کشمکش بر سر رود هیرمند نزاعی تاریخی بین ایران و افغانستان در تاریخ معاصر است. از هنگامی که افعانستان از ایران جدا شد، محدودیت در میزان آب انتقالی به استان سیستان مشکلات عدیده ای را برای مردم این منطقه ایجاد کرده است.
کاهش حجم و سطح دریاچه هیرمند به عنوان مهمترین عنصر اکوسیستم منطقه، کم شدن چشمگیر زمین های کشاورزی، مهاجرت ساکنین، کاهش اشتغال، تغییرات آب و هوایی، از بین رفتن زیستگاه های پرنده های مهاجر، افرایش طوفان های شنی، رشد گرایش به مشارکت در قاچاق مواد مخدر و گسترش یافتن پدیده غیر انسانی قاچاق زنان و … از تبعات مخرب و منفی کاهش سهم ایران از آب هیرمند است. وقوع خشکسالی و کاهش جریان آب از سر چشمه های هیرمند باعث کاهش جریان آب به سمت سیستان و وقوع بحران آب در این ناحیه شده است. در صد سال گذشته افغانها با جداکردن کانالهای متعددی از هیرمند و احداث سدهای مخزنی و انحرافی روی آن حجم بیشتری از آب را مصرف کرده و میزان آب جاری به سیستان را کاهش داده اند. این مسأله در مواقع خشکسالی در بخش علیای رودخانه، کم آبی در سیستان را تشدید کرده است. البته در دهه اخیر حفر چاه های عمیق، عدم لایروبی رودخانه هیرمند و مسیر های انشعابی آن و همچنین دریاچه هامون، افزایش بیش از حد زمین های کشاورزی در کنار رودخانه، رها کردن ماهی های غیر بومی گیاهخوار که باعث از بین رفتن نیزار ها شده اند دیگر عوامل مرتبط با ایران هستند که بحران کم آبی را تشدید کرده است.
قرار گرفتن سر چشمه های هیرمند و 95 درصد از مسیر رودخانه در سرزمین افغانستان و وابستگی شدید افغانها به آب هیرمند موجب برتری ژئوپلیتیک افغانستان در مقابل ایران شده است که همواره موجب انعطاف ایران در برابر افغانستان بوده است.
علی رغم اینکه دولت فعلی افغانستان دارای روابط خوبی با حکومت ایران است و رسما پایبندی خود را به قرار داد 1351 منعقد شده بین طرفین اعلام کرده است. اما مشکلات برطرف نشده و کماکان این منازعه تاریخی ادامه دارد. از سوی دیگر دولت های افغانستان تا کنون هیچکدام رسما قرار داد 1351 را نپذیرفته اند و لذا قرارداد مزبور ضمانت اجرایی ندارد. این مساله نیاز دارد تا در قالب یک طرح جامع و همه جانبه مورد بررسی قرار گرفته و موافقت نامه جدیدی با توجه به شرایط کنونی منطقه و نیاز های طرفین تدوین شود. رژیم حقوقی جدید می بایست تحت نظارت سازمان ملل ومشارکت کشور های خارجی چون پاکستان ، آمریکا و روسیه تدوین شود. در غیر این صورت این بحران پتانسیل آن را دارد که به درگیری های مرزی و حتی جنگ بین طرفین گسترش یابد. مشابه آنچه که در سال 1281 هجری شمسی رخ داد. گروهی از نظامیان افغانی پس از تجاوز به خاک ایران در بازگشت بند سیستان را تخریب کردند ، این مسأله کم آبی سیستان را تشدید کرد، به گونه ای که عده ای از مردم سیستان به افغانستان مهاجرت کردند.
درگیری مشابهی از سوی مردم سیستان در 1315 صورت گرفت. اقدام افغانیها در بستن بند لخشک و جلوگیری از جریان آب به سمت سیستان باعث نابودی محصولات کشاورزی بخشی از روستاها و نواحی مرزی که هر ساله ا ز آب این بند استفاده می کردند، شد و خشم کشاورزان سیستانی را برانگیخت. بر اثر تشدید کم آبی، گروهی از کشاورزان سیستانی به سد حمله و آن را تخریب کردند تا آب مورد نیاز خود را از طریق لخشک به طرف خود جاری سازند. خشک شدن فصلی دریاچه هامون و کم آبی چشمگیر کنونی ان و از بین رفتن زیستگاه های آن، کاهش حجم ماهیگیری در منطقه و لطمات اساسی به کشاورزی در سطح استان عواملی هستند که می توانند در صورت تداوم زمینه محرک برخورد نظامی بین دو کشور شوند و یا به صورت غیر رسمی و غیر دولتی برخی از ساکنین مرزی با همدیگر درگیر شوند.
