حال آقای خامنه ای خوب نیست

نوشابه امیری
نوشابه امیری

من به واقع نگران آقای خامنه ای هستم؛نه؛درست تر اینکه نگران ایران ام  و دقیقا به همین علت، حال و روز کسی که بر ایران فرمان می راند؛اسباب دلواپسی ام شده است.چرا؟آخرین حرف ها و سخنان ولی مطلقه فقیه،بوی عقل، انصاف و اجتهاد ـ که اینها ظاهرا همگی از شرایط ولی فقیه هستند ـ نمی دهد؛به واگویی های کسی می ماند که خود نیز دیگر خود را باور ندارد.

 

از همه اتفاقات بعد از کودتای 22 خرداد که بگذریم ـ از جمله اینکه ولی فقیه قبل از طی مراحل معمول قانونی به میانه پرید تا حکم برکشیده اش را رسمیت بخشد ـ این آخرین نطق را با هیچ منطقی نمی توان همسنگ کرد.یک به یک این نطق را بازخوانی کنیم.

آقای خامنه ای با«فضلای گرامی، طلاب عزیز، اساتید و مدیران حوزه‌ علمیه‌ قم» که« همه در این جمع تشریف دارید و جمع ممتاز و کم‌نظیری است» سخن می گوید.

حالا بگذریم از اینکه این «همه» خیلی هم «همه» نیستند،و خیلی هم«عزیز» نه،اما با فرض اینکه چنین باشد،می رسیم به سخنان ایشان که می گوید:“روز بیست و هفتم آذر - چند روز دیگر - روز پیوند یا وحدت حوزه و دانشگاه است. همه‌ این مناسبتها برای ما که کمربسته‌ تبلیغ دین و ابلاغ حقیقت به دلها و ذهنها هستیم، مناسبتهای مهم و درس‌آموزی است.”

 

سئوال:«کمر بسته تبلیغ دین و ابلاغ حقیقت» یعنی چه کسی؟آقای خامنه ای؟آقای احمدی نژاد؟شاید سید مجتبی که خواب رهبری می بیند یا سرداران سپاه؟کدام؟

ابلاغ حقیقت یعنی چه؟تایید ریاست جمهوری احمدی نژاد؟چشم بستن به روی رای میلیون ها ایرانی؟دادن حکم تا ابد نگفتن و ننوشتن به احمد زیدآبادی؟حکم بازگرداندن بیماران از تخت بیمارستان ها به زندان ها؟

 

رهبر «کمر بسته حقیقت» در ادامه از «روز مباهله» می گوید:” روزی که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می‌آورد. …عزیزترین انسانها را انتخاب می‌کند و به صحنه می‌آورد برای محاجه‌ای که در آن باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد….»

 

 سئوال:آقای خامنه ای شما «پیامبر»ید و آقای احمدی نژاد و سردار نقدی و برادر طائب و برادر شریعتمداری و برادر سعید مرتضوی  و برادرانی که به فرزندان ایران در کهریزک،تجاوز کردند،«عزیزترین عناصر انسانی»؟22 خرداد هم همان روزی بود که شما«عزیزترین عزیزان » خود را انتخاب کردید« آن هم با این هزینه‌ سنگین»؟

 

رهبر حکومت اسلامی ادامه می دهد:“ما معممین یک امتیاز داریم که تبلیغ رویاروی و چهره‌به‌چهره می‌کنیم. این یک کار بی‌نظیری است که هیچ چیزی جای این را نمی‌گیرد؛ منبر رفتن، با مردم حرف زدن. … این یک تأثیری دارد، یک خلأئی را پر می‌کند که سایر دستگاه‌ها و شیوه‌های تبلیغی این اثر را ندارد. پس تبلیغ مهم است و امروز ابزار اساسی است. ما هم یکی از شیوه‌های مؤثر تبلیغ را در اختیار داریم.»

