از فیضیه یا از انگلستان؟

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

تیرماه روبه پایان است وتیرخونریز “پرونده هسته ای” هنوز در پهلوی ایران. از “گروگان‌گیری متوفیان” خبر می رسد. جنگنده های ایران به نبرد داعش می روند و نیروهای مسلح برای برخورد با “بد حجابی” اعلام آمادگی می کنند. ائمه جمعه مورد پرسش قرار می گیرند که در هشت سالی که کشور را شخم می زدند، چرا سکوت کردند؟ و آزادی آنقدر دامن می گسترد که در ضیافت افطار رسمی از سه زن روزنامه نگارزندانی حتی نام برده می شود.

هفته آخر تیرماه ۹۳ موعد توافق ژنو بسر می آید. بازهمه نگاهها متوجه وین می شود. تیم مذاکره کننده که” کلمه به کلمه” را به اطلاع “مقام رهبری” می رساند و”جزء به جزء” دستور می گیرد، صدالبته همه گفت و گو راازملت ایران پنهان می دارد. تنهامی توان ازخلال اخبار، گزارش ها و تحلیل های رسانه های جهانی به جلساتی سرک کشید که درآنها سرنوشت ایران رقم می خورد.

تحلیل واشنگتن پست راه بر اصلی ترین دشواری مذاکرات می گشاید. گزارش گاردین بر موضع غیر عملی “نظام” متمرکز است. آیت اله خامنه ای که از خلوت بیت، تیم رهبری را هدایت می کند، قدمی جلومی گذاردو ازمنبر دستور می دهد. در سخنانی “مملو از جزئیات فنی” که درآن واحد تخصصی “سو”- معیار اندازه‌گیری غنی‌سازی ـ-ناگهان مورد استفاده قرار می گیرد، این حکم صادر می شود: “واقعیت این است که در این موضوع، طرف مقابل به مرگ گرفته است که به تب راضی شویم”.

دیپلمات‌های مستقر در وین به خبرگزاری “رویترز” می گویند: “این سخنان بخت ایران برای رسیدن به توافق‌نامه‌ای جهت رفع تحریم‌ها را کاهش می دهد”.

یک “آژانس اطلاعاتی غربی” گزارش می دهد: “سخنرانی خامنه‌ای در واقع برای محدودکردن شدید فضای مانور تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و نه حمایت از این تیم ایراد شده‌ و حالا پرکردن شکاف بین موضع شش قدرت جهانی با ایران عملاً ناممکن شده است”.

خبر گزاری فرانسه از “غافلگیری تیم مذاکره کننده اتمی” خبرمی دهد. گاردین 5 مساله حل نشده در مذاکرات هسته‌ای رابر می شمارد. جان کری وزیر خارجه آمریکا خود را به وین می رساند. دیدارکری-ـ ظریف به نتیجه مهمی نمی رسد. گزارش سانفرانسیسکو گیت از بن بست مذاکرات با این عنوان منتشر می شود:کری هم کاری نتوانست بکند. ساعاتی پیش از نشست ظریف و کری، جلسه وزیران امور خارجه ایران، آمریکا، آلمان، فرانسه، بریتانیا و کا‌ترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برگزار می شود. آنها نمی توانند به توافقی برای نحوه برخورد با “پرونده هسته ای ” دست یابند. وزیر خارجه آلمان می گوید: “ایران یا باید با جامعه جهانی همراهی کند یا همچنان در انزوا باقی بماند”.

 تلاش های مشترک وزیر خارجه آمریکا، جان کری و سه وزیر خارجه اروپایی برای پیشبرد مذاکرات با ایران، یک هفته قبل از زمان تعیین شده با شکست مواجه می شود. ویلیام هیگ، وزیر خارجه وقت انگلستان بعد از دیدار با جان کری و وزیران فرانسه و آلمان و جمهوری اسلامی حرفش این است: “امروز هیچ توافقی حاصل نشد”.

