ابعاد جدید جنگ علیه برنامه هسته ای

نویسنده

» گاردین و ترور دانشمندان ایرانی

جولین بورگر- سعید کمالی درخشان

خیابان های تهران در اوج ترافیک صبحگاهی، مانند پارکینگی مملو از ماشین هاست. ماشین ها از جلو و عقب به خودروهای دیگر چسبیده و بی حرکت هستند و بخار اگزوز هزاران موتور وارد هوای سرد زمستانی می شود. اگر قرار است کسی کشته شود، بهترین وقت آن در اوج ترافیک است: افراد در ماشین هایشان گیر افتاده اند مانند اهدافی بی حرکت هستند.

در ساعت 7:40 صبح دوشنبه گذشته و در منطقه اقدسیه در شمال تهران، یک موتورسیکلت خود را از میان صف های طولانی خودروها در بلوار ارتش به جلو می راند. سپس به یک خودروی نقره ای رنگ پژو 405 نزدیک شد و لختی در کنار آن ایستاد و سپس در میان خودروها گم شد. چند ثانیه بعد بدنه کناری پژو منفجر شد زیرا یک بمب کوچک به شیشه چسبانده شده بود و به این ترتیب یکی از مردان داخل این ماشین کشته شد. راننده و زنی که در داخل خودرو بودند، زخمی شدند.

همزمان با این رویداد، یک حمله مشابه چندین کیلومتر آنسو تر رخ داد. یک موتورسیکلت به نزدیکی خودروی پژوی دیگر رسید اما این بار، مرد داخل خودرو سریع به بیرون پرید و به خارج کردن زنی که او نیز داخل خودرو بود شتافت. آنها توانستند قبل از انفجار بمب، چند متر از ماشین دور شوند. این دو نفر زخمی شدند اما جان سالم به در بردند.

فرد کشته شده یک دانشمند ارشد هسته ای بود و مجید شهریاری نام داشت. علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی هسته ای ایران که در مراسم خاکسپاری وی حضور داشت، گفت شهریاری “مسؤول طرح های بزرگی” در آژانس هسته ای ایران بوده است. وی از ارائه توضیحات بیشتر در خصوص این طرح ها خودداری کرد.

مردی نیز که زخمی شد اما جان سالم به سر برد، فریدون عباسی نام دارد. دانشمند 52 ساله هسته ای که در وزارت دفاع ایران کار می کند و یکی از “معدود کارشناسان ایزوتوپ های سوختی و لیزری” وزارتخانه است. ضمناً نام وی در قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل به عنوان فرد شاغل در “فعالیت های ممنوعه هسته ای” در کنار نام محسن فخری زاده دانشمند مظنون به هدایت برنامه هسته ای مخفیانه ایران مشاهده می شود. همسران هر دو دانشمند یاد شده در جریان این حملات زخمی شدند.

حملات هفته گذشته شباهت های آشکاری به ترور حل نشده مسعود علی محمدی در ژانویه گذشته دارند. وی در شمال تهران و هنگام عزیمت به محل کارش،  در همان وقت از روز بوسیله بمب چسبان یک موتورسیکلت کشته شد. مرگ وی با ناباوری دانشجویانش همراه شد و گفته می شود وی نیز به برنامه هسته ای کشور مرتبط بوده است. 

اگر نسبت به قتل علی محمدی در ژانویه گذشته شک و تردیدی وجود داشت، اکنون پس از حملات دوگانه هفته گذشته جای هیچ شبهه ای باقی نمی ماند که افرادی در پی قتل دانشمندان هسته ای مرتبط با برنامه هسته ای ایران هستند؛ دانشمندانی که در برنامه مخفیانه ایران برای ساخت تسلیحات هسته ای دست دارند.

رژیم تهران تردید چندانی در خصوص مسببان این حوادث ندارد. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، بلافاصله انگشت اتهام را به سوی “دولت های غربی و رژیم صهیونیستی” نشانه رفت.

این اجماع کلی وجود دارد که نحوه انجام ترورها تا حدی پیچیده بوده که نمی توانسته در داخل طراحی و توسط گروه هایی نظیر جندالله سنی مذهب، کردهای شمال شرق کشور و یا مجاهدین اجرا شده باشد.

