فرانسوا اولاند که صدها قرن بود از صحنه سیاست جهانی دور افتاده بود، بالاخره امروز صبح ساعت هفت و چهار دقیقه صبح به اوباما زنگ زد و گفت که فرانسه دلایل قطعی دارد که بمباران شیمیایی 21 اوت کار حکومت بشار اسد است. البته در ساعت هفت و چهار دقیقه به وقت پاریس که می شود ساعت یک نیمه شب به وقت واشنگتن اوباما هنوز بیدار بود و به نظر نمی رسد با این تلفن اوباما به خواب رفته باشد. البته من چه می دانم، شاید هم گرفته تخت خوابیده. ولی به هر حال فعلا یک دولت دروغگو مثل روسیه می گوید شواهدی دارد که مخالفان بشار اسد بمباران شیمیایی کردند، اما ما شاهدی در دست نداریم که بگوئیم اولاند آدم دروغگوئی است، یا حداقل اگر مطمئن نبود می تواند از این نظر یا خبر دفاع کند، آن را می گفت. البته لوران فابیوس هم همین موضوع را در توئیتر توئیت کرده و به نظر می رسد بشار اسد باید شدیدا مواظب باشد. اسم خواهر بشار اسد چی بود؟ پیدا کردم اسمش بشری اسد است. بیچاره!
نجفی، بهشتی و حجت
بهشتی شد معاون سازمان میراث فرهنگی و مهندس مهدی حجت هم از شورای شهر تهران بیرون رفت و قرار است بشود قائم مقام نجفی در سازمان میراث فرهنگی، یعنی به تدریج سازمان میراث فرهنگی که خیلی هم مهم است اما صدا و سیما 1537 برابر آن اهمیت دارد، سازمانی خواهد شد که مدیریتش 2548 برابر صدا و سیما توانایی دارد. البته برای سازمان میراث فرهنگی و میراث فرهنگی کشور بسیار خوشنودیم، ولی برای فرهنگ موجود کشور که در دست ضرغامی است و از دسترس دولت دور است بسیار ناراحتیم. یواش یواش همان می شود که هست، یعنی فرهنگ گذشته ایران زنده می شود و فرهنگ امروز ایران می میرد. البته اینها تشبیه و تمثیل و شوخی است، زیاد جدی نگیرید. مهم این است که بهشتی و حجت و نجفی در میراث فرهنگی هستند، اللهم بیر بیر.
باز شروع شد
دادگاه کرمان نشریه نگین کرمان را به دلیل چاپ طنزی به نام “کشور خارج کجاست” توقیف کرده و غیورمردان امت حزب الله که هشت سال داشتند ساندیس می مکیدند، دم دفتر نشریه رفتند و فریاد زدند. نوشته را خواندم. نه چیز خاصی داشت و نه اصلا انتقاد عجیب و غریبی در آن شده بود. به نظرم دارند از حالا قضیه را محکم می گیرند. به نظرم محکم ول کنند بهتر است. البته رفتار بدنه جامعه شبیه بیمارانی است که دارند رژیم غذایی و شکل زندگی شان را عوض می کنند. یک دفعه نعره می زنند، بعد ساکت می شوند و بعد باید یک نفر سووال کند، واقعا در این هشت سال این کفن پوشان معترض چه نوع شکری را دقیقا برای حفظ رژیم شان مصرف می کردند؟
ترک الکل در ام القرا
یعنی واقعا اگر فردا حکومت سوئد شد یک حکومت اسلامی اصلا تعجب نکنید. البته به نظر من خیلی از آرمانهایی که جمهوری اسلامی ایران سالهاست می خواهد به آن برسد سوئدی ها سالهاست به آن رسیدند. مثلا در مورد فحشا و روسپیگری، دولت جمهوری اسلامی می خواهد روسپیگری را از بین ببرد، ولی موفق نمی شود، در عوض سوئد در این مورد موفق می شود. یک سوئدی حتی خارج از کشور خودش اگر پولی برای رابطه جنسی بدهد، به محض ورود به کشور مجازات می شود. بطور کلی اغلب روابطی که یک مرد با یک زن در سوئد دارد، مثلا اگر زن شب خوابیده باشد و مرد توی خواب بگوید “عزیزم! یه ماچ بده”، زن فردا می تواند به اتهام تجاوز به عنف او را به دادگاه بکشاند و طرف نهایت کاری که می تواند بکند این است که برود اکوادور. یا مثلا درباره فروش الکل که در سوئد فقط توسط فروشگاههای دولتی مجاز است. یا مثلا حق عکاسی، شما حق ندارید از کسی عکاسی کنید وگرنه به او تجاوز کرده اید.
