سفرهای استانی، بخشی از میراث محمود احمدینژاد برای دولت روحانی است. با وجود انتقاداتی که از وضعیت سفرهای احمدینژاد، از جمله وعدههای محقق نشده آن و همچنین رفتار تحقیر آمیز با مردم در طول این سفرها وجود داشت، دولت روحانی این برنامه را متوقف نکرد. اکنون بعد از گذشت حدود یک سال و نیم از انتخاب روحانی به ریاستجمهوری ایران، خبر میرسد که قرار است دوازدهمین سفر استانی روحانی به استان بوشهر خواهد بود.
چند روز پیش علی اصغر احمدی، معاون هماهنگی و پیگیری معاونت اجرایی روحانی در گفتگویی با خبرگزاری دولتی ایرنا گفت: “رییس جمهوری و کاروان تدبیر و امید برای انجام دوازدهمین سفر داخلی، سهشنبه هفته آینده ۲۳ دی ماه به استان بوشهر سفر میکنند.” این خبرگزاری اضافه کرده بود: “رییس جمهوری و کاروان دولت تدبیر و امید، پیش از این به استانهای خوزستان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، اردبیل، خراسان رضوی، زنجان، گلستان و خراسان جنوبی سفر کردهاند.”
دیروز هم سخنان مصطفی سالاری، استاندار بوشهر منتشر شد که گفته بود: “مردم این استان با شور و اشتیاق منتظر رییسجمهوری محبوبشان هستند و ما از هیچ گروه خاصی دعوت نمیکنیم، بلکه تنها زمینه حضور با انضباط همراه با آرامش مردم را در آیین استقبال فراهم کردهایم.”
او اضافه کرده بود: “در این مدت تلاش شده براساس کارهای کارشناسی که مورد تاکید شخص رییسجمهوری است همه مشکلات، نیازها و مسایل استان بوشهر به اطلاع ایشان برسد. همچنین در دو هفته گذشته نیز با هر یک از وزیران مسایل حوزههای مربوط را بررسی و آنها قول دادند در زمینه تصویب برخی از مصوبات حمایت کنند.” استاندار بوشهر مهمترین مشکلات مطرح شده را مسایل مشترک مربوط به صنعت نفت و استان، آب و فاضلاب، واحدهای صنعتی، پایانه صادارت مواد معدنی و تعیین تکلیف شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا) در بوشهر، پروژه های نیمه تمام راهسازی که مربوط به امنیت و جان مردم است، وضعیت پیرامونی بوشهر، مسایل مربوط به محیط زیست و ساخت واحدهای مسکونی عنوان کرده بود.
وعدههایی که در سفرهای استانی داده میشود، یکی از مواردی است که در دوره احمدینژاد هم انتقاداتی را برانگیخته بود. حسن روحانی خود در گزارش صد روز اول که بعد از ریاست جمهوری و در تلوزیون ایران ارائه کرد در انتقاد از سفرهای احمدی نژاد، گفته بود: “در هشت سال گذشته در سفرهای استانی تعهداتی که داده شد، ۲۱۱ هزار میلیارد تومان است که از این تعهدات فقط ۳۲ درصد انجام و اجرا شده است و ۶۸ درصد برای دولتهای بعد باقیمانده است.”
به همین دلیل بود که دولت جدید وعده داد، شیوه سفرهای استانی را تغییر دهد و در گام اول نیز اسم آنرا از سفرهای استانی به “ برنامه پایش و پویش استانها” تغییر داد. پس از آن و در طول ماههای گذشته، مسئولان دولتی بارها اعلام کردند که برنامه این سفرها تغییر جدی کرده است.
