مادر ندا آقا سلطان که پیش از این اعلام کرده بود روز چهلم دخترش بر سر مزار او در بهشت زهرا حاضر خواهد شد، دیشب اعلام کرد «بنا به دلایلی» نمی تواند طبق قرار قبلی عصر روز پنج شنبه در بهشت زهرا حضور بیابد اما مسوولیتی در قبال کسانی که خود این مراسم را برگزار می کنند ندارد.
مادر ندا آقا سلطان روز گذشته در جمع چند نفر از فعالان و خانواده هایی که برای تسلیت به خانه او رفته بودند اعلام کرد که بنا به دلایلی نمی تواند عصر فردا بر مزار دخترش حاضر شود. او پیش از این اعلام کرده بود تا کنون برای دخترش هیچ مراسمی نگرفته است اما روز چهلم او بر مزارش در قطعه 257 بهشت زهرا سوگواری خواهد کرد،روز گذشته گفت به دلایلی قادر نیست بر قول خود بماند. او تنها به گفتن این مطلب بسنده کرد که :نمی توانم مسوولیت جان بچه های مردم را به عهده بگیرم. اعلام می کنم که من و خانواده ام نمی رویم اما مسوولیتی در قبال رفتار مردم نداریم. امروز ندا فقط فرزند من نیست. فرزند همه مردم است و من فقط برای خودم می توانم تصمیم بگیرم.
همچنین روز گذشته خبر حضور مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی منتشر شد و پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی که وی نیز از شهدای روزهای پس از انتخابات است، با انتشار بیانیه کوتاهی از حضور خود در مراسم چهلم ندا آقا سلطان خبر داد. او در این بیانیه نوشته است : دهان به دهان شنیده ام و در خبرها خوانده ام که آقای موسوی و کروبی در تلاش هستند تا برای بزرگداشت شهدای حوادث اخیر در مصلی تهران برنامه سوگواری برگزار کنند. این درحالی است که برگزاری بزرگداشت جمعی برای همه جان باختگان حوادث بعد از انتخابات، وظیفه ای است که بردوش تمامی مسوولان اجرایی، نظارتی و مدیریتی این مملکت است که تا کنون نیز در برگزاری آن تعلل کرده اند. حال که این دو شخصیت سیاسی قدم جلو گذاشته اند و چنین برنامه متین و مناسبی را پیشنهاد داده اند، بنده نیز به عنوان مادر یک شهید بی گناه انتظارم آن است که مسوولان امکانات لازم را برای این امر مهم فراهم نمایند.
پروین فهیمی در پایان این بیانیه نوشته است : ضمنا پنج شنبه چهلم ندای عزیز است،. من، مادر سهراب اعرابی در این مراسم شرکت خواهم کرد.
روز گذشته خانواده های مسعود هاشم زاده و کیانوش آسا و همچنین جمع دیگری از فعالان اجتماعی برای تسلیت گویی و ابراز همدردی و همدلی نزد خانواده آقا سلطان رفتند. مادر مسعود هاشم زاده از شرایط فرزندش و شرایط سخت پس از آن گفت : ما را بردند و گفتند به شرط وثیقه آزادتان می کنیم. من بودم و سه پسرم. گفتیم پسرم که کشته شده. ما هم وثیقه نداریم. و آخر کارت ملی همه مان را گرفتند و آزادمان کردند. حرفشان این بود که چرا پسرمان را برده ایم خشک بیجار دفن کرده ایم. در خشک بیجار هم که پسرم را همان شبی که کشته شد به آنجا برده بودیم، خیلی سخت گرفته بودند. می گفتند مراسم نگیرید و صدایتان بلند نشود. البته می گفتند ما ماموریم و معذور.
خانواده کیانوش آسا از کرمانشاه به تهران آمده اند. کیانوش دانشجوی کارشناسی ارشد پتروشیمی دانشگاه علم و صنعت و به گفته برادرش همیشه شاگرد اول بود. برادر کیانوش که نحوه پیدا کردن جنازه برادرش را شرح می دهد می گوید : وظیفه ماست که صدای کیانوش را به همه برسانیم. گریه و زاری برای خلوت ماست آنچه وظیفه داریم در بین مردم و در جمع های خودمان این است که خون آنها برای چه ریخته شد؟ برادر من چه گناهی مرتکب شده بود که حتا من برادرش نمی توانستم چهره او را در پزشکی قانونی تشخیص بدهم؟ چه اتفاقی برای او افتاده بود ؟ اگر 25 خرداد به پهلویش تیر خورد، چرا یک گلوله صورتش را از هم پاشیده بود؟ این تیر دوم چه زمانی شلیک شد؟ چرا او در 25 خرداد تیر خورد ولی 29 خرداد زمان فوتش اعلام شد ؟ در این چند روز چه بلایی بر سر برادرم آمد؟ صدای ما را به مردم برسانید. این وظیفه همه است.