برای شناخت ریشه ها و دلایل بحران آبی سیستان باید موارد زیر را لحاظ کرد: - هید رو پلتیک بهره برداری از آب رود هیرمند جنبه هیدروپلتیکی پیدا کرده است. این موضوع عملا به یک اهرم اقتصادی – سیاسی در دست دولت افغانستان تبدیل شده است تا از آن در روابط سیاسی و موازنه قدرت با ایران استفاده کند. این ویژگی سبب شده است تا ایران در موقعیت فرو دست و نا برابر قرار گیرد. این نابرابری و تفوق ژئواستراتژیکی افعانستان زمینه ساز تنش و کشمکشی همیشگی بین دو کشور است که نهایتا میزان اشتراک سیاسی حکومت های طرفین، نیاز های اقتصادی و توان نظامی طرفین تعیین می کند که بحران در کوتاه مدت فیصله یابد یا اینکه تداوم یابد. مانند وضعیت دوران طالبان و دولت کرزای. هر بار که دولت افعانستان انتظاری از ایران داشته باشد یا اینکه بخواهد واکنشی در برابر رفتار های تهاجمی ایران انجام دهد، محدودیت های جدیدی را در انتقال آب هیرمند به سیستان اجرا می کند. - موقعیت طبیعی هیرمند موقعیت و ویژگی های جغرافیایی رود هیرمند به صورت طبیعی باعث نابرابری در بهره برداری از آن بین دو کشور می شود. 90 درصد این رود در داخل افعانستان است و این مسئله باعث می شود تا استفاده بیشتری از قسمت علیای رود شود. - تعارض برنامه های توسعه ای ایران و افغانستان در استفاده از ظرفیت رود هیرمند برای برنامه های توسعه ای تضاد منافع دارند. ظرفیت رود هیرمند محدود است و پاسخگوی تمامی نیاز های توسعه ای طرفین نیست. از سوی دیگر این رود از مهمترین منابع و پیش نیاز ها برای توسعه بخش های کشاورزی، صنعتی و خدماتی دو کشور است. لذا دو کشور و بخصوص افغانستان به سمت ساخت سد، کانال، نهر، انشعاب و چاه های عمیق رفته اند و این مسئله باعث تعارض و تنش بین طرفین می شود. - عدم وجود قوانین کارامد بین المللی نبود قوانین روشن، صریح و محکم بین المللی نیز عامل دیگری است که احتمال منازعه و درگیری را افزایش می دهد. - بازیگران خارجی بازیگران خارجی و دول قدرتمند جهانی همواره یکی از پایه های اصلی کشمکش آبی ایران و افعانستان بوده اند. دولت انگلستان نخستین دولت خارجی بود که در این قضیه دخالت کرد و برای دهه ها مرجع رسیدگی به اختلافات طرفین بود. بعد ها امریکا و شوروی جایگزین آن شدند و اکنون نیز آمریکا این نقش را بر عهده دارد.
منافع خاص انگلستان در شبه قاره هند همانگونه که باعث جدایی افغانستان از ایران شد، در حکمیت بین دو کشور امتیازات بیشتری را به افعانستان داد و عملا سهمیه اختصاصی به ایران کمتر از میزان مصرف و نیاز بود. بعد ها آمریکا به خاطر رقابت با شوروی در اقعانستان این میراث سیاسی را ادامه داد و برای اینکه مردم افعانستان را حذب کند، توزیع ناعادلانه و نا متوازن آب بین دو کشور را به رسمیت شناخت. آمریکا در سال 1326 دولت ایران را از طرح موضوع اختلاف در شورای امنیت سازمان ملل منصرف ساخت ولی در عوض پیشنهاد تشکیل کمیته بی طرف با حضور کارشناسان نماینده از کشور های شیلی، کانادا و امریکا را داد و مورد موافقت دو کشور قرار گرفت. این کمیته سهم ایران را 22 متر مکعب در ثانیه تعیین کرد که کاملا به ضرر ایران بود. بنابراین منافع ایران در منطقه مرزی سیستان دستخوش منافع و سیاست های مقطعی قدرت های بزرگ جهانی قرار گرفته است که کاملا بر علیه ایران عمل کرده و موقعیت آن را تضعیف کرده است.
