بهار عبری یا بهار عربی؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

انتخابات دارد به جاهای خوشمزه اش می رسد. ظاهرا طرفین دعوا دارند آبروی نداشته نظام و حکومت و مجلس و دولت و هر چه که بوده و نبوده می ریزند روی داریه. تقریبا همه حرفهایی که مخالفان حکومت می خواهند بزنند و اگر بزنند خشتک شان وسیله قایقرانی به طرف دریای اوین می شود، از گلوی برادران و خواهران اصولگرا و منحرف و ولایتی و ریاستی صادر می شود. از یک طرف گفته شده که “ خامنه ای دست مجلس را برای برخورد با احمدی نژاد باز می گذارد.” و معنی اش این است که حامیان دولت اگر در انتخابات ببازند، ذلیل و علیل باید یک سال سماق بمکند و بعد بروند به زباله دانی تاریخ، یا به قول آیدا ذغاله دانی تاریخ، و اگر در انتخابات ببرند، قبل از تشکیل مجلس حامی احمدی نژاد، مجلس مخالف او در آخرین روزهایش او را حذف می کند. محمود مجلس را به دست می آورد ولی دولت را از دست می دهد. به همین دلیل پاسخگویی به سووالات نمایندگان را گذاشتند برای چهاردهم اسفند که آبها از آسیاب ریخته شده باشد توی صندوق.

میرتاج الدینی، معاون پارلمانی دکتر الفنون هم اعلام کرده که محمود آماده پاسخگویی به مجلس همین هفته آینده است، مجلس هم گفته ما الآن نمی خواهیم جواب بشنویم. میرتاج الدینی هم که میر سبزها و تاج سلطنت طلبان و دین اصولگراها را دارد با ناراحتی گفته: “ نمی خواهند پاسخ احمدی نژاد را پیش از انتخابات در مجلس بشنوند.” توکلی گیر سه پیچ داده به رحیمی که طرف دزد سابقه دار است. رحیمی هم پرونده توکلی را از “ رحیم لیکس” درآورده و گفته “ توکلی دروغگو و زمین خوار است.” شهر اینقدر شلوغ شده که کلاغ ورپریده و راننده امام قبل از تبدیل شدن به مقوا، یعنی آقای رفیقدوست گفته: “ قانون گریزی دولت دهم در تاریخ انقلاب بی سابقه است.” از آن طرف جبهه متحد اصولگرایان بخش فوقانی شان به بخش تحتانی شان پنالتی می زند و فعلا در مورد ترکیب تهران و لیست تهرانی ها دعوا دارند، و تقریبا قطعی است که لیست مشخصی می دهند که احتمالا خودشان هم از آن حمایت نمی کنند.

طرفداران احمدی نژاد هم “حرکت با چراغ خاموش و بدون بوق” را دارند بطرف ته دره ادامه می دهند، جبهه پایداری هم دارد دودره بازی درمی آورد، می گویند بپر می گوید من اصولگرا هستم و از هواپیمای اختصاصی استفاده نمی کنم، می گویند تخم بگذار، می گوید تخم هم بگذارم کسی جز رئیس جمهور نمی تواند آن را بخورد. یکی از اصولگرایان گفته “جبهه پایداری هم می خواهد از مقبولیت جبهه متحد استفاده کند و هم از امکانات جریان انحرافی” با این سیاست جبهه پایداری تمام پول گم شده مملکت را که برای خرید رای نگه داشته، روی اسب بازنده شرط بسته. فعلا “آقا تهرانی سرلیست جبهه پایداری شد.” این وسط حداد عادل زده به سیم آخر، همان حرفهای مسعود رجوی و هوگو چاوز را زده و گفته “امام اشتباه کرد. هاشمی از اول ماهیتش همین بود. خاتمی، موسوی و کروبی لیاقت پست های شان را نداشتند. با بصیرت ترین فرد پس از خامنه ای مجتبی است.” البته درست اگر دقت کنیم تازه متوجه می شویم که این حدادعادل عجب نفوذی خوبی است. من که عاشقش دارم می شوم. دقیقا حرف هایش همان حرفهای خودمان است.

