یک بازی بدون برنده

امید معماریان
امید معماریان

po_memarian_01.jpg

چه کسی به راستی برنده مناقشه دستگیری ملوانان انگلیسی است؟ چگونه می توان به این پرسش پاسخ داد؟ یکی از راه های بررسی این ماجرا، تحلیل درمتن رابطه ایران و غرب (وبه خصوص آمریکا وانگلیس) است. اگرقرارباشد چنین رابطه ای ساده سازی شود، پربیراه نیست که آن را با یک مسابقه “جایزه بزرگ” مقایسه کنیم. مسابقه ای که بازیگران وتماشاگرانی دارد، چند مرحله ای است وهریک ازطرفین ماجرا درهربخش دارای نقاط قوت وضعفی هستند. یکی دریک قسمت به جلو می افتد ودیگری دربخش دیگر. اما تنها یک نفر برنده می شود. بازنده، باآرایشی که هیات حاکمه آمریکا درمواجهه باایران گرفته است –چه ایران وچه آمریکا- هیچ چیزی به دست نمی آورد. فرق مسابقه “جایزه بزرگ” با بازی شطرنج این است که دوطرف به جایی نمی رسند که مساوی شوند. تحلیل کل این بازی هم می تواندبه شکل های مختلفی صورت گیرد. یا تک تک مراحل مورد ارزیابی قرارگیرد، یا کلیت ماجرا. به علاوه می توان عوامل محیطی وخارج ازبازی را نیزبه حساب آورد. عواملی که می تواند به کل، بازی راتحت تاثیرقراردهد. دراین مسیر، کسانی که تحلیل می کنند هریک بخش هایی ازحقایق موجود را درصدر متن خود می نشانندوبه آن محوریت می دهند.

با چنین رویکردی به ماجرا پیام های دستگیری ملوانان چه بود؟ آیا این آزادی نشانه ای ازسخاوت ایران بود؟ آیا این باعث شد دنیا بگوید چه دولت رئوفی است این دولت احمدی نژاد؟ یا آنکه درراستای تقویت تبلیغات ضد ایرانی ای که ماههاست درغرب وجود دارد عمل کرد؟ تاثیراین بحران درکوتاه وبلند مدت چیست؟ باتوجه به اظهارات روزهای گذشته ملوانان مبنی براینکه تحت فشار روانی بوده و تهدید شده بودند که اگر به ورود به آبهای ایران اعتراف نکنند، تا هفت سال زندانی خواهند شد، کفه بازی تبلیغاتی روزهای گذشته به کدام سو حرکت خواهد کرد؟ آیا هنوززمان برای کاویدن ابعاد مختلف این رویداد کم است؟

دربازی “جایزه بزرگ”(Grand Prize)، آمریکا ( باهمراهی شریک گرمابه وگستانش انگلیس)، تا کنون توانسته است سه باردرشورای امنیت سازمان ملل علیه ایران قطعنامه صادرکند، همسایگان ایران را به تشکیل جبهه ای مقابل تهران تشویق کند، مناسبات اقتصادی تهران را به صورت تدریجی با بانک هاوکشورهای غربی محدود کند، مانورعملیاتی متحدان ایران را درلبنان وفلسطین –حزب الله وحماس- محدود کند وتلاش هایی برای جا انداختن ایران به عنوان یکی ازدشمنان استراتژیک آمریکا درمنطقه انجام دهد. به این سیاهه می توان افزود اقدامات سنتی ای همچون تلاش برای ناامن کردن مناطق مرزی، حمایت ازاقدامات تروریستی گروهک های ضدانقلاب،حمایت ازاپوزیسیون های اقلیت های قومی ومذهبی – که این یکی البته درراستای تغییررژیم صورت می گیرد – وقس علیهذا. موضوع لشکرکشی به خلیج فارس که با حضور ناوهای آمریکا اندک اندک به “دریاچه آمریکایی” تبدیل می شود و تقویت کننده ایده “روی میزبودن همه گزینه های ممکن علیه ایران” است را نیزازنظر دورنباید داشت. به اینها البته باز هم می توان اضافه کرد.