 

سئوال:آقای خامنه ای؛از کدام تبلیغ«چهره به چهره»حرف می زنید؟نکند منظورسخن گفتن در فضاهای دربسته و در محاصره سپاه و بسیجی و اسلحه باشد!تعریف چهره به چهره این است؟در شرایطی که برگزاری هر مراسم مذهبی،کابوسی شده ست برای شما و این«عزیزترین عزیزان»،امتیاز شما معممین چیست؟از کدام کارسازی سخن می گویید؟وقتی هاشمی رفسنجانی هم حق رفتن بر منبر ندارد و احمد جنتی بر محراب نماز جمعه شلتاق می کند و احمد خاتمی،این «شیوه موثر تبلیغ» که از آن سخن می گویید،کدامست؟

 

آقای خامنه ای! وقتی می گویید«دشمنان حقیقت دنیادارانند، قدرتمندانند، طواغیت عالمند؛ در طول تاریخ این جور بوده است، تا آخر هم، تا زمانی که دولت حقه‌ ولی‌عصر (ارواحنا فداه) ظهور بکند، همین جور خواهد بود»منظورتان کیست؟ آیت الله منتظری در حصر؟میرحسین موسوی که حتی امکان تماس آزاد با یارانش را ندارد؟آیت الله کروبی که هر جاهست،ماموران «عزیزترین عزیزان» شماهم هستند برای آنکه زهر چشمی ازاو بگیرند؟یا شاید دشمنان حقیقت، میلیون ها مردمی هستند که دست خالی در خیابان ها،شعار می دهند و پاسخ شعارهایشان را با گلوله و زندان و شکنجه می گیرند؟نکند به مجید توکلی اشاره دارید که از بس دشمن حقیقت بود،جان خود میانه گذاشت تا بگوید در برابر این استبداد باید ایستاد؟

ولی مطلقه فقیه! در سخنان خود،از صحرای کربلا رسیده اید به کربلای ایران:“مهمترین برهه‌ای و زمان و مکانی که تبلیغ، آنجا معنا می‌دهد، جایی است که فتنه وجود داشته باشد… در سطح داخل جامعه‌ خودمان که نگاه کنید، همین جور است. ….شما ملاحظه کنید یک عده‌ای قانون‌شکنی کردند، ایجاد اغتشاش کردند، مردم را به ایستادگی در مقابل نظام تا آنجائی که می‌توانستند، تشویق کردند - حالا تیغشان نبرید؛ آن کاری که می‌خواستند نشد، او بحث دیگری است؛ آنها تلاش خودشان را کردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز کردند، جرأت به آنها دادند؛ کاری کردند که دشمنان امام - آن کسانی که بغض امام را در دل داشتند - جرأت پیدا کنند بیایند توی دانشگاه، به عکس امام اهانت بکنند؛کاری کردند که دشمنِ مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود بیاید در مقابل چشم انبوه دانشجویانی که مطمئناً اینها علاقه‌مند به امامند، علاقه‌مند به انقلابند، عاشق کار برای کشور و میهنشان و جمهوری اسلامی هستند، یک چنین اهانتی، یک چنین کار بزرگی انجام بدهند. آن قانون‌شکنی‌شان، آن اغتشاش‌جوئی‌شان - تشویقشان به اغتشاش و کشاندن مردم به عرصه‌ اغتشاشگری - این هم نتایجش. “

آقای خامنه ای!آقای پیامبر!آقای امیرالمومنین! موسوی و کروبی،زبان دشمنان را دراز کردند یا شما که«با قانون شکنی» مردمان را به خیابان ها کشاندید؟اگر شما اجازه می دادید نمایندگان معترضین، نتیجه واقعی انتخابات را بررسی کنند و بلافاصله قلم تایید بر حکم «عزیزترین عزیزان» خود نمی کشیدید،این «اغتشاش» ها روی می داد؟اگر شما بردهان همیشه باز احمدی نژاد نمی کوبیدید که مردمان را«خس و خاشاک» نخواند،غرور جوانان ما چنین زخمی می شد؟شما، ولی مطلقه و فرزانه این همه خس و خاشاک نبودید؟نیستید؟اصلا وقتی در کشوری این همه خس و خاشاک هست و هر روز هم افزون تر می شود،معنی دیگرش این نیست که «پیامبر» زمان، کارش را نادرست انجام داده است؟«اینها ایجاد فتنه می‌کند؛ یعنی فضا را فضای غبارآلود می‌کند»یاحمایت بی چون و چرای شما از باند امنیتی ـ نظامی حاکم برایران؟

