دولت ضعیف است و اوضاع خطرناک

نویسنده

» علی رضا رجایی در مصاحبه با روز:

rajaeeali.jpg

با علیرضا رجایی، فعال ملی ـ مذهبی در مورد انتخابات دهم و حضور میرحسین موسوی در این انتخابات ‏سخن گفته ایم. به باور وی‎ ‎‏”سکوت میرحسین موسوی اعتراضی بوده و وی الان اوضاع کشور را خطرناک ‏تحلیل کرده است.” این مصاحبه را می خوانیم.‏


‎ ‎بحث حضور آقای میرحسین موسوی در انتخابات خیلی جدی شده است. شما حضور ایشان را ‏چقدر جدی می دانید؟‎ ‎

همان طور که عنوان هم شده این بستگی به نظر آقای خاتمی دارد. اگر ایشان نخواهند در انتخابات شرکت کنند ‏به احتمال زیاد آقای میرحسین خواهند آمد.‏


‎ ‎شما فکر میکنید با تفکر جدید اصلاح طلبان می توان آقای موسوی را در رده اصلاح طلبان جدید ‏دانست؟‎ ‎

چرا که نه؟


‎ ‎با توجه به مواضع فرهنگی و اقتصادی ایشان و البته سکوتی که در همه این سال ها داشته ‏اند…‏‎ ‎

سکوت آقای میر حسین بیشتر این طور تلقی می شد که ایشان نسبت به روند جاری امور ناراضی هستند. از ‏طرف دیگر ایشان چون زمینه را برای حضور خود و تغییر شرایط مهیا نمی دیدند ترجیح می دادند سکوت ‏کنند. در حال حاضر نیز چون وضع جاری را بحرانی و خطرناک ارزیابی کرده اند، قصد دارند در عرصه ‏سیاست وارد بشوند؛ که البته این مساله را هوز صراحتا و علنی ابراز نکرده اند. سکوت ایشان نیز بیشتر به ‏جهت همان نکته ای بود که عرض کردم. یعنی در واقع یک سکوت اعتراضی بود. برخی مواقع البته ایشان ‏حضور پیدا کرده اند و فکر کنم لفظ تعطیلی فله ای مطبوعات را اولین بار ایشان به کار بردند.‏


‎ ‎در مسایل اقتصادی چطور؟‏‎ ‎

‏ در زمینه ی اقتصادی من فکر نمی کنم نظرات ایشان تفاوتی با مسیر اصلاح طلبانه داشته باشد؛ بخصوص ‏اینکه به نظر می آید در صورت آمدن، ایشان از مشاوران خوبی برخوردار باشند. همیشه نیز تا جایی که من ‏خاطرم هست تصوری که از آقای میرحسین وجود داشته تصویر بسته ای نبوده است. البته وقایعی در آن سال ‏ها اتفاق می افتاد که در حیطه ی اختیارات و کنترل نخست وزیر در آن مقطع نبود. اما مجموعا بر اساس ‏سوابق و چارچوب های فکری، فکر می کنم میرحسین یک اصلاح طلب مصمم است که به هر دلیل و بر ‏اساس شناختی که از حاکمیت داشت، حضور خود را موثر نمی دید و ترجیح می داد سرمایه ی اجتماعی را ‏که کسب کرده بود به راحتی هزینه نکند.‏