هفته برای “نگاه هفته” تمام می شود و خبر از توقف مذاکرات و تلاش برای تمدید آن می رسد. و این درست همان نتیجه ایست که “مقام معظم رهبری” می خواهد: “مذاکره بدون رسیدن به نتیجه”. نیویورک تایمزو وال‌استریت ژورنال می نویسند که جان کری در بازگشت به کاخ سفید، پوشه‌ای حاوی پیشنهادهای جواد ظریف به همراه دارد: “ایران می‌تواند توافقی را بپذیرد که ظرفیت تولید سوخت هسته‌ای در سطوح کنونی را برای چند سال متوقف کند به شرط اینکه بعد از این مدت با برنامه هسته‌ ای صلح‌آمیز این کشور مانند سایر کشور‌ها رفتار شود”.

تاریخ نشان خواهد داد که “۲۲ شخصیت برجسته‌ جامعه مدنی” که تحت عنوان “جامعه مدنی ایران” در دقیقه ۹۰ از مذاکرات هسته‌ای حمایت کرده اند، موضعی بسود منافع ملی ایران اتخاذ کرده اند یا نه.

هفته آخر تیرماه به پایان می رسد. تیر زهرآگینی که” نظام مقدس” بر پهلوی ایران نشانده، خون ریزو جانگیر باقی است و در بروی پاشنه سی وپنج ساله می چرخد.

دولت حسن روحانی که سرهنگ نبود و حقوقدان بود، یک ساله می شود. محمدتقی مصباح‌ یزدی در جدیدترین سخنان خود بدون نام بردن از رئیس جمهوری نظام، روی وعده هایش دست می گذارد: “اگر کسی صحبت از آخرت کند اینها می‌گویند شما بیکارید که فکر آخرت مردم هستید، ما کار داریم و باید تحریم‌ها را برداریم، حالا دیدیم که چقدر هم تحریم‌ها برداشته شد، کار ایجاد شد، گرانی‌ها برطرف شد. آنها برداشتن تحریم‌ها، رفع تورم و حل معضل بیکاری را مهم‌ترین دغدغه خود می‌دانند، اما حتی همین کارها را نتوانستند انجام دهند”.

در فضای مجازی، سخنان دیگر پدر معنوی “جبهه پایداری” بازنشر می یابد:

“برخی از افراد عمامه به‌سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آنها را کسانی معرفی می‌کنند که اسلام را نشناخته‌اند و آ‌نها را متهم به توهم می‌کنند. باید از او پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفته‌ای؟ از فیضیه یا از انگلستان؟”

روزنامه جمهوری اسلامی، پرسشی را با “امامان جمعه” در میان می گذارد واز طوطیان رهبری می پرسد: “چرا شما خواستار تسریع در محاکمه کسانی نمی‌شوید که اصل و اساس اختلاس‌های سه هزار میلیاردی و ۹ هزار میلیاردی و ۱۶ هزار میلیاردی بودند و ده‌ها مورد بی‌قانونی کرده‌اند و اقتصاد کشور را به افلاس کشانده‌اند و جامعه را دچار اختلاف و تهمت و دروغ و درگیری کرده‌اند و حتی مایل نیستند در جلسه دادگاه حاضر شوند و به سؤالات قاضی پاسخ بدهند؟ چرا به قوه قضائیه برای برخورد با دانه درشت‌هائی که ۸ سال این مملکت را شخم زده‌اند کمک نمی‌کنید؟ چرا درباره دزدی‌های بزرگ و دزدان بزرگی که خزانه کشور را خالی و جیب‌های خود را پر کرده‌اند سکوت فرموده‌اید؟…”

معلوم است که کسی جوابی نمی دهد. مجید محمدی- جامعه شناس- شش خطای دولت روحانی را بر می رسد.

