آقای خامنه ای روز گذشته برای چندمین بار در دوران زعامت خود به مطبوعات و رسانه ها فرمان سکوت داد. رهبر جمهوری اسلامی هرگاه لازم ببیند به رسانه های عمومی امر و نهی می کند و گاه که احساس کند کار از امر و نهی گذشته، فرمان سرکوب آنها را صادر می کند.
مانند اردیبهشت 1379 که یکجا تمام مطبوعات مستقل و اصلاح طلب را پایگاه دشمن خواند و به قوه قضائیه تحت امرش دستور داد همه آنها را به قوه بازو در یک گونی بریزد و درش را ببندد تا خفه شوند.
آقای خامنه ای اگرچه موفق شد تا همه آن مطبوعات را یک جا خفه کند اما این اتفاق برای نویسندگان آنها رخ نداد. روزنامه نگاران و خبرنگاران ماندند و با همه دشواری ها و سانسوری که ارکان مختلف نظام تحت امر جناب خامنه ای برایشان ایجاد می کردند، از هر روزنه ای برای انجام وظایف حرفه ای خود استفاده کردند.
اگر هم روزنامه نگاری پیدا شد که خسته از آلام تحمیلی حکومت برایش، عطای عرصه اطلاع رسانی را به لقایش بخشید و این حرفه را واگذاشت و گذشت، به جای او دو، چهار، شش، ده یا تعداد بیشتری روزنامه نگار دیگر وارد این حوزه شدند و جای خالیش را پر کردند.
گردش آزاد و مستقل از حکومت اطلاعات در کشوری که از جوان ترین کشورهای جهان است و جوانانش به بهترین شکل ممکن استفاده از اینترنت، موبایل و دیگر ابزارهای مدرن ارتباطی را فرا گرفته اند، نیاز چندانی به رسانه ندارد.
این مسئله در چنین جامعه ای به امری اجتناب ناپذیر تبدیل می شود اگرچه در غیبت رسانه های رسمی و خبرنگاران و روزنامه نگاران حرفه ای، این اغلب گردش آزاد شایعات است که جای گردش آزاد اطلاعات را می گیرد. شایعاتی که اگر همه حقیقت نباشند لااقل آن بخش از حاشیه خبرها یا خبرهای حاشیه ای که جامعه مورد سانسور واقع شده علاقمند به شنیدن آنها است را در خود دارند.
اینکه جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات و اعمال سانسور در قرن 21 و با اینهمه ابزار ارتباطی غیر ممکن است یا سانسور رسانه ها توسط دولت ها، افکار عمومی را به منابع خبری غیر از آنکه دولت مردان می پسندند سوق می دهد و مسائل دیگری مانند این، آنقدر در سال های اخیر در غالب پند و اندرز و تئوری به گوش رهبران جمهوری اسلامی رسیده که بیان مجدد آنها جز تکرار مکررات نیست.
رهبر جمهوری اسلامی تصور می کند یا دوست دارد اینگونه تصور کند که کماکان می تواند با اعمال سیاست های مبتنی بر سرکوب و سانسور نسبت به معدود رسانه های مستقل باقی مانده، اخبار را آنگونه که خود می خواهد به گوش افکار عمومی برساند و خیالش نیز آسوده باشد که در این مدل از اطلاع رسانی، مردم بیش از آن مقدار که لازم است از آنچه در کشور و ساختار قدرت جمهوری اسلامی می گذرد، مطلع نمی شوند.
او روز گذشته و در آخرین نمونه از امر و نهی های خود به رسانه ها از آنها خواست تا ماجرای عامه پسند اختلاس 3000 میلیارد تومانی را چندان کش ندهند. آقای خامنه ای در عین حال برای موجه کردن این فرمان خود، دقت نظر مسئولان جمهوری اسلامی و جدیت آنها برای برخورد با مفاسد اقتصادی را کافی دانست و نتیجه گرفت که چون نظام اسلامی اراده و توانایی لازم برای انجام این مهم را دارد، رسانه ها نباید با انعکاس گسترده اخبار مربوط به این پرونده، فضای جامعه را ملتهب کنند.
این سخن رهبر جمهوری اسلامی که “فساد اقتصادی باعث از دست رفتن امید خیلی از افراد می شود” نشاندهنده نگرانی عمیق او درباره تبعات افشای عظیم ترین و گسترده ترین فساد (رسما اعلام شده) تاریخ ایران است.
شرط اول فروپاشی تمام ساختارهای سیاسی غیر دموکراتیک که بر مبنای ایدئولوژی مقدس بنا شده اند، از دست رفتن مشروعیت آن و رهبران مقدس مآبش است. آیت الله خامنه ای به خوبی می داند که مشروعیت شخصی او به عنوان رهبر جمهوری اسلامی که آنگونه که هوادارانش می گویند از آسمان ها می آید نه زمین، همراه با مشروعیت کل نظام جمهوری اسلامی پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری شدیدا ضربه خورده است.