‎ ‎الان چه اتفاقی افتاده که ایشان حضور خود را موثر دیده اند؟‎ ‎

در حال حاضر وضع به گونه ای پیش رفته که آقای میرحسین احساس می کند سکوت کردن نوعی شانه خالی ‏کردن از ادای وظیفه است. در آن تاریخ به هر حال آقای خاتمی بودند و در چند سال پیش اقای دکتر معین ‏بودند. الان به همین دلیلی که شما گفتید احساس می کنند که اگر افراد واجد صلاحیت و موثر- این تحلیل ما بر ‏اساس ظن و گمان است- وارد صحنه انتخابات نشوند ایشان موظف به حضور در انتخابات است. دلایل هم ‏روشن است. حضور احمدی نژاد بحران های زیادی را به کشور تحمیل کرده است. بحران اقتصادی اظهر من ‏الشمس است. حتی کارشناسان اقتصادی جناح راست هم نمی توانند بحران موجود را کتمان کنند. وضع بین ‏المللی ایران هم روشن است. ایران در صحنه های فعال بین المللی، یک کشور قدر نیست مگر اینکه در ‏حوزه های منطقه ای و با ابتکار خود بخواهد در مقابل طراحی های نظام بین الملل از طریق نیروها و ‏حامیانی که در منطقه دارد ایستادگی کند. به هر حال کاملا روشن است که ما در مسیر توسعه قرار نداریم. ‏دچار عقب ماندگی، چه به جهت اقتصادی و چه به جهت اجتماعی هستیم. بخصوص در عرصه اقتصادی ‏تقریبا اقتصاد مستقل از حاکمیت در معرض تهدیدات کیفی قرار گرفته. بخش عمده ی عرصه ی کلان ‏اقتصادی در دست نهادهای نظامی یا نهادهایی است که ظاهرا خصوصی هستند اما از طرف همان قدرت ها ‏حمایت می شوند. مجموعا مسیری است به طرف هم عقب افتادگی سیاسی- اجتماعی و هم تضعیف مسیر ‏جامعه ی مدنی و محدودیت های سیاسی در عرصه ی ازادی بیان و آزادی سیاسی و آزادی احزاب که در ‏دوران فعلی به شدت باطل شده و اصولا نوعی پژمردگی در فضای کشور به وجود آمده است. ‏


‎ ‎آقای موسوی می تواند همه این بحران ها را مدیریت کند؟‎ ‎

بله. به نظر من اقای میرحسین تجربه ی مدیریت در روزهای بحرانی را دارد و فکر میکنم به خاطر سکوت ‏طولانی مدت ایشان، این مساله به ذهن متبادر شده است که ایشان آدم غیرسیاسی است. در حالی که ما می ‏دانیم وقتی بسیاری از افرادی که ما حتا نمی شناسیم ولی حساسیت های اجتماعی- سیاسی دارند ریز مسائل ‏ایران را دنبال کرده اند، پس طبیعی است که فردی مثل میرحسین موسوی با توجه به حوزه ی روابط و ‏حساسیت ها و شاکله ی شخصیتی نمی تواند دور از مسایل ایران باشد. در مجموع من فکر می کنم اگر آقای ‏خاتمی به هر دلیلی به این جمع بندی برسند که در انتخابات شرکت نکنند اقای میرحسین فردی است که می ‏تواند نیروهای متعددی را دور خود جمع بکند و به میزان پررنگتر شدن حضور ایشان حامیان وی هم وسیع ‏تر می شوند. ولی همه ی این ها منوط به این است که آقای خاتمی تصمیم به نیامدن بگیرند.‏


‎ ‎یعنی طیف های جدید اصلاح طلبان که طبعا نظراتشان باعث ایجاد نوعی مرزبندی با نظرات آقای ‏میرحسین خوهد شد، از ایشان حمایت می کنند؟‏‎ ‎

حداقل می توانیم بگوییم بخشی از حامیان آقای خاتمی چنین خواهند کرد؛ البته اگر چه نمی توانیم تصور ‏روشنی از طیف حامیان آقای خاتمی داشته باشیم ولی می دانیم که صرف نظر از شخصیت قابل احترام آقای ‏خاتمی، اکثر حمایت ها از اقای خاتمی به دلیل نوع نگاه اجتماعی- سیاسی و برنامه و تاثیر گذاری های ایشان ‏است و اگر این ارزیابی با هر فرد دیگری از جمله آقای میرحسین منطبق باشد این حمایت ها هم وجود خواهد ‏اشت. مشکلی که جدا از مسایل دیگر وجود داشته این بوده که چهره های شاخص آن در انتخابات اخیر ‏نتوانسته اند مشارکتی داشته باشند. ولی اگر چهره هایی مثل آقای میرحسین یا آقای خاتمی حضور پیدا کنند و ‏به عنوان افرادی که می توانند نمایندگی کلی جریان اصلاحی در داخل ایران و دموکراتیزاسیون و نگاه توسعه ‏گرا را نمایندگی کنند به نظر من از آرای خوب مردم برخوردار خواهند بود. به هر حال دولت احمدی نژاد ‏لطمات زیادی به کشور وارد کرده است؛ از هر لحاظ محدودیت های وسیعی به چشم می خورد؛ حتی ‏تصورات گرایش های خوش بین غیر اصولگرا که فکر می کردند با یکدست شدن نظام حداقل چرخ های ‏مملکت با روانی بیشتری حرکت خواهد کرد، نقش برآب شده است. یعنی هر چقدر هم ماشین تبلیغاتی جریان ‏راست بخواهد بر حقایق سرپوش بگذارد و در ازای همه ی بحران هایی که مردم با گوشت و پوست خودشان ‏احساس می کنند پرچم ارزش گرا بودن و اصول گرا بودن این دولت را برافراشته بکند، باید توجه داشت که ‏این چیزها برای مردم به اصطلاح نان و آب نمی شود. این بحران به طور جدی وضع ایران را دچار وخامت ‏کرده است. اصولا ایران از شتاب توسعه ی منطقه ای عقب افتاده است و کل آمار اقتصادی که هر ساله دولت ‏و حامیانش می دهند چیزی به غیر از تاثیرات افزایش و کاهش درآمد نفت در ابعاد ملی اقتصادی ایران نیست. ‏مشکل فقط این است که تا این لحظه ظاهرا خیلی از نیروهای سیاسی این بحران را جدی نگرفته اند و فقط به ‏شوخی یا تحلیل های سطحی و بی نتیجه وقت را می گذرانند.‏