دولت تهران هم بی توجه به پیامدهای اقداماتی که انجام می دهد –مانند همه جنگ وجدل ها برسربودونبود هولوکاست- تصویرمشعش جمهوری اسلامی را درخشان تر ازپیش کرده است. دراین تصویرنازیبا، ایران دربرابر کشورهای منطقه وجامعه جهانی مبارزه طلبی می کند. بارتاب چنین رویکردی درنحوه انعکاس خبرهای ملوانان دستگیر شده کاملا مشهود است. دستگیری، نحوه آزادی واظهارات ملوان ها درانگلیس، همواره با کلمه “گروگان گیری” همراه بوده است. سی ان ان دریکی ازبرنامه های شبانه خود مانند آنچه به هنگام گروگان گیری دیپلمات های ایرانی در سال 1979 اتفاق افتاد، روی صفحه تلویزیون روزشمار گذاشته بود :بحران گروگان گیری روزاول، دوم، سوم، چهارم و…. تا بدین وسیله به یاد مردمی که 444 روزگروگان گیری را ازنزدیک دنبال می کردند بیاوردکه با چه حکومتی سروکار دارند.

تصویر “گروگان گیری” درغرب، تصویر بسیارتلخی است. معاون وزیردفاع وقت در زمان کارتردریکی از برنامه های “سی ان ان”، با اشاره به این موضوع گفت که ایران تا پیش ازاین خودش هیچگاه وارد عمل نمی شد ازطریق عواملش مانند حزب الله درلبنان، حماس درفلسطین وشورشیان شیعه درعراق این کارها را می کرد وخود واردشدن ایران به این جوردرگیری ها رانشانه مبارزه طلبی ایران دانست. معنی این حرف واستدلال های مشابه چیست؟ این است که دولت تهران خودش دولتی گروگان گیر وتروریست است. این تصویر مشابهی بوده که طی چند هفته گذشته تبلیغ شده است. این همان ادعای نئوکان های آمریکایی است که دولت تهران را یک دولت تروریست می دانند وچه بخواهیم ویا نخواهیم، چه سینه چاک احمدی نژاد باشیم و چه واقع بینانه بخواهیم به ارزیابی ماجرا بپردازدیم، چنین اقدام هایی آب ریختن به آسیاب دوستداران جنگ در واشنگتن است.

متاسفانه مردم درغرب، مانند علاقه مندان دولت محمود احمدی نژاد وبرخی کسانی که اگرچه منتقد دولتند اما نگران آنچه برسرکشورمی آید هستند، مشتاقانه ازتلویزیون جمهوری اسلامی ویا شبکه العالم استفاده نمی کنند، تا اقدامات تبلیغاتی دولت که مصرف داخلی دارد، احتمالا بتواند آنها را نیزازخود متاثر کند. ازمنظردستگاه تبلیغات غرب، دستگیری ملوانان انگلیسی این پیام را به این کشورها صادر می کند که تهران برای حمله آماده است تامذاکره. تفسیر غرب، براین موضوع متمرکزبوده است که نمی توان ملوانان بیگاهی که درخاک عراق درحین انجام ماموریت بوده اندرا دستگیرکرد وبعد حرف ازمذاکره وهدیه به ملت انگلیس به میان آورد. دنبال کردن جریان رسمی رسانه ای- حداقل رسانه های آمریکایی - گواهی براین ماجراست. خصوصابا توجه به مطالبی که ملوانان آزاد شده دراولین کنفرانس خبری خود گفتند: “مبارزه کردن گزینه نبود. اگر قرار بود با آنها بجنگیم هیچ کداممان زنده نمی ماندیم.”