یک: امام اشتباه کرد. این حرف کاملا درست است، مثلا برکناری منتظری، کشتار 67….

دو: هاشمی برای منافع خودش خامنه ای را رهبر کرد. این هم حرف درستی است، وگرنه هر خری می فهمید که خامنه ای اندازه رهبری نیست.

سه: هاشمی از اول ماهیتش همین بود. من هم معتقدم هاشمی از اول هم با تیپ نهضتی ها و ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان بیشتر جور بود، ادا در می آورد که طرفدار خامنه ای است.

چهار: خاتمی، موسوی و کروبی لیاقت پست های شان را نداشتند. این یکی هم درست است، یعنی اگر واقعا در مملکت یک دموکراسی درست بود، سه سال بعد از هویدا باید موسوی نخست وزیر می شد؟ یا وقتی کسی مثل عزت سحابی و کرباسچی بود، چرا باید خاتمی رئیس جمهور می شد و کروبی هم که خیلی آدم باحالی است.

پنج: با بصیرت ترین فرد پس از خامنه ای مجتبی است. البته این جمله درست ولی ناقص است. تقریبا همه مردم ایران، حتی نگهبان های بیت رهبری و دانشجوهای دانشگاههای کشور بابصیرت تر از خامنه ای هستند، ولی این دلیل نمی شود که خامنه ای بابصیرت تر از مجتبی نباشد، هر کسی در ایران بابصیرت تر از مجتبی است، بخصوص که داماد حدادعادل هم باشد.

به نظرم حدادعادل دقیقا موضع مناسب برای سرنگونی نظام را دارد و من از برخوردش خوشم می آید. فقط آدم چاپلوسی است، وگرنه عقلش می رسد. تا دو هفته دیگر همین آدم خواهد گفت “انقلاب اسلامی چیز مزخرفی بود و مرحوم محمدرضا پهلوی خیلی نازنین بود و رضا پهلوی هم بابصیرت تر از مجتبی است.” که البته معلوم است که هست. به نظرم حتی همین که علی مطهری گفته که “ حداد عادل تلاش زیادی برای حذف من کرد” هم ناشی از نقش پدر علی مطهری در انقلاب ایران است. باید هم چنین کاری کرد. امام هم باید مقوایی باشد. به هر حال خرتوخر انتخابات ادامه دارد و احتمالا روز 25 بهمن یک راهپیمایی اساسی توسط سبزها برگزار می شود، مصلحی هم اطلاعات موثقی از تلاش دشمن برای ایجاد بحران در انتخابات داده است که مبارک است. البته نه حسنی مبارک، بلکه همان مبارک معمولی.

 

سوووووووووت بزنید

فرض کنیم قرار باشد مردم شب قبل از 25 بهمن تمام شهر را پر از سروصدا کنند و نخواهند که فریاد بزنند و یا الله اکبر بگویند بعد حکومت شعارشان را بدزدد، یا نخواهند مرگ بر دیکتاتور بگویند و یک دفعه نینجا ها و اسپایدرمن ها از دیوار راست خانه شان بالا بروند. به جای این کار از سوت های ورزشی استفاده کنند و همزمان تمام شهر پر از صدای سوت های ورزشی بشود. حداقل یک کیلومتر هم برد دارد، اتفاقا هیچ کاری هم نمی شود با آن کرد. اصلا به شما چه داریم سوت می زنیم. فقط اگر خواستید سوت بزنید، لطفا از همین حالا اگر در خانه سوت ندارید به فروشگاههای ورزشی بروید و هر چند تا گیرتان آمد بخرید و بدهید به دوستان. آخرش هم نه گلویتان درد می گیرد و فوقش احساس خطر کردید پرتش می کنید توی خیابان. این هم راه ارزان، البته فکر خودم نیست، یکی از بچه ها توی فیس بوک نوشته بود. به نظرم آمد چقدر فکر مفید و خوبی است.