گفته اید:” اهانت به عکس امام کار کمی نیست؛ کار کوچکی نیست.“حتی اگر بپذیریم چنین کاری از مردمان سرزده باشد ـ که چنین نیست ـ چرا در برابردیگر کارهایی که کوچک نبودند،سکوت کردید؟تجاوز به فرزندان مردم،کار کوچکی بود؟هر فقیه عادلی ـ نه؛هر انسانی ـ جای شما بود در این اندوه،به چله می نشست و خاک بر سر و صورت می پاشید؛شما چه کردید؟در همین لحظه،صورت نجیب مجید توکلی را پیش روی مجسم کنید که دوباره در دستان کسانی اسیرست که بار پیش، از شیوه استعمال شیشه برای ادب کردن او یارانش بهره بردند،و امروز خونی ترند؛کار امروز آنان«کارکوچکی»ست؟

آقای خامنه ای!شما خطاب به موسوی و کروبی و بالتبع،میلیون ها انسانی که با نشانه سبز فریادمی زنند:مرگ بردیکتاتور،می گویید:” این عقلانیت است که دشمنان این ملت و دشمنان این کشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و برای شما کف و سوت بزنند، شما هم همین طور خوشتان بیاید، دل خوش کنید؛ این عقلانیت است؟عقل این است که بمجردی که دیدید برخلاف آن مبانی‌ای که شما ادعایش را می‌کنید، چیزی ظاهر شد، فوراً خودتان را بکشید کنار، بگوئید نه نه نه، ما نیستیم؛… بکشید کنار. انتخابات تمام شد. انتخاباتی بود، عمومی هم بود، درست هم بود، اشکالی هم نتوانستند بر انتخابات بگیرند و ثابت کنند…قانون، ملاک است، معیار است. چرا اینجوری میشود؟ چرا؟ این، هوای نفس است.”

آقای خامنه ای!کجای کارید؟همین اصرار شما بر قانونی بودن انتخابات است که موجب این«اغتشاش» شده.این انتخابات،درست نبود؛قانونی نبود؛انتصابی بود که در آن برای «عزیزترین عزیزان»شما هزار هزار برگ رای یکسان به صندوق ها ریخته شد؛ انتخاباتی بود که ده ها ابهام پیش روی مردمان گذاشت.انتخاباتی بود که رسیدگی به تقلب در آن را هم به متقلبان سپردید؛به قانون شکنان. این«هوای نفس» نبود؟اینجا«قانون،ملاک» بود؟

آقای ولی مطلقه فقیه!شما گفته اید که«من هیچ اعتقادی ندارم به دفع؛ اعتقاد من به جذب حداکثری و دفع حداقلی است».تک تیراندازان حاضر در میدان های تهران،برای دفع آمده بودند یا برای جذب؟آنها که قلب فرزندان ایران را نشانه گرفتند،بعد در کالبد شکافی،به قساوت تیرها از تن آنان در آوردند،جنازه ها را به شرط عدم برگزاری مراسم به خانواده های داغدیده تحویل دادند،گریه مادران را تاب نیآوردند،برادران را دستگیر کردند ومی کنند…در حال«دفع»اند یا«جذب»؟

این«نظام، نظام الهی است» که در آن جای دانشجو،به بسیجی حقوق بگیر سپرده می شود و جای صاحب منبر،به احمد خاتمی و ملاحسنی و احمد جنتی؟

اگر«درهمین قضایا دانشگاه بسیار آزمایش خوبی داد» و نشان داد که «توی صحنه است، آگاه است، بیدار است»چرا در دانشگاه لشگر پیاده کرده اید؟چطور با همه اینها هنوز دم از لزوم حفظ ارامش می زنید؟کدام آرامش؛همان که ماموران شما هر روز،برهمش می ریزند؟…

نه آقای خامنه ای؛شما حالتان خوب نیست؛ اگر خوب بود، می دانستید دستگیری دانشجو و میرحسین موسوی و کروبی و حبس و تبعید احمد زیدآبادی و انتقام گیری از عیسی سحرخیزچاره نیست.می دانستید این«خس و خاشاک»در مقابل چشم ماموران شما «ان‌شاءاللَّه نابود» نخواهند شد.می دانستیدآنکه در سرازیری نابودیست،آن حکومت گر بیماریست که قوه تمیز از دست بداده و افسار به دست سرداران «نقدی» سپرده که در پستوی خانه ها،نماز جمعه به امامت زنان برهنه برپا می دارند و در عیان،روسری بر سرمجید توکلی می کشند.شما اگر حالتان خوب بود،می دانستید،پایان داستان نزدیک است.صبح سبز.