زبان آشنا
زمستان امسال، اهالی فرهنگ ایران به یادبود 115مین سالگرد تولد صادق هدایت رفتند. نویسنده برجسته ایرانی که مهمترین کتاب خود “بوف کور” را ابتدا در خاک کشور هند منتشر ساخت در شهر بمبئی در تیراژی محدود و امید نداشت در خاک ایران منتشر بشود.
هرچند در گذر زمان، این رمان تبدیل به یکی از مهمترین رمانهای زبان فارسی شد ولی فرهنگی امروز به دست فراموشی سپرده شده است که همچنان به حیات خود ادامه میدهد: فرهنگ و ادبیات فارسیزبان که از مرزهای هندوستان تا آن سوی خاورمیانه، قرنهاست حاضر است. هرچند امروز حتی تعداد دقیقی از فارسیزبانان کشور هندوستان وجود ندارد و کسی از این سوی خاورمیانه، خبر از ادبیات فارسیزبان موجود در این کشور ندارد.
زبان فارسی، زمانی زبان رسمی کشور هندوستان بوده است اما امروزه اثر آن را صرفاً در گوشه و کنار سرزمینهای گوناگون منشعب شده از این شبهقاره میتوان یافت. مثلاً این زبان، به جملات سرود ملی امروز پاکستان شکل میدهد هرچند با لهجه این سرزمین. زبان رسمی کشور ایران نیز فارسی است و گسترده در دنیای امروز افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان نیز به آن سخن میگویند. در ایران، فارسی را رسماً پارسی مینامند و در افغانستان دری و در تاجیکستان، تاجیکی. تخمین زده میشود فارسی 110 میلیون کاربر در دنیای امروز داشته باشد و این زبان، چهاردهمین زبان پرکاربرد در دنیای وب است و امروز در بسیاری کشورها دنیا، مورد استفاده است. (اطلاعات بیشتر در ویکیپدیای فارسی).
فرهنگ مشترک
چند هفته فقط تا شروع جشنهای نوروز در ایران باقی است. جشنهایی که در کشورهای مختلف خاورمیانه گرامی داشته میشوند و امروز در کشورهای مختلف دیگر هم برای آن احترام قائل هستند. از جمله اینکه ایالت اونتاریو در کانادا یک روز را به همین مناسبت تعطیل اعلام کرده است، برای احترام به اقلیت ایرانیهای حاضر در این ایالت.
فرهنگ مشترک را در بسیاری از جنبههای زندگی فارسیزبانان میتوان به چشم دید. هرچند این فرهنگ را مدتهاست مرزهای سیاسی از هم جدا نگه داشتهاند. دیگر مانند قرنهای گذشته نیست تا قدرتی بر تمامی این سرزمینها برای مدتی طولانی حاکم باشد و اقوام گوناگونی که به این زبان صحبت میکنند، در کنار هم باشند.
جدایی مرزها، بر زبان تأثیر گذاشته است و همچنین بر جدایی فرهنگها تأثیر گذاشته است. کشورهایی مانند افغانستان را جنگ با روسها و جنگهای داخلی به ویرانهای تبدیل کرده بود که امکان فعالیت فرهنگی گرفته شده بود تا همین اواخر. تاجیکستان را شوروی سوسیالیستی از آنِ خود ساخته بود و امروز میجنگد با موضوع تغییرات گسترده در سبک نوشتاری زبان و فرهنگ گفتاری.
جدایی فرهنگها و تأثیرگذاری فعال کشورهای دیگر، بر دنیای امروز ادبیات و فرهنگ کشورهای فارسیزبان تأثیر گذاشته است. امروز در افغانستان، چیزی به نام سانسور کتاب وجود خارجی ندارد و تنها نگرانی، عکسالعمل فرهنگی یا مذهبی جامعه حاضر در منطقه است مگر نه سیاستهای دولتی مانع از انتشار اثری نمیشود. برعکس آن در ایران، خط به خط هر نوشته، برخلاف قانون اساسی کشور قبل از انتشار بازبینی میشوند و سانسوری گسترده بر انتشار و عرضه کتاب حاکم است.
هرچند امکانات دنیای امروز، به خواننده فارسیزبان این امکان را میدهد تا از طریق فضای وب، شبکههای اجتماعی، وبسایتها و وبلاگهای مختلف، آپلیکشنها و دیگر امکانات موجود رسانهای، تلاش کند به فرهنگ مشترک خود مجدداً دست یابد و بر مرزبندیهای سیاسی و تنگنظریهای حکومتی فائق آید.