برای نمونه اوایل دیماه محمد شریعتمداری، معاون اجرایی حسن روحانی، در برنامه تلویزیونی “قدم ورچشم” که ویژه سفر رئیس جمهوری اسلامی به خراسان جنوبی پخش شد، با بیان اینکه سفرهای استانی در دولت یازدهم مصوبه محور نیست، گفته بود: “مصوبات سفرهای استانی در این سفرها بر اساس مصوبات کارشناسی شده است.” وی تاکید داشت که “سفرهای استانی در دولتهای گذشته آسیبشناسی شده است.” و اینکه: “تلاش میکنیم مشکلات و کمبودهای استانی از چشمان تیزبین مسئولان دور نماند چرا که در این سفرها، مصوبات بر اساس جلسات کارشناسی شده از قبل است.قبل از انجام سفرهای استانی با شرکتهای سرمایهگذاری، نهادهای عمومی غیردولتی و برخی از سازمانها جلساتی برگزار میشود و آنها را با ظرفیتها و تواناییهای استانها برای سرمایهگذاری آشنا میکنیم.”
با اینهمه، این شیوه کاملا متوقف نشد. چنانچه حتی حسن روحانی هم چند روز در جلسه هیات دولت اعلام کرد: “مبنای دولت از این پس این خواهد بود تا به استانهایی که سفر انجام شده و برنامههایی در آنجا مطرح گردیده، به تدریج همه استانداران هم به جلسه دولت آمده و هم گزارش کار بدهند و هم مشکلاتشان را مطرح کنند، تا بررسی شود که چه مقدار از مسایلی که در سفر استانی قول داده شده، اجرایی و چه مقدار باقی مانده و چه کمکهایی باید بکنیم که آنها بطور کامل اجرایی و عملیاتی شود.”
گفته میشود که علت ادامه سفرهای استانی دولت، خواست آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است. در دوره ریاستجمهوری احمدینژاد که این سفرها مورد انتقاد قرار گرفته بود، هواداران دولت اعلام کردند که آیتالله خامنهای این سفرها را تحقق آرزوی خود میداند. رهبر جمهوری اسلامی، یکبار خطاب به دولت احمدینژاد، گفته بود: “این کاری که آقایان بر دوش گرفتید و راه افتادید و رفتید و همهجای کشور را زیر پا گذاشتید و با مردم تماس گرفتید و از نزدیک درد دلهای مردم را - که از زبان مسؤولینشان، ائمهی جمعهشان و افراد شاخصشان گفته میشود - شنیدید، خیلی بهنظر من خوب است. بنده خودم سالهاست در مسائل اجرائی و غیر اجرائی این کشور هستم؛ اما وقتی به یک منطقهای مسافرت میکنم و برمیگردم، معلومات من نسبت به آن منطقه چند برابر معلوماتی میشود که انسان از روی کاغذ و در گزارشها و بهطور کلی میبیند. رفتن به سفر و مواجه شدن با واقعیتهای زندگی مردم، خیلی چیز مهمی است. چطور ممکن است کسی این را انکار کند یا دربارهاش تردید کند یا در فائده و سود او تشکیک کند؟ این خیلی کار مهمی است.”
با اینهمه اخیرا مشخص شده است که سفرهای استانی احمدینژاد چندان هم برای شنیدن درد دلهای مردم نبوده است. چند روز پیش مرتضی بانک، معاون کل سرپرست ریاستجمهوری در گفتگویی با روزنامه دولتی ایران فاش کرد: “وقتی دولت نهم نهاد ریاست جمهوری را تحویل گرفت، نهاد نزدیک به هزار و ۶۵۰ نیرو داشت. همین وضعیت یعنی مجموعه نهاد، وقتی که دولت به ما تحویل شد، ۳ هزار و ۷۰۰ نیرو داشت.این منهای نیروهای لیستی است، یعنی نیروهایی که براساس لیست حقوق میگرفتند. نه قراردادی داشتند و نه هیچی. ولی هر ماه لیست میشدند و حقوق میگرفتند.” خبرنگار پرسیده بود: “چطور ممکن است؟! این لیست به چه منظور تهیه شده بود؟” و او پاسخ داده بود: “اینها لشکرهای استانی بودند. یعنی در سفرهای استانی به استانها میرفتند و زحماتی میکشیدند و کمکهایی میکردند. بالاخره ماشین که میخواست برود، باید تعدادی جمع میشدند. این لیستیها (ی استانی) منهای کسانی هستند که لیستی حقوق میگرفتند، بدون اینکه جایی قرارداد داشته باشند.”