 

مرگ بر دیکتاتور

بیخودی نیست که محمدی گلپایگانی می گوید: “همه از هوش و توانایی خامنه ای متحیر هستند.” فکر کنید یکی مثل محمدی گلپایگانی در بیست سال گذشته هیچ آدم دیگری را ندیده و اصولا هر کسی هم که دیده مهمان آقا بوده، لابد او هم مثل خودش، یا مثل پوتین دندانهای طرف را شمرده و حالش را با نفت و گاز برده و بیخودی نمی گوید که آقا خیلی باهوش است. مثلا توجه به همین جمله بکنید که آقای خامنه ای گفته که “ نام بهار عربی برای حرکت بیداری اسلامی ناقص است.” به نظر من هم نام “ بهار عربی” برای همان دو ماه اول که هوا خوب بود و همه فکر می کردند مصر و تونس شکوفا شده و این حرفها خوب بود، الآن باید اسمش را بگذاریم “ بهار عبری” چون بیشترین فایده را از بهار عربی اسرائیلی ها می برند، یا اصلا بگذاریم “ خزان عربی” یا به جای “ بیداری اسلامی” بگذاریم “ بیماری اسلامی” همه این اسم ها خوب است و باید از آنها استفاده کرد. آیت الله خامنه ای گفت: “ امروز شعارهای ملت ایران در منطقه فراگیر شده است.” آگاهان پرسیدند مثلا چه شعارهایی؟ وی فکری کرد و گفت: مثلا همین “ مرگ بر دیکتاتور” یا “ دیکتاتور حیا کن، مملکت رو رها کن” یا مثلا “ مرگ بر روسیه”، یا “ مرگ بر خامنه ای” و از این جور چیزها. بعد ناراحت شد و دیگر چیزی نگفت.

 

فشار اسد و رفراندوم روسی

کسی یادش هست که بوسنی و هرزگوین زیر کشتار صربها بود و مسلمانان را سرمی بریدند و مثل آب خوردن تجاوز می کردند و مردم جهان معترض بودند و شورای امنیت می خواست به آنجا حمله کند و رهبران قاتلین را دستگیر کند و جلوی کشتار را بگیرد و فرانسه بخاطر منافع و ارتباطش با بعضی کشورهای مسلمان شش ماه این طرح را وتو کرد و در همین مدت صدها زن و بچه مورد تجاوز و قتل عام و نسل کشی قرار گرفتند؟ یعنی هر چه فکر می کنم نمی فهمم چرا باید کشوری مثل روسیه که مصداق بارز فساد سیاسی است و چین که مصداق بارز سانسور و دیکتاتوری است، حق وتو در شورای امنیت داشته باشد. البته حق وتو توی سرش بخورد، دروغ هم می گوید. اینکه چین و روسیه به نفع دیکتاتور سوریه وارد معادله سیاسی شده و وسط کشتار حمص، قطعنامه سازمان ملل را وتو کرده، فقط به پشتیبانی پول ایران است، وگرنه سوریه چه ربطی دارد به روسیه و چین. تا حالا نفت و گاز کشور را می دادند به چین و روسیه برای حفظ قدرت دولت بی عرضه خودمان، حالا دارند می دهند برای حفظ دولت آدمکش سوریه. وسط دعوا هم نرخ تعیین می کنند. بشار اسد در حالی که با دست چپ آدم می کشد با دست راست می نویسد: “ آماده گفتگوی ملی هستیم.” خامنه ای هم در حالی که نیروی سرکوب به سوریه اعزام می کند از هر اصلاحاتی در سوریه دفاع می کند. بگو تو اگر اصلاحات کنی، باغچه خانه خودت را اصلاح کن که ده سال است بیل تو خاکش گیر کرده، تا دسته. البته گفته شده که همین روزها سفرای دولت سوریه از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اخراج می شوند. دست شان درد نکند. دولت روسیه هم از برگزاری رفراندوم در سوریه خبر داد. چه امامزاده ای خبر از چه داده. بگو طرف اگر می خواست رفراندوم کند، این طوری سیخکی آدم می کشت؟ سید حسن نصرالله هم افتاد توی سرازیری قبر. یک سال با یکی از این چپول  های ایرانی تورنتو بحث می کردم که ایران پشت حزب الله است، می گفت: “نه، خودشان محکم وایستادند” حسن نصرالله گفت: “ بدون حکومت ایران پیروزی در جنگ 33 روزه ممکن نبود.” از همین نزدیکی ها هم خبر آمده که همین روزهاست که الحاق بحرین به عربستان اعلام شود. ببین! بخاطر اینکه یک آدم به اسم خامنه ای بر سر قدرت بماند، چقدر دردسر برای چند کشور باید ایجاد شود؟

