رویایی که مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مدنی امریکا داشت بیش از یکصد و پنجاه سال است در جان و روح ایرانیان رخنه کرده و هربار دوران پر حادثه ای را رقم زده است. بنابراین گزافه نیست اگر بگوییم ما نیز رویایی داریم و آن همه حرمان که پشت سر نهادیم یا پیش رو داریم به جرم داشتن این رویا بر ما تحمیل شده است.
مارتین لوتر کینگ رویا را بر زبان آورد و جنبش حقوق مدنی امریکا را بنیاد گذاشت. یک جنبش صلح آمیز را که با ترور رهبر سیاه پوست آن از نفس نیافتاد، بلکه جمعیت سفید پوست امریکا هم به آن پیوست و سرانجام به رسمیت شناخته شد که مارتین لوتر کینگ بنیان گذار حقوق مدنی در امریکاست، گرچه او را ترور کردند.
ترور یک فرد به جرم آنکه رویایی دارد هولناک است. اما از آن هولناک تر این است که خود رویا را ترور می کنند. کاری که در تاریخ معاصر ایران به کرات اتفاق افتاده است. تا دهان گشوده ایم و رویای خود را به زبان جاری کرده ایم، فرصت طلبان دست در دستمان نهاده اند و خود را طرفدار آن رویا معرفی کرده اند و دیری نگذشته که شالوده حکومت مطلقه خود را روی شانه های ما تناور ساخته اند. بعد که سوار کار شده اند، آمده اند سراغ رویای ما و با آن تصفیه حساب کرده اند، مبادا رویا شالوده حکومت شان را در هم بریزد.
در سرزمین ما از آنجا که طرح رویا همواره به سقوط حکومت غیر پاسخگو منجر شده، نیروهای امنیتی آن قدر که از رویا می ترسند از نیروهای نظامی ابرقدرت ها نمی ترسند. لذا رویا را ترور می کنند و چه بسا صاحب رویا را زنده باقی می گذارند مثل یک لاشه بی جان و مثل یک تفنگ بی گلوله.
بی گمان ما هنوز که هنوز است رویایی داریم و هربار که لب می گشاییم تا از آن سخن بگوییم ما را روبروی تلویزیون های دولتی می نشانند تا بگوییم رویا را دشمن القا کرده و خواست خارجی است. پیش از انقلاب رویا را بخشی از هجوم ایدئولوژیک شوروی به شمار می آوردند و بدین جرم آن را ترور می کردند. بعد از انقلاب رویا را همچون بخشی از توطئه فرهنگی و سیاسی امریکا ترور می کنند.
یک پرسش پیاپی جمع ایرانیان را از هر طیف و گروه سیاسی در خود گرفته است. از یکدیگر می پرسند آیا آنها که رویا را آخرین بار ترور کردند پیروز شده اند؟ بسیاری پاسخ می دهند “آری” و می گویند رویا در ایران تا سال های دور ترور شده و باید به این واقعیت تلخ گردن نهاد. باید از آن رویا که زندگی را برای ایرانیان در آخرین سال های قرن بیستم متلاطم ساخت برای همیشه درگذشت. در محاصره این یأس سیاسی یا فلسفی، پیاپی رویا خودی نشان می دهد و به ناباوران می باوراند که هنوز ترور نشده است. چشم انتظار و در کمین فرصت است. از در بیرونش کرده اند و بی قراری می کند تا از پنجره وارد بشود. راه را بر هرچه می توان بست بر رویا نمی توان بست.
رویایی که ما داریم و حکومت های وابسته و غیر وابسته نتوانسته اند آن را ترور کنند ویژگی هایی دارد:
- انتخابات آزاد می خواهیم، به صورتی که مردم از تمام طیف های فکری بتوانند در پارلمان نماینده داشته باشند.
- پارلمان مستقل می خواهیم به گونه ای که نمایندگان مردم بتوانند متناسب با واقعیات اجتماعی و ضوابط جهانی حقوق بشر قانونگذاری کنند.
