسال تصمیم گرفتم  به سمت رئالیست بروم تا هم در این سبک  خودم را محک بزنم و هم به افرادی که مرتب می‌گفتند موسوی کارهای عجیب اجرا می‌کند، ثابت کنم که می‌توانم نمایش‌های رئالیستی را هم به صحنه بیاورم.

 
به نظر کارگردان نمایش چرا رویدادهای این نمایش در جنگ جهانی دوم وکشور دیگری رخ می‌دهد؟

موسوی: تاریخ عبرت‌آموز است وحتی مرور تاریخ می‌تواند قابل توجه باشد. من اصرار داشتم چهار شخصیت این نمایشنامه  نمونه 10 شخصیتی باشند که در این متن از آنان صحبت می‌شود، افرادی که سرود مقاومت خواندند و تیر باران شدند. بنابراین بهترین مکان تاریخی برای ارائه محتوای لحظات مذکور می توانست در قلب جنگ جهانی باشد. 

 

 

اجرایتان در مقایسه با جشنواره سال گذشته دچار تغییراتی شده است. این شکل تغییرات نشات گرفته از چیست؟

موسوی: در جشنواره سال پیش ما این نمایش را در تالار سایه اجرا کردیم و دکور و میزانسن‌های ما بر همین اساس بود، اما برای اجرای عمومی در کارگاه نمایش مجبور شدیم دکور و میزانسن‌ها را تغییر دهیم. 

شکلی از نگاه بدبینانه درباره موضوع اعتراض وجنگ درنمایش شما روان است که برخی از موقعیت های اجرایی شما را هم تحت تاثیر قرار داده است و دراغلب آنها به پیش داوری های آزار دهنده ای رسیده اید. لطفاً کمی هم در این باره توضیح دهید… 
قبلا هم گفته ام که همواره جنگ در هر کشور و هر نقطه ای به سراغ سیاهی محض می رود و این رنگ هزینه های سرسام آوری را برای خود به همراه می آورد. اینکه در این نمایش دچار پیش فرض ویا پیش داوری شده ام را نمی پذیرم به دلیل آنکه طبیعت این گونه نزاع برای همه دنیا جهانشمول است. بنابراین بحثی باقی نمی ماند. اما اینکه شما با محتوای اجرایی نمایش مشکل دارید بحث دیگری است و می توان روی آن گپ زد. آدم های نمایش “شمشیرهای ژنرال”همه قربانی موقعیتی هستند که د رآن قرار دارند و اساسا راه گریزی برای هیچ یک باقی نمی ماند. تنها روزنه امید برای یوخیم است. فردی که همواره دیگران را ترغیب به امیدواری می کند اما خود نخستین فرد قربانی است.

 

همین نگاه سیاه به موضوع تماشاگر را در لحظاتی پس می زند. مثلا اینکه همه افراد این دایره باید در کنش های خود مساله مرگ را برای یکدیگر تعریف و تفسیر کنند و از میان همه آن ها کمتر کسی است که امیدوار به زندگی آینده باشد.

این ها برای خود دایره ای را مفروض شده اند و با توجه به پیشینه ی زندگی خود و مطالعه محیط صاحب تریبون هستند. اتفاقا برای من نجات این آدم ها از این وضعیت مضحک است که داستان را مضحک می کند. تراژدی در این نمایش زمانی اتفاق می افتد که مخاطب با علم به اینکه  مرگ فرد فرد آدم های نمایش از همان را می داند به تماشای آن می نشیند.

 

سر آخر از آقای فتحی می پرسم که به عنوان یک نویسنده تا چه اندازه از اجرای متن خود توسط مسعود موسوی راضی هستید؟

فتحی: به عنوان یک نویسنده متن خود را فقط به کارگردان پیشنهاد داده و معتقدم آقای موسوی در اجرا به خوبی از پس کار بر آمده است.