اجلاس سالیانه ی مجمع عمومی سازمان ملل در نیمه ی سوم سپتامبر تشکیل می گردد. مردم ایران بر این باورند که محمود احمدی نژاد با تقلب چند میلیونی به ریاست جمهوری ایران منصوب شده است. پاسخ دولت ایران به اعتراض ایرانیان در خیابان ها، شلیک گلوله و به قتل رساندن آنها بود. هزاران تن بازداشت و دهها تن به شهادت رسیدند. مخالفان را در زندان ها شکنجه کرده و تعدادی از دختران و پسران زندانی را مورد تجاوز جنسی قرار دادند. محمود احمدی نژاد به نیویورک می آید تا به نمایندگی از مردم ایران سخن بگوید، در حالی که مردم او را رئیس جمهور خود به شمار نمی آورند. رسانه های غربی به چند مسأله(پروژه ی هسته ای ایران،نابودی اسرائیل،انکار هولوکاست و…) اهمیت داده و توجهی به نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران ندارند. ایرانیان داغدار و به شدت عصبانی اند. اما رسانه های جهان به نظر مردم ایران عنایت ندارند. اگر به سخنان دموکراسی خواهان ایران و رهبران جنبش سبز رجوع کنید، خواهید دید که آنها در این نکته متفق القولند که وجود محمود احمدی نژاد به سود منافع و سیاست های اسرائیل و به زیان منافع ایران و ایرانیان است.
اگر چه رژیم توانسته است از طریق تشدید سرکوب و جنایت تا حدودی بر اوضاع مسلط شود، اما همین تحولات جامعه ایران را به پیش راند و اینک چهره های مشهور در مقابل علی خامنه ای ایستاده اند. نامه هایی در ایران انتشار یافته که در انها به طور علنی از وی انتقاد شده است. تغییر سیاست خارجی آمریکا به وسیله ی اوباما، این امکان را برای دموکراسی خواهان فراهم آورد که در غیاب تهدید حمله ی نظامی و تحریم اقتصادی، بر فعالیت هایشان بیفزایند، و رژیم را با چالشی مهم روبرو سازند. علی خامنه ای برای بیرون آمدن از بحرانی که خود به وجود آورنده ی آن بوده است، راهی جز آن ندارد که بر تنش روابط ایران و جهان غرب(خصوصاً آمریکا) بیفزاید. تشدید اختلافات ، جنگ لفظی، و بزرگ کردن مسائل فرعی به عنوان مسائل اصلی، راهکارهایی است که می تواند توجه مردم ایران و جهان را از نقض سیستماتیک حقوق اساسی مردم ایران دور سازد. پروژه ی هسته ای از نظر داخلی نمی تواند نقطه ضعف رژیم به شمار آید. خامنه ای و پیروانش می توانند با تحریک احساسات ملی گرایانه ی مردم، توافقی گسترده حول این موضوع شکل دهند. نقض سیستماتیک و گسترده ی حقوق بشر در ایران، مهمترین نقطه ضعف این رژیم است. برملا کردن حقایق ایران در این خصوص، هر چه بیشتر و بیشتر مردم ایران را از این رژیم دور می سازد. علی خامنه ای نمی تواند حول محور نقض حقوق بشر، اجماعی به سود رژیم تشکیل دهد. اقدامات سرکوبگرانه ی سازمان یافته ی رژیم ایران همان چیزی است که دیوان بین المللی کیفری آنها را “جنایت علیه بشریت” می خواند. اگر چه ایران، همچون آمریکا و اسرائیل، عضو دیوان بین المللی کیفری نیست، اما می توان از طریق شورای امنیت سازمان ملل این پرونده را به دیوان ارجاع داد، همان کاری که با عمرالبشیر رهبر سودان صورت گرفت. ما قادریم با اسناد مورد تائید وکلای بین المللی نشان دهیم که رهبران ایران 5 مورد از 11 مورد جنایات علیه بشریت را انجام داده اند. مردم ایران به حمایت اخلاقی- معنوی جامعه ی جهانی نیاز دارند. مهمترین گام در شرایط فعلی، کمک به ایرانیان است تا بتوانند پرونده ی “جنایات علیه بشریت” این رژیم را در رسانه های جهانی مطرح سازند و بدین ترتیب آن را به مهمترین مسأله ی جهان با ایران مبدل سازند. ما به دنبال آنیم که با تبدیل این مسأله به مساله ای جهانی،کاری کنیم که رهبران ایران جرئت خروج از کشور را نداشته باشند، و رهبران کشور های دموکراتیک، از نظر اخلاقی قادر نباشند تا دست در دستان محمود احمدی نژاد بگذارند.
[این مقاله اول بار در سی ان ان منتشر شده است]