اولین پائیز دولت حسن روحانی به ماه دوم می رسد. پرونده های حقوق بشر، سوریه و هسته ای گشوده است وافق سیاسی اندک اندک روشنی می گیرد.
شیخ دلاور مهدی کروبی، با قلب بیمار و تن سخت خسته، از حصر خانگی به شیخ دیگرکه برمسند قدرت است، “توصیه” می فرستد: “سعی کنید حقوق ملت اصول مندرج در فصل سوم قانون اساسی اجرایی شود، زیرا در روش سیستمی که به شرع، قانون و حقوق بشر پایبند نیست و استبداد و دیکتاتوری در ساختارش نهادینه شده، صدای مردم بینام و نشان به جایی نمیرسد.”
شیخ سوم-ـ عبداله نوری-ـ در دیدار با خانواده کروبی پیامی مشابه برای “ شیخ دیپلمات” دارد:“فراموش نکنند که پایگاه رای و بدنه اجتماعی حامیشان اغلب کسانی بودند که از بی قانونی و تضییع حقوق شهروندی و تنگنظریها به ستوه آمدند و با امید رهایی از این وضعیت راهی متفاوت را برگزیدند.”
مصطفی تاجزاده در یادداشتی از زندان سیاست حاکمیت را “برد-برد” در خارج و “برد-ـ باخت” در داخل ارزیابی و پیش بینی می کند: “خفقان و حبس منتقدان ادامه خواهد یافت. با معترضان داخلی با همان چهره و زبان و ادبیات عبوس، آمرانه و تهدیدآمیز و تهمتآلود سخن گفته خواهد شد.”
و هنوز جوهر نامه او خشک نشده، روزنامه بهار، نخستین روزنامه ایست که در دوران حسن روحانی توقیف می شود. محسنی اژه ای انجمن صنفی مطبوعات را غیر قانونی می خواندو راه فعالیت مجدد آن را می بندد. بی حرمتی به دختران میر حسین موسوی، خبرهای مکرر مربوط به منتفی شدن آزادی رهبران جنبش سبزرا تائید می کند. “نخست وزیر” امام وهمسرش از پشت میله ها می بینند که دختران آنها را سیلی می زنند و هتک حرمت می کنند. حکم بازداشت پگاه آهنگرانی، عضو فعال ستاد انتخاباتی روحانی، رسانه ای می شود.
مصطفی پورمحمدی، یکی از قضات دادگاه مرگ تابستان ۶۷ ووزیر دادگستری کنونی، در واکنش به گزارشهای مبنی بر “ضربوشتم” دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در روز مصادف با عید غدیر می گوید:” این یک ماجراجویی و جوسازی رسانهای بود و متاسفأنه این حرفها حاشیهسازی است و دولت بنا نیست وارد این ماجراها شود.”
موج اعدام ها دوباره بالا می گیرد. کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران اعلام می کند: “قوۀ قضاییۀ ایران باید بلافاصله موج جدید سرکوب مطبوعات و جامعۀ مدنی را متوقف و به اعدامهای عجولانه گسترده خاتمه دهد. تنها ظرف سه روز گذشته، قوۀ قضاییۀ ایران روزنامۀ اصلاح طلب بهار را تعطیل کرده، هنرپیشۀ سرشناس ایرانی پگاه آهنگرانی را به هجده ماه زندان محکوم کرده، و ۱۸ نفر از اقلیتهای قومی را اعدام کرده است.”
شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران، زیر عنوان “به سرکوب، شکنجه و اعدام در ایران پایان دهید” می نویسد: “ما کشتار ۱۴ نفر از مرزداران کشورمان و اقدام تلافی جویانه جمهوری اسلامی را در اعدام ۱۸ زندانی سیاسی و مدنی کُرد و بلوچ، محکوم میکنیم و از تمام مدافعان حقوق بشر میخواهیم که به سرکوبهای حکومتی علیه مخالفان و دگراندیشان و نقض فاحش آزادیهای مدنی و دمکراتیک در ایران به هر شکل ممکن اعتراض نمایند. “
فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر، اعلام می کند: “اعدام تلافیجویانه ۱۶ زندانی در زاهدان نشان میدهد که وضعیت حقوق بشر در ایران از زمان روی کار آمدن حسن روحانی تغییری نکرده است.”
حبیبالله گلپریپور، زندانی سیاسی کرد، سحرگاه روز جمعه ۳ آبان ۱۳۹۲ در زندان ارومیه اعدام می شود. پنجاه زندانی سیاسی رجاییشهر، درنامه ای به حسن روحانی می نویسند: “جان ما در خطر است.ما زندانیان سیاسی و عقیدتی زندان رجایی شهر، هشدار جدی میدهیم تا پیش از تکرار فجایع انسانی قابل پیش بینی و البته غیرقابل جبران، با فوریت هر چه تمامتر به مشکلات زندانیان این بند رسیدگی و نسبت به بهبود وضعیت جاری و درصدر همه، جمع آوری دستگاههای مجهز به آنتن پارازیت انداز پیرامون محوطه زندگی ما اقدام فرمایید و یا لااقل از تشدید فشارها و وقوع کشتار سفید و تکنولوژیک زندانیان سیاسی و عقیدتی جلوگیری کنید.”
سیاست لبخندبرای تعامل با جهان، در وین و پشت درهای بسته دنبال می شود. اخباری که “ دشمن”- آمریکا و قدرت های غربی از جزئیات آن هم مطلعند- برای مردم ایران همچنان محرمانه است. امام جمعه موقت در مورد سیاست خارجی با دنیا اتمام حجت میکند. شیرین عبادی، دریچه تازه ای بروی مساله هسته ای می گشاید و نگاه تازه ای به حق مسلم می اندازد.
جمهوری اسلامی، همچنان بر حفظ بشار اسد پا می فشارد وکشتار و ویرانی در سوریه ادامه دارد. دردارد به همان پاشنه سی ساله بر می گردد و مصطفی تاجزاده فضای کنونی را چنین جمع بندی می کند: “مهار دموکراسی در داخل، سازش در خارج”
خانم ها! آقایان!
به شعر مهدی اخوان گوش کنیم :
چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است