در ترورهای یاد شده، ردپای حرفه ای های کارآزموده مشاهده می شود. مواد منفجره به نحوی طراحی شده بودند که قسمتی از ماشین در سمت سوژه مورد نظر را تخریب کند و “حداقل آسیب” جانبی برجا بگذارد. آشکار است که سوژه ها با نهایت دقت انتخاب شده بودند و حملات نیازمند هفته ها نظارت و ارزیابی بوده اند. حتی اگر دست اندرکاران ترور از داخل بوده اند، اینکه چه کسانی آنها را آموزش داده و یا تأمین مالی کرده اند، همچنان در هاله ای از ابهام باقی خواهد ماند.

مجله تایم در هفته گذشته ادعا کرد جزئیات حمله را از یک “کارشناس اطلاعاتی غرب مطلع از این عملیات” دریافت کرده است و اطمینان داد که در این حملات “ردپای موساد اسرائیل” مشهود است.

واقعیت این است که اگر مشخص شود سیا یا ام آی 6 در کشتار دانشمندان ایرانی نقش داشته اند، رسوایی وحشتناکی برای آنها به بار خواهد آمد. اما موساد به انجام این نوع عملیات معروف است. اعتقاد عمومی بر این است که دانشمندان هسته ای عراق در دهه 1980 توسط این سازمان ترور شده اند.

میر داگان رئیس موساد که در آستانه پایان دوره ریاستش بر این سازمان است، استفاده از ترور علیه دشمنان اسرائیل را پایه گذاری کرد و به همین دلیل صاحب اعتباری شده است. روزنامه حیوم اسرائیل در گزارش این حملات به بازنشستگی داگان نیز اشاره کرده است: “داگان سازمانی را ترک خواهد کرد که بسیار کارآمدتر و تیزتر از زمانی است که سازمان را تحویل گرفت و اتهاماتی که از سوی تهران وارد شده، نشانه خوبی از این واقعیت است. ایران در کانون توجه رئیس آینده موساد نیز قرار خواهد داشت.”

اگر معلوم شود که موساد در این حملات دست داشته است، خونریزی در قلب تهران نشان می دهد مقطع مرگباری از یک جنگ مخفیانه سالهاست که علیه برنامه هسته ای ایران در جریان بوده است.

احمدی نژاد هفته گذشته پذیرفت که تاسیسات غنی سازی اورانیوم ایران تحت تأثیر بدافزار رایانه ای استاکس نت قرار گرفته است. استاکس نت نظیر اکثر ویروس ها و کرم های رایانه ای ردپایی به جا نگذاشته است اما منابع نظامی غرب اخیراً اعلام کرده اند که این بدافزار ساخته دست اسرائیلی هاست.

احمدی نژاد ادعا کرد صدمه وارد شده توسط استاکس نت ترمیم شده است اما برنامه غنی سازی ایران به نحو آشکاری با مشکلات جدی روبرو شده؛ مشکلاتی که ترمیم آن کار ساده ای نیست. آژانس بین المللی انرژی هسته ای هفته گذشته گزارش داد غنی سازی ایران در اواسط ماه نوامبر متوقف شده است. سانتریفوژهای  نطنز به چرخش ادامه دادند اما هیچ گاز اورانیومی به آنها تزریق نشد و این نشان از وجود مشکل در سیستم است.

وقایع هفته گذشته نشان می دهد ایران علیرغم وجود مشکلات بر سر راه غنی سازی، همچنان به افزایش ذخیره اورانیوم خود ادامه می دهد و راه را برای به کار گرفتن شیوه های خشونت بار تر در جنگ سری موجود باز می کند.

شاید اولین قربانی این جنگ اردشیر حسن پور دانشمند ارشد هسته ای ایران بوده که دانش فنی هسته ای را در مرکز اصفهان به کار گرفت. رسما اعلام شد که حسن پور در اثر تابش اشعه در سال 2007 درگذشته است اما بر اساس برخی گزارش ها که هنوز تأیید نشده، وی توسط عوامل موساد کشته شده است. اگر این موضوع صحت داشته باشد، تا کنون سه دانشمند کشته شده اند و یک نفر نیز مجروح شده است.

خط مقدم جنگ با ایران آنچنان که همگان تصور می کنند درتاسیسات غنی سازی نطنز و یا کوه های اطراف قم و یا پایگاه های سپاه پاسداران، محل انجام آزمایشات موشکی، طراحی نشده است. بلکه این جنگ در دانشگاه ها و نواحی حاشیه ای تهران، جائیکه نخبگان دانشگاهی زندگی می کنند، در جریان است. این یک جنگ سری و حساس است که در آن غیرنظامیان به سوژه های اصلی تبدیل شده اند و به نظر نمی رسد مجید شهریاری آخرین قربانی آن باشد.

منبع: گاردین- 5 دسامبر