آنچه از حرکات و واکنشهای مسوولان برگزاری انتخابات کشور استنباط میشود، نوعی سردرگمی، بهت و سرگشتگی است.
متولیان امر از چند جهت دچار این وضعیت شدهاند. از سویی تصور میکردند که استقبال باشکوهی از انتخابات نخواهد شد و آنها به راحتی با سازماندهی عناصر خود توان برد از رقبا را دارند. این اعتماد در تیم دولت مستقر درحدی بود که حتی حاضر به ائتلاف با محافظهکاران سنتی و تیم قالیباف هم نشدند. در صورت عدم مشارکت مردم نیز حق با آنها بود، لذا تن به منازعه برد ـ باختی دادند که امروز نتیجهاش در شرایط عادی شکستی مدهش برایشان میباشد.مساله دیگر امیدواری آنها به عدم توانایی اصلاحطلبان در رسیدن به ائتلاف و ارائه فهرستی واحد بود. اما علیرغم دادن فضای مناسب به برخی از اصلاحطلبان منتقد و دایه مهربانتر شدن از مادر، با فروتنی خاتمی، همراهی هاشمی و از همه مهمتر درایت و هوشیاری مهدی کروبی دفتری ورق خورد که اصولگرایان تا ماهها قادر به تحلیل و هضم آن نخواهند بود. از منظر دیگر، اصولگرایان طرفدار دولت میدانستند که احمدینژاد در ماه رمضان برنامهریزی فشرده و تمرکز فراوانی را بر استان تهران گذاشته و البته همه نیز میدانستند که این کار برای چه امری صورت میپذیرد.
حضور با واسطه رئیسجمهور در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و ارائه فهرست توسط یاران و نزدیکان وی و با ارائه نام و عکس ایشان که علیرغم میل شخصیتهای اصلی نظام صورت پذیرفت، بدان منظور انجام شد که دولت علیرغم انجام این ریسک، هزینههای آن را نیز بر دوش کشید. آنها بر این باور بودند که به راحتی رقابت را از دیگران خواهند برد و این یک اصل پذیرفته شده است که <حق با پیروز> است.مساله دیگر تحلیل و اعتماد به نفس حامیان رئیسجمهور بود که در تمام دورههای گذشته شاهد بودند، مردم همواره به طرفداران دولت مستقر رای و تمایل نشان خواهند داد.
چه در زمان ریاستجمهوری رهبر معظم انقلاب و چه در دوران هاشمیرفسنجانی و عصر سیدمحمد خاتمی در بر این پاشنه چرخیده است.
لذا آنها از نظر سیاسی و روانی احمدینژاد را فاتح این منازعه میدانستند. اما ملت غیرقابل پیشبینی ایران پس از تنها یک سال استقرار دولت احمدینژاد، واکنش بسیار متفاوتی ارائه دادند. اما در این میان متولیان امر انتخابات میتوانند شرایط خود را به شکلی که آرزو میکنند، اصلاح نمایند.
بدیهی است میتوان درک کرد که آنها قصد انجام این مهم را در انتخابات آینده ندارند، بلکه شائبههای دیگری به مشام میرسد.
امروز دولت احمدینژاد در آزمون تاریخی و تعیینکنندهای قرار گرفته است. سکوت خبری ستاد انتخابات وزارت کشور موجب نگرانیهای دامنهداری در میان جریانات سیاسی چپ و حتی راست شده است. همه علائم نشان میدهد که دولت از تصمیم مردم شوکه شده است. لذا درصدد پیدا کردن راهی برای کاهش این ضربه غیرقابل تصور برآمده است. اما باید به آنها یادآوری کرد که آنها امانتدار آرای مردم هستند. هیچ پیروزی و توفیقی بالاتر از اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی نیست. هیچ حقی بالاتر از امانتداری آرای مردم وجود ندارد. هیچ اولویت و منفعت امنیتی و ملی بر تشخیص و نظر مردم مترتب نیست لذا آنها که شکست خوردهاند باید ظرفیت پذیرش آن را داشته باشند.
همگان به یاد دارند که در انتخابات دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا، انتخابات هفتم مجلس شورای اسلامی و انتخابات نهم ریاستجمهوری، اصلاحطلبان که خود برگزارکننده انتخابات بودند، شکست را پذیرفتند و بهسرعت آن را اعلام کردند. هرچند در نوع و محتوای دو انتخابات آخر حرفها و حدیثهای فراوان داشتند.
اما دولت با شرافت نتیجه را پذیرفت و از اریکه قدرت به زیرآمد. دولت اصلاحات نشان داد که اراده ملی و روح حاکم بر مردان و زنانش بسیار بزرگتر از کرسیهای قدرت است؛ درسی که دولتمردان جدید باید یاد بگیرند.
اعتمادملی 27 آذر 1385