 

ظهور کرد، تمام شد

برادران! خواهران! بقیه! خطر رفع شد و مشکل حل شد، کسانی که فکر می کردند اگر امام بیاید عدالت ایجاد می شود یا گردن ظالمان را می زنند، یا دجال می آید، یا توفان می شود یا چیزهای دیگری رخ می دهد، بیخودی نگران نباشید، هیچ خبری نیست. ظاهرا در این مدتی که داشتیم دعوا می کردیم و القاعده زد برجک آمریکا را پائین آورد و چند تا حکومت دیکتاتور صدام و طالبان و مبارک و بن علی و قذافی و بشار اسد( این یکی هنوز نرفته؟) رفتند، دولت مهدوی، ظاهرا باید فامیل آقا مهدی اینها باشد، آمد و تشکیل شد. آیت الله محی الدین حائری گفت: “دولت مهدوی در غیاب امام زمان تشکیل شده است.” احتمالا همه این دستگیری ها و اختلاس و گرانی و دعوای مسوولان و فحش خواهر و مادر دادن مومنان به همدیگر و همه این چیزها هم در همان دولت تصویب شده. بیخودی نگران نباشید، مثل قبل است. “ حضرت مهدی عج الله تعالی شریف”، هم اولش جدی است، یواش یواش ایرانی می شود و تبدیل می شود به “ حضرت مهدی عج الله شریف”، بعد می شود “ حضرت مهدی عجله شریف” بعد می شود “ حضرت مهدی شریفی”، بعد می شود “ داش مهدی شریفی” بعد می شود “ داش میتی” و بعد هم احتمالا توسط نیروی انتظامی دستگیر شده یا از کردستان فرار می کند می رود عراق.

 

گرانی وای گرانی وای گرانی

ده نفر نشسته بودند وسط اتاق داشتند بحث جدی می کردند، یکی می گفت “احمدی نژاد آمریکا را نابود می کند” یکی دیگر می گفت “تنگه هرمز را می بندیم” آن یکی هم معتقد بود “اول باید سپر موشکی ناتو را بزنیم” چهارمی گفت: بیا یه دود بگیر، بردت خیلی می ره بالا، می شه دو هزار کیلومتر، جنس اش خوبه، شهاب سه است. خانم خانه وارد شد و دید که دودی که در فضاست با چاقو هم بریده نمی شود، پنجره را باز کرد که بوی تریاک بیرون برود. آقای خانه در حالی که هوای تازه حالش را خراب کرده بود با اعتراض گفت: “خانوم! چی کار می کنی؟ سه ساعته داریم دود می کنیم، همه شو به باد دادی!” حالا بقول عمران صلاحی حکایت ماست. این آقای موسی الرضا ثروتی، چهار سال است گوجه فرنگی شده علامت خطر گرانی، خانه شده دو برابر، نان سه سال قبل رسیده به 500 تومان، گوشت شده 24 هزار تومان و حالا درست دم انتخابات یادش افتاده که: “مسوولان باید برای گرانی کاری کنند.” من که متوجه نمی شوم، دولت هفت سال زحمت کشیده، در شرایطی که درآمد کشور پنج برابر شده بود، این همه فکر کرده و آخرش موفق شده گرانی ایجاد کند، حالا طرف می گوید برای گرانی کاری بکنند. اگر می خواست کاری بکند که در این هفت سال کرده بود.