شواهدی تحلیلی، تقویت کننده این فرضیه هستند که “نسق کشی” از جنبش دانشجویی ایران، در دستور کار محافل منسوب به جریان “راست افراطی” قرار گرفته است.
ما در اینجا راجع به برخورد با دانشجویانی چون دختر ادب کننده معاون دانشگاه زنجان سخن نمی گوییم. چرا که وی، لابد این احتمال را می داده که به ازای دفاع از حیثیت خود و همکلاسانش باید هزینه بپردازد، و خبر دستگیری مظلومانه وی، حداقل در کشور ما، چندان غیر منتظره نیست.
اما فراتر از ماجرای دستگیری این دانشجو، روندی است که برای ریشه یابی آن، باید به دو هفته پیش بازگشت: زمانی که خبر “پیروزی دانشجویان تربیت معلم کرج” در پی مقاومت اعتصاب غذای 10 روزه، در فضای رسانه های فارسی زبان خبر ساز شد. و هنوز سایت های خبری در حال چاپ تحلیل های مختلف در مورد موفقیت دانشجویان تربیت معلم در به کار گیری این روش سخت از اعتراض مدنی بودند که خبر دانشگاه زنجان، مانند بمب در فضای رسانه های فارسی زبان ترکید. نسخه های مختلف فیلم کوتاهی که پس از یورش غافلگیر کننده دانشجویان به دفتر معاون دانشگاه زنجان تهیه شد و از حاکی از تلاش نامبرده برای برقراری ارتباط با یک دختر دانشجو بود، به فاصله کوتاهی صدها هزار بار بر روی شبکه “یوتیوب” دیده شدند و تحصن اعتراضی دانشجویان متعاقب این رسوایی، به برکناری این معاون انجامید. مشخص بود که جنبش دانشجویی، پس از پیروزی در دانشگاه تربیت معلم کرج، توانسته بود یک بار دیگر با جسارت، مسوولان حکومتی را به تمکین به خواست های خود وادارد.
طبیعی است که وقوع پی در پی این دو پیروزی، می تواند نوید دهنده موفقیت های بزرگ تر برای جنبش دانشجویی در آینده باشد و این، جنبه امید بخش اتفاقات اخیر است. اما پیروزی های اخیر، دارای جنبه هشدار دهنده مهمی نیز هست که ریشه در راهبرد شناخته شده جریان راست افراطی در برخورد با فعالان و حرکت های دانشجویی دارد. راهبردی که در یک عبارت، می توان آن را “نسق کشی” توصیف کرد.
به نظر می رسد که نسق کشی، رویکرد تکراری راست افراطی در مواجهه با موقعیت هایی است که جنبش دانشجویی، از خط قرمزی مشخص رد می شود: گرفتن ابتکار عمل از مسوولان حکومتی” در محیط های دانشگاهی. مهمترین مورد به کارگیری این رویکرد، البته فاجعه مشهور کوی دانشگاه بود که جریان راست افراطی لازم دید، در آستانه برخورد سراسری مطبوعات، اولین مورد واکنش اعتراضی دانشجویان به تعطیلی یک روزنامه را، با خشونتی حیرت آور و نامتناسب سرکوب کند تا درس عبرتی باشد برای تمام دانشجویانی که ممکن بود بخواهند در آینده، دانشگاه ها را صحنه تحرکات اعتراضی به تعطیلی روزنامه های دوم و سوم و دهم و بیستم و … کنند. نمونه متأخر زهر چشم گیری راست افراطی از جنبش دانشجویی نیز، در پی زمانی صورت گرفت که دانشجویان فضای تبلیغاتی جلسه سخنرانی رییس جمهور را با اعتراضاتی بی سابقه در اختیار گرفتند و آنگاه، انتقام گیری سخت و درازمدتی از فعالان این دانشگاه در دستور کار قرار گرفت که میزان خشونت آن دانشگاهیان را شگفت زده کرد. تا جایی که حتی تبرئه سه دانشجوی دستگیر شده و شکنجه شده دانشگاه امیر کبیر از اتهاماتی که وزارت اطلاعات دولت نهم بر آنها وارد کرده بود نیز، مانع نشد تا این سه نفر، با دخالت فراقانونی در روند قضایی، مجدداً روانه زندان شوند.
چنین برخوردهایی با جنبش دانشجویی در چارچوب یک راهبرد امنیتی کلی صورت گرفته و می گیرد که بر تعیین “خط قرمزهای ویژه” امنیتی در درجه اول، و زهر چشم گیری از نخستین عبور کنندگان از آن خط قرمزها در درجه بعد مبتنی است. مبنای تحلیلی این راهبرد شناخته شده بسیار آسان است: اگر محافل قدرت، موفق شوند سرنوشت نخستین کسانی که از خط قرمزهای ویژه امنیتی عبور می کنند را به درس عبرتی فراموش ناشدنی برای سایر هم صنفان آنها تبدیل کنند، احتمال عبور دیگران از این خط قرمزها به میزان زیای کاهش یافته و هزینه های نظام برای کنترل موارد مشابه بعدی کاهش می یابد.
در مورد خاص جنبش دانشجویی، این راهبرد در سال های اخیر به طور مضاعف مورد توجه جریان راست افراطی قرار داشته است. جریانی که ظاهرا تحلیل گران آن معتقدند که پتانسیل اعتراضی جنبش دانشجویی، به علت تعداد میلیونی دانشجویان، پراکندگی آنان در سرتاسر کشور (حتی کوچکترین شهرها) و تاثیرگذاریشان بر سایر گروه های اجتماعی (و حداقل، خانواده هایشان) بسیار خطرناک است، و بنابراین، باید به هر قیمت ممکن جلوی “امیدوار شدن” دانشجویان به عقب راندن مسوولان حکومتی در محیط های دانشجویی و غیردانشجویی گرفته شود.
بر اساس همین مبانی تحلیلی است که می توان حدس زد که پیروزی فعالان دانشجویی در در تحمیل خواسته های خود به مسوولان دولتی در دانشگاه هایی چون تربیت معلم و زنجان (که به ویژه، در دانشگاه زنجان بر مبنای ابتکار عملی بسیار جسورانه و تهاجمی صورت گرفته است) محافل عملیاتی راست افراطی را دست اندر کار تدارک ضد حمله ای “عبرت آموز” برای جنبش دانشجویی ساخته باشد.
این حدس، البته چه بهتر که هرگز جامه عمل به خود نپوشد. اما به لحاظ تحلیلی، هرگز نباید احتمال وقوع آن را از نظر دور داشت. امیدواریم که جنبش دانشجویی بتواند با تدبیر مضاعف، هفته ها و ماه های پیش رو را با کمترین هزینه سپری کند.