وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از بدو تاسیس و شروع به کار بازتولید شده سلف خود ساواک بود؛ طوری که محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دهه اول انقلاب اذعان داشت که شیوههای ساواک در تشکیل وزارت اطلاعات بسیار موثر واقع شد. یکی از شیوههایی که ساواک در دوران حکومت محمد رضا شاه برای ایجاد اقتدار و ترس فراگیر و نشان دادن قدرتی فرا سری و زمینی به کار میبرد شیوع بزرگ نماییهای ویژه و غلو از سازمان خود بود به طوری که در میان عامه مردم این باور القا شده بود که چشمان ساواک چشمانی آسمانی است و از کوچکترین اسرار آنها با خبر است طوری که همه همدیگر را ساواکی بالقوه فرض میکردند.
اما با انقلاب ۵۷ هیمنه پوشالی ساواک آنچنان از هم پاشید که انقلابیون بهت زده به هم میگفتند: ساواک و دستگاه سری ساواک این بود؟ باید این نکته را گفت که این گونه شیوههای ایجاد رعب و وحشت و امنیتی کردن فضای اجتماعی از نیازهای مبرم نظامهای دیکتاتوری و استبدادی است.
اکنون وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیز چنین شیوههای نخ نما، و حتی ساده لوحانه تری را نسبت به سلف خود به کار میبرد گویی که اراده خداوندی بر مدیران وزارت اطلاعت وحی میشود.
یکی از ستونهای اصلی که وزارت اطلاعات بر آن بنا شده توهم توطئهای است که در تمامی مدیران ارشد این وزرات خانه موج میزند.آنها مدام در حال سناریو پردازیهای غیر واقعی هستند. آنچنان غرق در این توهمات خود میشوند که برای هم کف و دست میزنند و به خود میگویند عجب مردان هنرمندی هستیم و اقتدار استکبار در دستان ماست که شکسته میشود!
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بسته به نوع سناریویی که بیت و حاکمان مستبد برای نشان دادن اقتدار خود در جامعه و ایجاد رعب و وحشت طراحی میکنند دست به اقدام عملیاتی میزند. به عنوان مثال حاکم مستبد احتیاج به دستگیری یا معرفی چند جاسوس دارد، دستور عمل آن به وزارت اطلاعات داده میشود، سپس وزارت اطلاعات بسته به ظرفیت خود در میان اقشار مختلف به دنبال سوژهای میگردد که بتواند نقش سناریوی بیت را بازی کند سپس او را دستگیر میکند اما از آنجایی که نمیتواند اتهامی به او وارد کند با شیوههای مختلفی داستان خود را بر سوژه پیاده میکند آنچنان که گاهی این امر بر سوژه مشتبه میشود که تمامی این کارها را انجام داده و فراموش کرده است.
حال وزارت اطلاعات در حال یادآوری است. بازیهای وزارت اطلاعات تا آنجاست که جان آدمی کاملا بیارزش است و ابایی ندارد فردی را بیگناه به بالای دار بفرستد و یا نوجوانی ۱۵ ساله را به حبس سنگین مجازات کند.
یکی از اقداماتی که وزارت اطلاعات همیشه آنجام میدهد، آنهم در حالیکه کوچکترین اشرافی به مسائل امنیتی ندارد، بزرگ نمایی است. به عنوان مثال ترورهایی در تهران انجام شد. بعد طی عملیاتی وزارت اطلاعات در کمتر از ۴۸ ساعت اشخاصی را به عنوان متهم و تروریست معرفی کرد و سپس خبر از انهدام کامل باند ترور داد.
این بسیار جالب و جذاب است و در ذهن مخاطب عام این تصور ایجاد میشود که دستگاه اطلاعاتی کشور فوق العاده قوی است که توانسته در کمتراز ۴۸ ساعت عاملین ترور را معرفی کند اما یک گزاره کلیدی همواره از این متن حذف شده و آن این است که آن دستگاه اطلاعاتی ای قوی است و به همه امور اشراف دارد که قبل از وقوع جرمهای این چنینی وارد عمل شود و پیشگیری کند نه اینکه ترور انجام شود بعد وزارت اطلاعات بگوید آنها را دستگیر کردیم! یعنی ترور انجام شده، تیم ترور به هدف خود رسیده و حالا دیگر مهم نیست که دستگیر شود یا خیر اما مهم این است که ما دانشمندانمان را از دست دادیم… سئوال اساسی اینجاست که پس اشراف و قدرت دستگاه اطلاعاتی کجاست؟
در ماجرای اخیر دستگیری فلهای روزنامه نگار و فعالین مطبوعاتی وزارت اطلاعات سه بیانیه صادر کرد و به زبانی که گویی نویسنده این بیانیهها حسین شریعتمداری کیهان است. متنی سراسر ناشی از توهم توطئهای مزمن و ادبیاتی دور ازشان یک وزارت خانه. اما نکتهای را که در بیانیه سوم میشود به آن اشاره کرد اقتدار پوشالی وزارت اطلاعات در آن نهفته است؛ معرفی سایتهای فارسی زبان و شبکهها و خبرگزاریهای خارجی فارسی زبان.
نویسنده بیانیه اینها را چنان در متن معرفی کرده که گویی آقای بازجو پای اینترنت نشسته و با جستجویی ویژه هرچه در حوزه سیاست و خبر فعال است را به عنوان لانههای جاسوسی معرفی کرده است.
در این بین یکی از سایتهایی هم که معرفی شده سایت “گذار” است؛ سایتی که بیش از دو سال است کلیه فعالیتهای خود را تعلیق و تعطیل کرده است.
سئوالی که مطرح میشود این است که چگونه دستگاهی که مدعی اشراف بر تمامی امور زندگی افراد جامعه است و اقتدار اطلاعاتی امنیتی دستگاههای اطلاعاتی استکبار را در هم شکسته است حتی عاجز از نگاه کردن به این سایت هاست که ببیند هنوز فعالیت دارند یا خیر؟
ضمنا بیان این نکته لازم است که ایران، افغانستان و عراق نیست. اگر شاهد این هستیم که فضای اجتماعی ایران به دور از خشونتهای آن چنانی و دست جمعی است دلیل بر اشراف و حضور دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی بر تمامی آحاد جامعه نیست بلکه دلیلهای بسیاری دارد [به عنوان مثال ما در ایران گروههای مخالف مسلح به آن معنا دیگر نداریم، شکافهای دینی-قبلهای نداریم، درگیر حضور نیروهای خارجی نیستیم و..] که بحث آن خارج از حوصله این نوشتار است.