نخستین سالگرد درگذشت احمد قابل٬ هفته گذشته در مشهد و با حضور جمعی از فعالان سیاسی و روشنفکران دینی برگزار شد و محمد نوریزاد٬ ناصر آملی و مصطفی درایتی در آن سخنرانی کردند.
محمد نوریزاد٬ نویسنده و کارگردان٬ در این مراسم با اشاره به دو دیداری که با احمد قابل داشت٬ به بیان خاطراتی از وی پرداخت و گفت: “احمد قابل چراغی در دست گرفته بود و با آن به روحانیت میگفت که مسیر درست روحانی بودن این است و بیایید از این مسیر برویم تا به واقع مبلغ اندیشه علوی وشریعت نبوی باشیم”. به عقیده نوریزاد “قابل معتقد بود که روحانیت فهیم وظیفه دارد تا با راندن افراد نابخرد از جمع خود مردم را در بازسازی جامعه کمک کند٬ زیرا بزرگترین آفت جامعه روحانی نابخرد است که درلباس دین به دین صدمه میرساند”.
احمد قابل٬ از جمله روشنفکران دینی٬ آبان ماه سال گذشته و بر اثر بیماری درگذشت. قابل از جمله روشنفکران دینی بود که چندین نامه خطاب به آیتالله خامنهای٬ رهبر جمهوریاسلامی نوشته و از او انتقاد کرده بود.
در مراسم بزرگداشت وی٬ مصطفی درایتی٬ مشاور سیدمحمد خاتمی٬ پیرامون احمد قابل چنین سخن گفت: “یکی از دغدغههای مهم مرحوم قابل، عقلانی کردن شریعت ودین بود.هرچند به نظر برخی کنار قرار دادن این دومقوله غیر ممکن بود٬ اما سختی اصلی کار قابل در این بود که در زمانی این حرکت را در پیش گرفته بود که تجربه جدیدی از یک اندیشه دینی به صورت دولت در جامعه مستقر شده بود. این امر از جنبهای شرایط را سهلتر و از جنبه دیگر سختتر کرد. از یک سو سخنان وی توسط جامعه بهتر درک میشد و از دیگر سو چالشهای سیاسی متعددی برسر راهش ایجاد شد. چالشهایی که به زندان وتبعید وی انجامید”.
به نظر درایتی: “قابل معتقد بود که جامعهای که حرکتش تنها بر اساس دل باشد به راحتی با گسترش خرافات رو به نابودی میرود٬ اما اگر عقلانیت دراین جامعه حاکم شود، خرافات و حواشی آن فرصت عرض اندام پیدا نمیکنند و جامعه از مسیر اصلی خود منحرف نمیشود”.
درایتی در بخشی از سخنان خود به رابطه میان اصلاحطلبان و قابل پرداخت: “همه تلاش جریان اصلاحات که افرادی چون مرحوم قابل نماد آن محسوب میشوند٬ براین اساس است که کشور جز بر مدار عقلانیت سامان پیدا نکند. این تفکر معتقد است مدیریت جامعه و حفظ منافع مردم بدون خرد جمعی و به کارگیری عقلانیت ممکن نیست و باید تلاش کرد تا جامعه توسط آدم هایی که همیشه با احساسات خود تصمیم گیری می کنند، کنترل نشود که در غیر این صورت رو به قهقرا می رویم”.
درایتی همچنین به انتقاد از برخی سخنانی که پس از سفر روحانی به نیویورک گفته شده٬ پرداخت: “این سخنان مصداق عوام فریبی وحرکت برمدار دل و نه عقل است.مردم در انتخابات به تغییر شرایط رای داده اند اما افرادی که ۸ سال برکشور حاکم بوده و وضعیت کشور را تا این حد خراب کردند، این امر را درک نکرده و هنوز خود را سوار می دانند”.
احمد قابل در سال ۱۳۸۰ بازداشت و پس از تحمل ۱۲۵ روز زندان انفرادی در اوین، به قید وثیقه آزاد شده بود. اتهامات او در آن زمان اقدام علیه امنیت ملی، اهانت به رهبر و تبلیغ علیه نظام عنوان شده بود. در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ احمد قابل که بعد از مرگ آیتالله منتظری برای مراسم تشییع او از مشهد به قم سفر میکرد در بین راه نیشابور بازداشت شد. روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ پس از تحمل حدود ۱۷۰ روز زندان، با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون ریالی و با حکم رییس شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد آزاد شد.
قابل در مدتی که در زندان مشهد بود٬ اقدام به افشاگری پیرامون اعدامهای فلهای در این زندان پرداخت. مسالهای که مورد توجه نهادهای حقوقبشری هم قرار گرفت و در رسانهها انعکاس پیدا کرد.
در مراسم بزرگداشت قابل٬ همچنین ناصر آملی٬ از محققان حوزه و فعالان ملی مذهبی مشهد٬ پیرامون احمد قابل چنین سخن گفت: “ستاد قابل هستی خود را بر سر رسیدن به آرمانهای خود گذاشت٬ این در حالی بود که اگر کوچکترین نرمشی نشان داده و کمی از اصولش فاصله میگرفت٬ بیشک به بسیاری از مقامات دنیوی و روحانی میرسید. او اگر میخواست وارد عرصههای حکومتی شود٬ از بسیاری از افراد کنونی پیشتر بود٬ اما حفظ آرمانهای علوی برایش واجبتر از مسایل دنیوی بود”.
آملی سپس به بررسی سیر تشکیل انقلاب های مختلف پرداخت وگفت:“همان گونه که دوران سخت به گفته آملی :“او مثل همه انقلابیون راستین و اصلاحطلبان واقعی آرامش و حتی هستی خویش را بر سر اصلاح روندهای معیوبی گذاشت که از سوی فرصت طلبان در حال جایگزینی با آرمان های نخستین نهضت بود. امثال او و ظریف جلالیها و اساتید بزرگوار ایشان همچون آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری از همه چیز خود برای بهبود شرایط فرهنگی و اجتماعی مردم گذشتن. روزی که آیت الله طالقانی حاضر بر نشستن برروی صندلی های مجلس نشد برخی از بزرگان کنونی بر او خرده گرفتند در حالی که او تلاش داشت با این حرکت خود جلوی آغاز اشرافیگری کنونی را بگیرد. هنگامی که آیت الله منتظری برای حفظ آرمانها مصلحت را کنار گذاشته و شروع به انتقاد از برخی مسایل کرد برخی بزرگان اکنون او را به نقزدن محکوم کردند و وقتی قابل بر سر آرمانهای علوی و حسینی ایستاد او را به تمرد علیه حوزه و دین متهم کردند در حالی که هدف هرسه این بزرگان یک امر یعنی حفظ آرمانهای واقعی نهضت برای بهبود شرایط اجتماعی و فرهنگی مردم جامعه بیشتر نبود”.
آملی اشارهای به برخی اشتباهات اصلاحطلبان نیز پرداخت و گفت: “متاسفانه در آن دوران برخی از اهالی نهضت احساس کردند کار به آخر رسیده و وظیفه شان به پایان رسیده وکنار کشیدند و برخی هم زمان را برای سهم خواهی مناسب دیدند و با اضافه شدن فرصت طلبان به این جمع سرنوشتی برای نهضت رقم خورد که خود دیدید و مایه تاسف همگان شد. این درحالی بود که بزرگان اصلاح طلب از این مسایل انذار میدادند اما شرایط برای بسیاری گوش شنوا باقی نگذاشته بود”.