یا مثلا فروش لوازم آرایشی و بهداشتی خارجی در سوئد ممنوع است، البته لزومی هم به ممنوع کردنش نیست، چون اصولا هیچ زنی آن را مصرف نمی کند. زنها سالی 9 ماه طبیعتا حجاب دارند، چون اگر نداشته باشند از سرما یخ می زنند. یا مثلا تبلیغات دینی، اول صبح یک گروه در خانه تان می آیند و برای شما تبلیغ دینی می کنند. البته شما می توانید آنها را بیرون کنید، ولی روز بعد دو نفر دیگر می آیند. البته آزادی بیان در سوئد وجود دارد که در دو روزنامه که معمولا کسی آنها را نمی خواند رعایت می شود. تنها تفاوت جمهوری اسلامی و سوئد این است که در ایران مردان زور می گویند و در سوئد زنان. یعنی زنان زور نمی گویند، منتهی شما هر کاری بکنید به زنان تجاوز کردید. خوب چنین کشوری آماده تبدیل به جمهوری اسلامی نیست؟ مثلا این مطالباتی که مردم ما دارند، مثل آزادی بیان و پوشش و روش زندگی و شاد بودن و بقیه چیزها اصلا مشکل مردم سوئد نیست. اصولا این چیزها برای سوئدی ها اهمیت ندارد.به همین دلیل است که معتقدم اگر فردا، یعنی همین فردای راستکی بلند شدید و دیدید حکومت سوئد اسلامی شده تعجب نکنید.
حالا من در مورد سوئد زیادی مثال زدم، ولی بیایید وارد وضعیت کشورهای دیگر بشویم. مثلا در شوروی کمونیستی یکی از مهم ترین موضوعاتی که دولت قصد از میان بردنش را داشت، دین و بخصوص مسیحیت بود، الآن مسیحیت ارتودوکس با انواع سلفی آن در روسیه محبوب ترین در تمام جهان است. یا مثلا کوبا پنجاه سال تلاش کرد تا برابری و رفاه ایجاد کند، الآن تولید کننده فاحشه است. ویتنام سالها تلاش کرد آمریکا را نابود کند، الآن ویتنامی ها دارند در آمریکا کارگری می کنند، چینی ها سعی کردند ریشه سرمایه داری را بکنند، الآن فاسدترین و ظالمانه ترین نوع سرمایه داری در چین حاکم است. منظورم از گفتن همه این چیزها این است که در ایران بالاخره اولین مرکز ترک الکل ایجاد شد. به نظرم اگر یک تحقیق دقیق بکنیم به این نتیجه آموزنده می رسیم که اصولا هر نظام جدیدی به همان هدفی می رسد که نمی خواهد برسد. حالا هی زور بزنیم تا به یک هدف دیگر برسیم. اشتباه می کنم؟
گزارش وضع اقتصاد کشور
وزیر جدید اقتصاد کشور بالاخره بعد از هشت سال گلاسنوست کرد و اعلام کرد در تمام این سالهایی که احمدی نژاد می گفت ما مهم ترین قدرت اقتصادی جهان شدیم، و می گفت ما بزرگترین تولید کننده علم در جهان هستیم، بطور کلی داستان می گفت. یعنی درگیر بیان تخیلات خودش بود. وزیر اقتصاد گفت: “رشد اقتصادی کشور نزدیک به صفر است، هشت و نیم میلیون نفر در جستجوی کار هستند، نرخ سود منفی است و تورم نقطه ای 45 درصد است.” البته این حرف وزیر اقتصاد است، وگرنه اسدالله بادامچیان امروز گفته است: “من معتقدم مردم مشکل معیشتی ندارند.” البته در جمله ایشان جای فاعل و مفعول را می شود عوض کرد و گفت: “مردم معتقدند من مشکل معیشتی ندارم.” ادبیات چیز مهمی است، باور کنید.
تسلط به 23 زبان زنده دنیا از جمله فارسی
آی حرص می خورم، ای حرص می خورم از این اسگل های عزیزی که دائم دارند نابغه کشف می کنند. اخیرا در یوتیوب یک آقایی کشف شده که نوشته اند بر 23 زبان زنده دنیا مسلط است. حالا من نادان، من ناتوان از درک نبوغ، من حسود، من کم شعور، ولی خودتان بگوئید اصلا ممکن است که آدمی به 23 زبان زنده دنیا مسلط باشد؟ تصویر یکی از کسانی که به بیست زبان مسلط است و هفده ساله است و از قضا بچه باهوشی هم به نظر می رسد، دیدم. فارسی هم حرف می زند، ولی واقعا چطور می توانیم بگوئیم کسی به روسی یا فارسی یا هندی مسلط است؟ البته سه تا چهار زبان همخانواده را می فهمم ولی بیشتر از این دیگر معنی ندارد. این بنده خدا فارسی را با هزار عیب و ایراد حرف می زند، باور کنید من بعد از نوشتن هفتاد کتاب هنوز جرات نمی کنم بگویم به فارسی مسلط هستم. حالا به فرض هم آدمی در سن سی سالگی به پانزده زبان مسلط باشد، به چه دردی می خورد؟ اگر مترجم باشد که لابد باید عمق زبان را بفهمد، و اگر هم بخواهد حرفش را بزند، اصلا مگر آدمی که تمام زندگی اش به آموختن زبان می گذرد، حرفی هم برای گفتن دارد؟ بیچاره را می کنند مثل ضبط صوت و البته دو میلیون بیننده یوتیوبی او را می بینند و همین می شود یکی از مصادیق هنر مند پاپ حوزه مجازی. آدمهایی که در سطح وجود دارند و بیست دقیقه جالب اند.