چهرههای ناآشنا
میگویند در دنیای عرب کتابها در بیروت و قاهره منتشر میشوند و از کشورهای خلیج فارس تا کشورهای شمال آفریقا به فروش میروند. تیراژ کتاب گسترده است و خوانندگان در کشورهای مختلف میتوانند درنهایت به کتاب موردنظر خود دست پیدا کنند. برای همین است که سانسور وجود دارد اما درنهایت ادبیات و کتاب، راه خودش را باز میکند و نویسندهها میتوانند در کشورهای مختلف تولید خود را عرضه کنند چون زبان مشترک است و فرهنگ مشترک حفظ شده است.
این اتفاق برای زبان فارسی نیافتاده است. چهرههای آشنای فرهنگ و کتاب هر سرزمین، برای همان سرزمین باقی میمانند و به جز انگشتشماری که شهرتی جهانیتر پیدا میکنند، چهرههای فرهنگی فارسیزبان در پس مرزها و حکومتها، برای همدیگر غریبه ماندهاند.
موسیقی و کتاب تاجیکستان را در ایران کمتر کسی میشناسند. تولیدات کتاب ایرانی را محدود در افغانستان میفروشند اما کتابهای افغانستان بندرت به کتابفروشیهای ایران میرسند. هرچند چهرههایی سعی میکنند نقشی فراکشوری در فرهنگ بازی کنند اما امکانات موجود آنان محدود است و کشورهای فارسیزبان هرکدام، سازی جداگانه میزنند. قوانین متفاوت هستند و سختگیریها هم در سطح دولتی فراوان است و هم در سطح فرهنگ مردم.
در افغانستان گروههایی مخالف عرضه کتابهای چاپ ایران هستند چون واژگان آن، به فرهنگ بومی این کشور ضربه میزند. فرهنگستان زبان فارسی در ایران تلاش میکند تا زبان را سالم نگه دارد و مرتب فهرستهایی برای استفاده “فارسیتر” کلمات عرضه میکند، هرچند تلاشهای هر دو گروه تاکنون به نتیجهای نرسیده است: چون کنترل فرهنگ و زبان کاری نیست که راحت انجام بگیرد.
جهانِ ناآشنا
نقش فرهنگسازی نیز مهم است. کشور ترکیه تلاش میکند از امکانات روز دنیا استفاده کند: مجموعهای گسترده از کتابفروشیهای زنجیرهای کتاب، شبکههای گسترده ماهوارهای که محبوبترین برنامههای تلویزیونی جهان را به زبان ترکی عرضه میکنند، موسیقی غربی که از شبکههای ترکیه پخش میشوند و برابر خواستههای اغلب دولتی، سانسور میشوند (سانسوری که حتی دامن لیدی گاگا را هم میگیرد و کیلیپهایش بدون تصویرهای بدن نیمهعریان او پخش میشوند) این کشور با استفاده از زبان ترکی، یک وحدت در عرضه محصولات فرهنگی حاکم ساخته است و همزمان امکان کنترل فرهنگی عرضه محصولات را هم بهدست گرفته است.
هرچند همین کشور از عرضه مجانی اپلیکشنهای توئیتر و فیسبوک بر شبکههای تلفن همراه خود ضربه خورد، چون فرهنگ را نمیشود به راحتی کنترل کرد: مردم با همدیگر ارتباطی مستقیم پیدا کردند و سوالها عرضه شدند و چراها بتدریج سنگین شدند تا اعتراضها به خیابانها کشیده شد. در کشورهای عربی مشابه همین اتفاق افتاد. در کشورهای فارسیزبان اما مدتهاست، دهههاست در حقیقت اعتراضات جدی وجود دارد و چراهای جدی وجود دارد در هر جنبه زندگی.
چند هفته دیگر در تمامی این کشورها به پیشواز نوروز میروند. نمادی برجسته از فرهنگ مشترک حاکم بر تمامی این کشورها. میشود مرزهای سیاسی را مستحکم کرد، میشود قوانین سختگیرانهتری برقرار کرد اما فرهنگ راه خودش را میرود و همانطور که نوروز باقی مانده است، این فرهنگ و این زبان هم بالاخره از بندهایش رها میشود و میتواند برابر تواناییهای خود، عمل کند و زندگی کند و پیشرفت کند.
شاید زمان آن رسیده باشد که چراها در مورد زبان فارسی و فرهنگ فارسی به شکلی بیطرفانه، بدون وزنههای فرهنگهای دولتی و فرهنگهای اجتماعی هر قوم و هر کشور، پرسیده شوند. احتمالاً زمان آن رسیده است تا بتوان با استفاده از فرهنگ و زبان فارسی، به ریشههای مشترک بازگشت و امکان زندگی آرامتر و مستحکمتری را برای مردم منطقهای برقرار کرد که زمانی کشوری مشترک بودند و امروز هم میتوانند فرهنگ و زبانی مشترک باشند و از امکانات موجود در کشورهای خود برای پیشرفت این فرهنگ و زبان استفاده کنند.