اگر نظام جمهوری اسلامی و رهبر آن تا پیش از 22 یا شاید بهتر باشد گفته شود 29 خرداد 1388 به جز در برخی از طبقات و گروه های سیاسی – اجتماعی که از سال ها پیش به براندازی کامل سیستم مستقر می اندیشند، در نزد بخش عمده ای (نه الزاما اکثریت) از مردم کماکان دارای مشروعیتی هرچند حداقلی بود، این باور پس از آن دیگر وجود ندارد.
وقایع پس از 22 خرداد 88 و سرکوب خونین و بی سابقه معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری که تمام قرائن و شواهد نشاندهنده عملی شدن آن با دستور مستقیم شخص آقای خامنه ای است، نخستین سرکوب توده ای و عمومی در طول حیات جمهوری اسلامی بود.
تا پیش از آن اگرچه سیستم سرکوب و خفقان چه در دوران رهبری آیت الله خمینی و چه در دوران رهبری آیت الله خامنه ای با شدت تمام برقرار بود و اعمال می شد اما هدف آن معمولا گروه های خاص و مرجع سیاسی – اجتماعی بودند که از سوی هیئت حاکمه جمهوری اسلامی در گروه منتقدان یا مخالفان قرار می گرفتند.
نظام جمهوری اسلامی اگرچه از سوی این گروه ها و جریانات همواره فاقد مشروعیت دانسته می شد اما مدتها طول کشید تا حوادثی رخ بدهد که این باور عمومی در میان بخش عمده ای از مردم و توده های اجتماعی نیز همه گیر شود. اتفاقی که در نهایت در دو سال گذشته رخ داد و آثار و تبعات آن به عینه در فضای سیاسی و اجتماعی کشور قابل مشاهده است.
در برابر چنین پدیده ای، مسئولان نظام تلاش گسترده ای را برای نمایش دادن برخورداری از مشروعیت الهی به جای مشروعیت زمینی آغاز کردند. انتساب و انتصاب حکومت خود به خدا، پیامبر، امام علی، امام زمان و… تنها با هدف مشروعیت زایی در مقابل مشروعیت زدایی صورت می گیرد.
اما طبیعی است که در یک نظام مدعی عدل علوی و تحت مدیریت امام زمان امکان اختلاس 3000 میلیارد تومانی وجود ندارد. رسانه های داخلی اعم از آنها که کماکان تلاش می کنند مستقل باقی بمانند و رسانه های نزدیک به حکومت یا رسما حکومتی، انتشار گسترده اخبار و گزارش های خود در این خصوص را آغاز می کنند.
رسانه های بین المللی نیز با تکیه بر همین گزارش ها، به انعکاس این پرونده عظیم فساد در جمهوری اسلامی می پردازند.
انتشار گزارش های مربوط به این ماجرا و رقابت و عداوت طیف های درونی جناح حاکم در جمهوری اسلامی با یکدیگر در نهایت به نمایش چهره ای سراسر کثیف، فاسد و تبهکار از کل هیئت حاکمه کشور منجر می شود.
آیت الله خامنه ای به خوبی می داند که با ادامه این روند دیگر نه تنها مشروعیتی در نزد افکار عمومی برای حکومتش باقی نمی ماند بلکه به سبب محتوای مالی و اقتصادی این پرونده، انتشار هرچه بیشتر اخبار آن می تواند باعث دوری بیش از پیش طبقاتی از نظام بشود که به دلایلی مانند نیاز اقتصادی یا تعصبات دینی، کماکان به جمهوری اسلامی اعتماد داشتند.
در چنین شرایطی رهبر جمهوری اسلامی تنها راه برای پایان پروسه مشروعیت زدایی را در سرکوب مجدد رسانه ها می بیند. او تصور می کند اگر رسانه های عمومی این ماجرا را “کش ندهند” می توان اعتماد عمومی از دست رفته مردم را بازسازی کرد.
اما رهبر جمهوری اسلامی فراموش کرده که اطلاع رسانی آزاد، مستقل و مبتنی بر حقیقت، وظیفه ذاتی رسانه ها و فعالان این عرصه است. اگر رسانه های وفادار به نظام آقای خامنه ای به هر امر و نهی او پایبند باشند و رسانه های مستقل داخل کشور نیز بنا بر اصل حفظ بقا چاره ای جز برخورد محتاطانه با موضوع نداشته باشند، روزنامه نگاران مستقل در خارج از ایران با اعتقاد راسخ به اصل “آگاهی حق مردم است”، هیچ الزامی به رعایت این فرمایش رهبر جمهوری اسلامی در خود نمی بینند.
وظیفه روزنامه نگار انعکاس حقیقت بدون در نظر گرفتن خوش آمدها، مصالح و منافع حاکمان و سیاست مداران از هر جناحی است. ما این کار را ادامه می دهیم آقای خامنه ای.