اکنون نیز نوع روابط بین ایران و آمریکا و رقابت های آنها در افغانستان و منطقه خاورمیانه در میزان دسترسی ایران به آب هیرمند نقش بازی می کند. روابط خوب با آمریکا در شکل گیری بهره برداری منصفانه و عادلانه از آب رود هیرمند تاثیر دارد وبر عکس رابطه بد باعث تقویت موضع افعانستان می شود. - تغییرات آب و هوایی و خشکسالی وجود خشکسالی های متوالی و همچنین کاهش میزان باران و برف باعث شده است تا حجم آب رود هیرمند و کلا منابع آبی منطقه به میزان چشمگیری کاهش یابد. معمولا تنش و درگیری در مواقع خشکسالی افرایش بیشتری پیدا می کند و در اکثر موارد جریان آب از افغانستان به ایران متوقف می گردد.
دریاچه هامون که بزرگترین ذخیره آبی استان سیستان و بلوچستان است مرتب در حال کوچک شدن است و حتی یک سال کاملا خشک شد. میزان بارش در این دریاچه در مقایسه با تبخیر در آن ناچیز است. حجم آب در رود خانه هیرمند نوسان زیادی دارد. رود هیرمند دارای رژیم آبدهی متغیر در طول سال می باشد . به گونه ای که 84 درصد جریان آب رودخانه مربوط به ماههای بهمن تا خرداد است . همچنین میزان آبدهی رودخانه در سالهای مختلف بشدت تغییر می کند. این ویژگی نیز در تامین نیاز های آب رسانی اختلال ایجاد می کند. - ضعف دولت مرکزی در افعانستان و رقابت های سیاسی عدم اقتدار دولت در افغانستان باعث شده است تا فاقد توان برای اجرای توافقات باشد و گروه های محلی به راحتی بتوانند بدون کسب اجازه از دولت در مسیر رود هیرمند سد و کانال بزنند. همچنین نفوذ ایران در افعانستان سبب شده است تا ایران موافقان و مخالفانی پیدا کند. بنابراین سیاست های جاری حکومت ایران در افعانستان می تواند تحریک کننده عده ای از نیروهای سیاسی و احتماعی افعانستان برای در تنگنا قرار دادن ایران برای بهره بردای از آب هیرمند شود. به عنوان مثال تصمیم دولت احمدی نژاد در اخراج افعانی های مهاجر از ایران و یا اعدام برخی از تبعه های افغان منجر به گسترش اعتراضاتی بر علیه حکومت ایران در تعدادی از ایالت های افعانستان شد. همچنین پس از این رویداد شاهد بسته شدن رود هیرمند بودیم. البته مقامات افعانستان دلیل این کار را خشکسالی و کمبود بارش برف عنوان کردند و همچنین ایران را متهم کردند که با حفر چاههایی برای ذخیره آب در داخل خاک ایران که مغایر معاهده سال ۱۳۵۱ است ، ایجاد مشکل کرده است.
افزایش قاچاق در افغانستان
در سالیان اخیر کاشت خشخاش در افعانستان افرایش زیادی پیدا کرده است. قاچاقچیان از کانالکشی آب جمع شده پشت سد کجکی (یکی از دو سد بزرگ افغانستان بر روی رود هیرمند) برای آبیاری زمینهای کشت خشخاش استفاده می کنند که البته در نظارت دولت افغانستان نیست.
در کل حل این بحران نیاز به یک معاهده جدید دارد که پشتوانه آن سازمان ملل باشد. طبق معاهدات موجود سهم ایران 850000 متر مکعب در سال است در حالی که ایران نیاز به دو ملیون متر مکعب در سال دارد. رسیدن به این مهم نیاز به دیپلماسی قوی و برقراری رابطه خوب با جامعه جهانی و دولت افغانستان است. تغییر سیاست کنونی ایران در افعانستان ضروری است. می بایست از تبدیل این کشور به صحنه نبرد با امریکا خودداری کرد. ثبات در افعانستان و نابودی القاعده و دیگر گروه های آشوبگر و شورشی را یک اولویت و ضرروت برای منافع ملی ایران ست. ایران به شکل طبیعی دارای نفوذ در کشوری است که بیشترین اشتراک فرهنگی، تاریخی و زبانی را دارد. این سرمایه را باید با اتخاذ سیاست و دیپلماسی کارامد حفظ کرد. دخالت در فضای سیاسی افعانستان و تقویت گروه هایی خاص، پیامد های مخربی دارد و باعث تحریک بخش های دیگر و رشد ایران ستیزی می شود.
در عوض می بایست حمایت را به کلیت ملت افعانستان و نهاد های مشروع و دارای مقبولیت مردمی آن معطوف ساخت. سرمایه گذاری در افغانستان و کمک به توسعه و ثبات این کشور دیگر استراتژی است که می تواند افغان ها را تشویق کند تا اجازه دهند میزان لازم از آب رود هیرمند برای رفع نیاز های ایران جاری شود.