سخنان روز چهارشنبه آقای خامنه ای مهرتائید دیگری بر اصلاح ناپذیری نظام است. این اولین سخنرانی رهبر نظام بعد از نتیجه انتخاباتی است که گمان پذیرش تغییر در رویه زمامداری سران نظام، خاصه آقای خامنه ای را در بین بسیاری از رای دهندگان این دوره از برگذاری شعبده انتخابات ایجاد کرده بود.
روز گذشته آقای خامنه ای در بین جمعی از مسؤولان دستگاه قضایی، در حالی رضایتمندی خود را ازنتیجه مهندسی شده انتخابات ریاست جمهوری بیان کرد که گویی بر سینه مغلوب شکست خورده خود نشسته و اورا از ادامه سرسختی بر حذر می دارد؛ حالا دیگر نه تنها برهمه توصیه کنندگانی که او را از سخت گیری بر ملت و درشتی با جهان برحذر می داشتند، پوزخند می زند بلکه با حس پیروزی بر ملتی که بار دیگر به او و تسلط نظام برآمده از ظلم وی اعتماد کرده اند، جهانی را به مقابله می خواند و بر توهم تغییر سیاست های برون مرزی نظام خط بطلان می کشد.
حس وطنی دوستی و چاره اندیشی مردمی که ازبیم خطر حمله بیگانگان تن به مدارا به ظلم می دهند و با دادن یک فرصت طلایی به سران نظام، پیگیر مطالبات خود به دور از هیاهو می شوند، به زعم دیکتاتور، تسلیم در برابر قدرت لایزال او است. و این همه روح سخنان آقای خامنه ای بعد از نتیجه انتخاباتی است که امروز رای دهندگان به این شعبده نظام، از آن به غلط با نام حماسه یاد می کنند.
یکی از مهمترین نشانه های تغییر در نظام، تا قبل از سخنان اخیر آقای خامنه ای، پیام او دو روز پیش از رفتن مردم به پای صندوق های رای بود.در آن پیام رهبری نظام حتی با خطاب به مخالفین خود، از آنها خواست با همه “ ناصافی ” هایی که با نظام او دارند، به نام “وطن ” و برای سر افرازی “ایران ” در آن شعبده حضوریابند، اما بعد از کار ساز آمدن این پیام که در آن نشانه هایی از تغییر و تنبه دیکتاتور دیده می شد، وی روز چهارشنبه با چنان تکبری از اعتماد مردم قهر کرده با نظام سخن گفت که گویی راهی جز پذیرش حاکمیت بی سئوال وی پیش روی نداشتند؛ خاصه درآن بخش سخنان خود که می گوید
”… این نشان دهنده این است که حتی کسانی که طرفدار نظام هم نیستند، به نظام اعتماد دارند و می دانند که نظام جمهوری اسلامی می تواند منافع کشور و عزت ملی را حفظ و از آن دفاع کند”.
بی شک نتیجه این دوره از انتخابات، آنچنانکه در واژه به واژه و کلمه به کلمه سخنان اخیر آقای خامنه ای موج می زند و به وضوح نمایان است، امتیاز گیری از جهانی است که بر او سخت گرفته و با تهدید در براندازی نظام، دیکتاتوررا به وحشت انداخته بود، اما امروز با اتکا به همین حمایت مردمی که با فرصت دوباره به رژیم اصلاح ناپذیر، بر مشروعیت نظام در نزد جهانیان افزوده، دیکتاتور جان تازه ای گرفته است وبار دیگرهل من مبارزمی طلبد و با اشاره به قصد براندازی مخالفان خود می گوید: “دشمنان در حرفهای خصوصی و نامه ها می گویند نمی خواهیم نظام را تغییر دهیم اما عملکردشان خلاف این حرف را نشان می دهد…… اما جمهوری اسلامی با اقتدار، استقلال، تکیه بر مردم و اعتماد به پروردگار، ایستاده است و از منافع ایران دفاع می کند.”
او سپس بلافاصله با به رخ کشیدن تسلط خود بر کشور با تکرار مواضع پیشین خود می گوید: “تجربه نیز نشان داده است هرکسی در راه حق استقامت ورزد پیروز است و بدون تردید ملت ایران در این زمینه نیز به دشمنان سیلی خواهد زد.”
و این همه آن هدف و قصد نظام از حماسه سازی یک شعبده بود که امروز نتیجه آن چون شراب گیرا و سکر آور دیکتاتور را به وجد آورده تا این چنین بر همه باورمندان به اصلاح نظام درپس لفافه ای از واژگان بی عمل پوزخند زند.
الغرض به قول عارف دلسوخته قزوینی، گریه را به مستی، بهانه کردم برای پاسخ به همه آنانی که گمان داشتند می توان باتهییج ملت به کاری ناصواب دیکتاتوررا به صرافت تغییر انداخت.
در فیه ما فیه مولانا نقل است که مردی پسرش را به آموختن علم نجوم و رمل، نزد استاد فرستاد و روزی برای امتحان پسر، انگشتری در دست پنهان کرد و پسر را گفت: رمل بینداز و بگو چیست؟ پسر رمل انداخت و گفت: گرد است، و معدنی است، سوراخی هم در میان دارد. پدر گفت: نشانه راست گفتی اکنون حکم کن که چه چیز است. پسر پس از اندیشه بسیار گفت: می باید سنگ آسیاب باشد. پدر آهی کشید و گفت: نشانه ها دقیق دادی از غایت علم اما افسوس این قدر ندانستی که سنگ آسیاب در مشت نمی گنجد. حال حکایت جماعتی است که بقول زنده یاد استاد فروزانفر زهر شکر آلود سیاست را چشیده اند، وبهر طریق درد را شناخته اما علاج درد نمی دانند و به غلط هر از گاهی نسخه ای برای مردم گرفتار به درد می پیچند که جز شدت درد شفایی ندارد؛ آنچنانکه امروز با توجه به سخنان اخیر رهبری شاهدیم و لابد در پاسخ به این افاضات خواهند گفت: دیکتاتور متشکریم.