ماجرای ارسال اطلاعات غلط توسط مقامات ایرانی درابتدای کار،همچنان رفتارهایی که طی روزهای بعد ازآن صورت گرفت مانند مصاحبه های تلویزیونی ای که خشم انگلیسی ها را برانگیخت، تنها کپی ناموفقی ازبرخورد با مخالفان سیاسی ومطبوعاتی بوده وعملا نشان داد که اگرچه درداخل کشورهم نسخه ای است که زمان مصرفش تمام شده، اما باز هم به صورتی شگفت انگیز ازسوی دستگاه های اطلاعاتی نزدیک به سپاه پاسداران مورد استفاده قرارمی گیرد. صرف نظر ازاینکه مانند هرزندانی دیگری، بالاخره این افراد آزاد می شوند وحرف هایی خواهند زد که اتفاقا خیلی خوب شنیده می شود، تا حرف های دولت ایران که عملا گوش شنوای چندانی برایش وجود ندارد. طی دورروز گذشته شبکه های غربی از آنچه گذشت به نام “تئاترسیاسی” محمود احمدی نژاد یاد کرده اند واز اینکه داستان سربازان وفشار برای اعتراف ومسائلی ازاین دست همه را شگفت زده کرده است.

دستگیری ملوانان به دلیل اختلاف نظر درمورد آب ایران وعراق، نشانه دیگری برای همسایه عربی نیزبود تا مناقشات تاریخی خود را با همسایه قدرتمندش طی دهه های گذشته به یاد بیاورد. درحالی که مجادله برسرآب های جنوبی کشورویا تقویت سنتی شکاف ایران وعراق، نقطه ای است که بهتراست درچنین زمانه ای سربازنکند. چنین ماجراجویی هایی دوستی لرزان ایران با کشورهای همسایه را نیز با مشکل مواجه می کند وهمچنین آنان را بیمناک می کند. چنان که برنامه هسته ای ایران عملا، درست یا نادرست چنین کارکردی داشته است.

دراین میان، شاخ وشانه کشیدن ایران برای غرب ونشان دادن اینکه اگر بلایی سرایران بیاید، تهران چه می تواند به سرغرب بیاورد نیزمخالفان وموافقانی دارد. برخی هواداران دولت احمدی نژاد این موضوع را بازدارنده می دانند ومی گویندبه این وسیله مشت محکمی بردهان یاوه گویان غربی زده می شود ویا به عبارت غیرانقلابی آن با این اقدامات آمریکا دیگر هوس حمله به ایران را نمی کند.

مخالفان این ایده می گویندبا توجه به اراده جدی که درغرب برای مهارایران شکل گرفته، چنین نحوه برخوردی تنها براین موضوع صحه می گذارد که دولت جمهوری اسلامی ایران دولتی سرکش است و دیریا زود باید ازشرش خلاص شد. برای مثال می توان استفاده از کلمه “شر “Evil” برای دولت ایران طی دوهفته گذشته درشبکه های مختلف تلویزیونی آمریکا موردتوجه قرارداد.تا آنجا که دریکی ازبرنامه های شبکه سی ان ان، موضوع یکی از گفت وگوهای شبانه درخصوص فرارسیدن آخرالزمان بود ونبردنیروهای خیر وشر والبته متاسفانه ایران در این طبقه بندی دربخش “خیر” قرارنداشت.

تحلیل های دیگر انجام شده را نیز می توان درکنارانچه گفته شد گذاشت. ازتمایل ایران به تبادل گروگان های ایرانی دربغدادتا نگرانی دولت احمدی نژاد ازخارج شدن کنترل بحران ازدست تهران وآزادی بدون آنکه چیزی دراین میان حاصل شده باشد، تااظهارات تونی بلرطی روزهای گذشته درمورد کشته شدن سربازان انگلیسی دربصره ونقش احتمالی ایران درآن وچیزهای دیگر.

با این وجودهنوز بازی ادامه دارد و به سختی می توان اظهار نظر قطعی درمورد نتیجه آن کرد. باید به انتظار نشست ودید در این بازی “جایزه بزرگ” مرحله بعدی چه خواهد بود و اقدام ایران دردستگیری 15 ملوان با همه ماجراهایش به تقویت گفتمان کدام یک از طرفین کمک کرده است. آنچه به سختی می توان برآن چشم بست، فاصله بیشتر ایران ازجامعه جهانی و مصم کردن دشمنانش برای ادامه رفتاری است که دربرابرتهران انتخاب کرده اند. به گونه ای که اگر قرارباشد این بازی، چنین ادامه پیدا کند، انتظار می رود که کسی ازآن برنده بیرون نیاید….