- قوه قضاییه مستقل می خواهیم که قضات دست نشانده نباشند و دست شان در هنگام انشاء رأی عادلانه نلرزد. مقرری کافی دریافت کنند و از کانون های قدرت سیاسی فرمان نبرند. از رؤسایی که حق خود می دانند تا آنان را عزل کنند نهراسند. جز از قانون فرمان نبرند.
مطبوعات آزاد می خواهیم تا اگر امریه ای از حکومت دریافت کرد، بتواند جار و جنجال بر پا کند و به جای اینکه مدیر مسئول و سردبیر و نویسنده راهی زندان بشوند، ارسال کننده امریه از اریکه قدرت پایین کشیده شود.
- احزاب سیاسی مستقل می خواهیم تا به تدریج فربه بشوند. عضوگیری کنند. از بودجه های دولتی سهم نبرند. اعضا حق عضویت بدهند و منابع مالی حزب کمترین ارتباطی با حکومت نداشته باشد. رقابت حزبی معنا پیدا کند و انتقال قدرت بدون خونریزی هرچند سال یک بار اتفاق بیافتد.
- نهادهای نظارتی مؤثر می خواهیم که منتخب مردم باشند و ضعف ها را اصلاح کنند، بی آنکه قدرتی بتواند ساز و کار آنها را در هم بریزد یا اساسا درشان را تخته کند.
- حقوق برابر قانونی و اجتماعی برای زنان، مردان، مسلمانان و غیرمسلمانان می خواهیم.
- آزادی مذهب می خواهیم.
- حذف اصطلاحاتی مانند مهدورالدم، مرتد و محارب با خدا و مفسد فی الارض و… را از ساختار قوانین کشور می خواهیم.
- حذف مجازات هایی را می خواهیم که با کرامت انسانی در تعارض است.
- تأمین حقوق انسانی زندانیان را می خواهیم.
- آزادی برای برپایی اجتماعات و اعتراض مسالمت آمیز می خواهیم، بدون قید و شرط.
- حقوق سندیکایی می خواهیم.
- الغای شکل های گوناگون سانسور را می خواهیم.
- محاکمات منصفانه می خواهیم متناسب با اعلامیه جهانی حقوق بشر و دو میثاق تکمیل کننده آن.
- حق شادمانی می خواهیم، بدون پنهان کاری.
- رفاه و تأمین اجتماعی می خواهیم.
- می خواهیم حریم زندگی خصوصی مان امن بشود و حکومت از آن بیرون برود.
- حق انتخاب پوشاک می خواهیم برای زن و مرد. ملت بالغی هستیم و عقل مان می رسد که باید در این باره و بسیاری دیگر از زمینه ها عرف جامعه را در نظر بگیریم.
- تضمین حقوق مردم را می خواهیم. یک دادگاه عالی باید داشته باشیم تا به شکایات مردم در این باره رسیدگی کند.
- مدیران پاسخگو می خواهیم که بگویند که با پول نفت چه ها کرده اند و چه ها می کنند و چرا به جای آنکه اقتصاد نفتی تبدیل شده باشد به اقتصاد تولیدی، با پول نفت مانند ارث پدری برخورد می کنند.
- از همه مهمتر آزدای بیان می خواهیم.
و آرزوی هرآنچه را با این رویا مرتبط می شود در دل زنده نگاه می داریم.
به نیروی این رویا هرروز از خواب برمی خیزیم و هر شامگاه چشم برهم می گذاریم و آن را خواب می بینیم و یقین داریم خواب ما تعبیر می شود و بچه های ما به این رویا رنگ واقعیت می بخشند. تا آن روز به هر حیله نمی گذاریم رویا از یادها برود. یاد گرفته ایم رویا را در محاصره دشمنانش حفظ و حراست کنیم:
ما رویایی داریم.