محمد باقر قالیباف- همان “سرهنگ” که در انتخابات از حقوقدان- شکست خورد، بعد ازتعطیل کلاس های موسیقی فرهنگسراهای تهران تا اطلاع ثانوی، این هفته تمامی زنان شاغل در سمت‌های دفتری نظیر مسئول دفتر، منشی و ماشین نویس را از مشاغل خود اخراج می کند. معاون رسانه‌ای مرکز ارتباطات و بین‌الملل شهرداری تهران با تایید این خبر می گوید: “برای راحتی و رفاه حال خانم‌ها این تصمیم اتخاذ شده که مسئول دفتر و منشی، آقا باشند”.

حجت‌الاسلام والمسلمین امرودی جانشین ستاد صیانت شهرداری تهران در نهمین نشست دبیران ستاد مرکزی در رابطه با عفاف و حجاب و حقوق شهروندی، طرح جدیدی را کلید می زند: “در پارک‌ها یک زمانی نیمکت‌هایی در کنار هم بودند که این اجازه برای دختران و پسران بود که در کنار هم بنشینند. باید یک میز در میان نیمکت‌ها باشد که فاصله‌ها در آن رعایت شود و خانواده‌ها بیشتر بتوانند از این مکان استفاده کنند!”

هاشمی رفسنجانی، سخن از آزادی تازه می کند: “آزادی بیان، آزادی اظهار نظر و جلوگیری از سانسور و تهدید، حق هر انسان و از مصرّحات اسلام و قانون اساسی است، همه در این موضوع اشتراک نظر دارند و در عمل است که معتقدین واقعی از ظاهرسازان جدا می‌شوند”.

و غروب چهارشنبه نامه خاکسارانه “انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران” به حسن روحانی، منتشر می شود: “پس از گذشت بیش از یک سال از زمانی که با سخنان خود امید بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران را در میان این قشر زحمتکش و خدوم بارور فرمودید، ناچاریم به عرض برسانیم که متأسفانه با وجود تلاش‌های متعددی که در این مدت به عمل آورده‌ایم، هیچ گونه اقدام عملی قانونی و واقعی در این زمینه از سوی وزارتخانه مسئول به عمل نیامده و مشکل این انجمن همچنان باقی است”.

 

خانم ها!آقایان!

روزنامه نگاران جهان رئیس جمهور جابجا و دولت تعویض می کنند. همکاران “زحمکتش خدوم” ما زیر تیغ خونریز استبداد، درخواست آزادی رابه “عرض” می رسانند و از رئیس جمهور حقوقدان حتی جوابی هم نمی گیرند.

بیت حافظ پر می گیرد:

و به شعر جاودانه سیمین بهبهانی پیوند می خورد:

دوباره می‌سازمت وطن!

اگرچه با خشت جان خویش

ستون به سقف تو می‌زنم

اگرچه با استخوان خویش

دوباره می‌بویم از تو گل

به‌میل نسل جوان تو

دوباره می‌شویم از تو خون

به‌سیل اشک روان خویش

دوباره یک روز روشنا

سیاهی از خانه می‌رود

به شعر خود رنگ می‌زنم

ز آبی آسمان خویش

اگرچه صدساله مُرده‌ام

به‌گور خود خواهم ایستاد

که بردَرَم قلب اهرمن

به‌نعرۀ آنچنان خویش

کسی که « عظم رمیم» را

دوباره انشا کند به لطف

چو کوه می‌بخشدم شکوه

به عرصۀ امتحان خویش

اگر چه پیرم ولی هنوز

مجال تعلیم اگر بُوَد

جوانی آغاز می‌کنم

کنار نوباوگان خویش

حدیث «حبّ‌الوطن» ز شوق

بدان رَوش ساز می‌کنم

که جان شود هر کلام دل

چو برگشایم دهان خویش

هنوز در سینه آتشی

به‌جاست کز تاب شعله‌اش

گمان ندارم به کاهشی

ز گرمی دودمان خویش