‎ ‎گمی بحث را جزیی تر کنیم. آقای موسوی در مصاحبه های جدیدشان باز هم بر لفظ اقتصاد ‏اسلامی تاکید کردند. می خواهم ببینم اصلا اقتصاد اسلامی چیست؟ چه مشخصاتی دارد؟ آیا همه این بحران ‏های اقتصادی که شما اشاره کردید با اقتصاد اسلامی قابل حل است؟‏‎ ‎

اقتصاد اسلامی یک واژه ی خیلی پر انعطاف و مبهمی است و ما به صرف به کار بردن این واژه نمی توانیم ‏در باره کسی اظهار نظر کنیم؛ چون حتی در دوران اوج به کاری گیری این مفاهیم نیز هیچ توافقی بر سر آنها ‏وجود نداشت. در واقع این فقط یک اشتراک لفظی بود در بین گرایشهای اسلام گرا، که معانی 180 درجه ‏متفاوت از هم را لحاظ می کردند. باید دید در عمل به دنبال چه چیزی هستند. آقای میرحسین در آن دوران با ‏توجه به بحرانی که وجود داشت که به طرف تحریف اقتصاد سرمایه دارانه بود، ساز و کار خوبی را برای ‏یک اقتصاد دولتی و شبه سوسیالیستی تا جایی که در توانشان بود انجام دادند. درآن دوران البته ما می دانیم که ‏اختیارت آقای میرحسین محدود بود و تبلیغات وسیعی هم علیه وی می شد.‏


‎ ‎آقای میرحسین که از حمایت های همه جانبه آیت الله خمینی برخوردار بود؟‏‎ ‎

‏ جناح راست برنامه کوپنی سازی دولت وی را کوپنیستی مساوی با کمونیستی می دانست و اورا به کمونیست ‏بودن متهم می کرد. درعین حال آقای عسگر اولادی ـ سرشاخه ی موتلفه ـ که در آن تاریخ وزیر بازرگانی ‏ایشان بود یا آقای مرتضی نبوی. بنابراین این طور نبود که دولت آقای میرحسین یک دولت شبه سوسیالیستی ‏یا مبتنی بر اقتصاد همه جانبه ی دولتی باشد. البته در آن دوران گفتمان مسلم در بین نیروهای مذهبی و غیر ‏مذهبی، این نظر غالب بود.‏


‎ ‎یعنی تصور شمااین است که در حال حاضر آقای موسوی گفتمان جدیدی را نمایندگی می ‏کند؟‎ ‎

این گفتمان عوض شده است و چهره های اصلاح طلب فعلی که به باز شدن اقتصاد توجه کردند در آن تاریخ ‏حامی همین گونه برنامه ها بودند. ما نزاع بی حاصلی بر سر واژه ها نداریم. باید برنامه های اقای میرحسین ‏را دید. البته ما می دانیم که برای گشایش اقتصادی و توانمندی های یک اقتصاد بازبه مداخله وسیع دولت نیاز ‏است. در دوران پیش از انقلاب نیزکه اصل اقتصاد بر تقویت بخش خصوصی بود، تا جایی که به دولت بر ‏می گشت از سیاست های حمایتی بسیار نیرومندی یرخوردار بود و جایی هم که بخش خصوص وجود نداشت ‏دولت به تعبیر برخی نویسندگان آن دوران، به شیوه اقتصادهای سوسیالیستی عمل می کرد. هر اقتصاد ‏اقتضائاتی دارد که آن را نمی توان با نسخه های از پیش تعیین شده پیچید. اقتصاد ایران هم که دچار بحران ‏های اساسی است طرح های جدی می خواهد و نیازمند یک دولت نیرومند است. نه تنها اقتصاد ما بلکه ‏دموکراسی ما هم نیازمند یک دولت نیرومند است. دولت به هر اندازه ای که باشد باید نیرومند باشد والا ‏شیرازه ی امور از دست در می رود. کما اینکه در ایران هم از دست در رفته است.‏


‎ ‎یعنی دولت ایران نیرومند نیست؟‎ ‎

‏ دولتی که در ایران است یک دولت بزرگ است ولی نیرومند نیست. قادر به اعمال قانون در حوزه های ‏اجتماعی - اقتصادی نیست و به لحاظ قانون گذاری دچار تشتت است. جایی هم که قانونی وجود دارد به ‏درستی اجرا نمی شود. همه کسانی که در ایران زندگی می کنند این مساله برایشان مشهود است.‏


‎ ‎به هر حال دولت که در بسیاری از حوزه ها اقتدار زیادی از خود نشان می دهد.‏‎ ‎

سرکوب امنیتی که در ایران وجود دارد و شامل دانشجویان و نیروهای حقوق بشری و سیاسی و قومی می ‏شود، این توهم را ایجاد کرده که دولت در ایران نیرومند است. چنین نیروهایی رادر ترم سیاسی، دولت ‏نیرومند به معنای دقیق نمی نامند.‏


‎ ‎تعریف دولت نیرومند چیست؟‎ ‎

دولتی نیرومند است که بتواند مناسبات اجتماعی را به درستی سامان دهد که در ایران متاسفانه این سامان به ‏شدت متزلزل است.‏


‎ ‎یعنی وضعیت دولت متزلزل است؟‎ ‎

این به معنای این نیست که این دولت در حال سقوط است. نهادهای امنیتی – نظامی دولت بیش از اندازه فربه ‏است و به همین دلیل در مسایل داخلی و منطقه ای موثر عمل می کند. اما از لحاظ کارکرد اساسی دولت که ‏تنظیم مسایل اجتماعی و حتی اقتصادی است بسیار ضعیف است و بحران در ایران از همین جا شروع شده ‏است


‎ ‎و آقای موسوی می توانند این بحران را رفع و رجوع کنند؟‎ ‎

امثال آقای میرحسین اگر بتوانند قدم موثری بردارند در جهت توانمندسازی دولت در این حزوه ها و کوچک ‏کردن دولت در مسایلی که دولت بسیار فربه است، گام موثری به جلو است.‏


‎ ‎شما وضعیت آقای کروبی را چطور ارزیابی می کنید؟‎ ‎

خود آقای کروبی که گفته اند می مانند و به نظر من هم بنای کنار رفتن ندارند. ایشان خودشان را واجد رای ‏می دانند و در نوبت قبل هم رای بسیار خوبی آورده اند و حسب گفته خودشان بر اثر تقلب از مکان دوم به ‏مکان سوم رفته و از حق خودشان محروم شده اند .اگر خودمان را جای آقای کروبی بگذاریم باید گفت ایشان ‏محق است و می تواند به درستی ادعا کند حامیان آقای خاتمی یا میرحسین که در نوبت قبل از ایشان حمایت ‏نکردند در چه جایگاهی هستند و ایشان در چه جایگاهی است. بنابراین اگر بخواهیم با ایشان همدلی کنیم نمی ‏توانیم ایشان را سرزنش کنیم که چرا کنار نمی روند. البته ستاد خوب و نسبتا نیرومندی را هم تدارک می بینند ‏و با تشکیل این ستاد بعید میدانم با آمدن آقای میرحسین هم از انتخابات کنار بکشند. ‏