انتخابات دهم منهای خاتمی

سیدحمید متقی
سیدحمید متقی

سرانجام پس از یک هفته انتظار و انتشاراخبار و شایعات متفاوت درباره ماندن ویا رفتن سیدمحمد خاتمی در ساعات ‏آغازین روزگذشته نامه انصراف خاتمی در سایت یاری نیوز-پایگاه خبری غیررسمی ستاد انتخاباتی رئیس جمهور ‏سابق- قرار گرفت.‏

هنگامی که رئیس جمهور دوره اصلاحات در شامگاه نوزدهم بهمن ماه گذشته در محل مجمع روحانیون مبارز اعلام ‏کرد به سبب در خواست های مردمی و سکوت میرحسین موسوی تقدیر بر تدبیر وی فائق آمده وتصمیم بر حضور در ‏انتخابات دهم را گرفته است. بسیاری از ناظران عرصه انتخابات با توجه به موقعیت خاتمی و نیروی سازماندهی شده ‏احزاب و حامیان مردمی وی به این تحلیل رسیدند که با ورود وی آرایش نهایی میدان انتخابات تا حدود زیادی آشکار ‏شده است و از این پس باید در انتظار چاره جویی اصولگرایان برای ممانعت از بازگشت اصلاح طلبان به ساختمان ‏پاستور و احیانا راه اندازی مجدد سعدآباد بود.‏

با این حال انتشار بیانیه اعلام حضور آخرین نخست وزیر ایران در انتخابات ریاست جمهوری دهم به ناگاه بسیاری از ‏معادلات سیاسی کشور را به هم ریخت وهمه فعالان سیاسی، اعم از اصولگرا واصلاح طلب را در نوعی تعلیق فرو ‏برد. این مساله باعث شد که شایعات متفاوت در مدتی کوتاه در بسیاری از محافل سیاسی، خبری و… بپیچد وفضایی ‏غبار آلود را در برابر چشم تحلیلگران مسائل ایران فراهم کند. ‏

با این حال وپس از این تعلیق یک هفته ای، انتشاربیانیه انصراف محمد خاتمی به نفع میرحسین موسوی بخشی از ‏ابهامات ایجاد شده را مرتفع کرد. بد نیست در این مجال به پیامدهای کناره گیری خاتمی از مصاف انتخاباتی 88 نگاهی ‏کوتاه داشته باشیم.‏

به نظر می رسد برای به دست آوردن تحلیلی قرین با واقعیت از آرایش نیروهای سیاسی در آستانه انتخابات دهم لازم ‏باشد که به چهار سال پیش برگردیم.‏

‎ ‎انتخابات نهم؛ هژمونی گفتمان اصلاحات‏‎ ‎

انتخابات ریاست جمهوری 84 یکی از نفسگیرترین ودر عین حال غیر قابل پیش بینی ترین رقابت های انتخاباتی در ‏تاریخ جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود. حضور هفت نامزد انتخاباتی که دست کم پنج تن از آنان هم سطح به ‏نظر می رسیدند انتخاب را برای مردم دشوار وپیش بینی نتایج را برای تحلیل گران عرصه سیاست ایران به امری ‏محال بدل کرده بود. از نظر تعلق نامزدها به جریان های سیاسی نیز شاهد نوعی تکثر بودیم. سه نامزد اصولگرا در ‏کنار سه نامزد اصلاح طلب واکبر هاشمی که نمایندگی جریان اعتدال طلب را به عهده داشت. با این حال اگر شعارها و ‏وعده های انتخاباتی نامزدها را مورد مداقه قرار دهیم شاهد خواهیم بود که گفتمان اصلاحات وشعارهای محمدخاتمی در ‏دو دوره گذشته انتخابات به صورت کتمان ناپذیری بر اکثریت قابل توجهی از شعارهای نامزدها سایه افکنده بود.‏

از لاریجانی وقالیباف گرفته تا هاشمی، حتی شعارهای اقتصادی کروبی نیز در زیر سایه شعارهای اصلاح طلبانه وی ‏کمتر مورد توجه ناظران عرصه سیاست در ایران قرار گرفت.‏

در این میان تنها محمود احمدی نژاد با گفتمان وشعار متفاوتی پا به میدان رقابت ها گذاشت. وی برخلاف سایر نامزدها ‏که جامعه هدف خود را در طبقه متوسط شهری جستجو می کردند، بخش اصلی توان خود را معطوف به جذب آرای ‏طبقات حاشیه ای کرد و با شعارهای اقتصادی ذیل گفتمان عدالت به فعالیت انتخاباتی پرداخت.‏

نتیجه نیز چنین شد که آرای طبقه متوسط شهری بین چهارنامزد انتخاباتی به صورت کم وبیش یکسان تقسیم شود ‏واحمدی نژاد نیز بتواند با جذب بخش عمده ای از آرای نقطه هدف خود به مرحله دوم انتخابات وارد شود. ‏

‎ ‎انتخابات دهم؛ قرائت های متفاوت ازگفتمان عدالت‎ ‎

تا پیش از اعلام انصراف محمدخاتمی از رقابت ریاست جمهوری دهم، به نظر می رسید نوع بازی در این انتخابات ‏وانتخابات پیشین کاملا متفاوت خواهد بود و شاهد انتخاباتی دوقطبی وکاملا مرزبندی شده خواهیم بود.‏

اما با انتشار بیانیه انصراف رئیس جمهور دوره اصلاحات از عرصه انتخابات به نظر می رسد بازیگران این عرصه ‏مجبور به تغییر آرایش خود باشند و در این صورت انتخاباتی نزدیک به انتخابات نهم را در پیش رو داشته باشیم با این ‏تفاوت که هژمونی غالب در این رقابت ها گفتمان عدالت خواهد بود.‏

حضور میرحسین موسوی، مهدی کروبی ومحمود احمدی نژاد در این انتخابات که به شیوه های مختلف از اقشار ‏مستضعف، آسیب پذیروحاشیه ای سخن می رانند ونوع گفتمان آن ها این انگاره را تقویت می کند که انتخابات آینده ‏میدانی برای سردادن شعارهای عدالت خواهانه و اقتصادمحوارانه باشد.‏

‎ ‎معادله انتخابات وپارامتر جدید‎ ‎

با این همه هر چند میرحسین موسوی مورد حمایت شخص خاتمی قرار دارد ویا کروبی از خانواده اصلاحات به شمار ‏می رود اما باید گفت که به نظر می رسد هیچ کدام از آنها نتوانند به صورت همه جانبه نمایندگی طبقه متوسط شهری که ‏بیشتر مجذوب شعارهای اجتماعی وسیاسی اصلاح طلبان هستند را به عهده بگیرند. این مساله را نیز باید مد نظر داشت ‏که در دو انتخابات گذشته مجلس هشتم وشورای سوم و بررسی نتایج لیست های یاران خاتمی شاهد بودیم که اعتبار ‏چهره های محبوب کمتر قابل انتقال به لیست ها و شخصیت های مورد حمایت آنها بوده است.‏

با توجه به مشکلات موجود در اردوگاه اصلاح طلبان برای معرفی نامزد دیگر به نظر می رسد که این انتخابات باید در ‏انتظار نامزد تازه ای نیز باشد. فردی چون قالیباف ویا لاریجانی با همان شعارهای سال 84.‏

ورود این پارامتر جدید معادلات انتخابات دهم را پچیده تر،حساس تر ودر عین حال جذابتر می کند با این حال شاید ‏بتوان پیش بینی کرد که مانند انتخابات پیشین، این نامزد جدید نیزبه همراه یکی از نامزدهای گفتمان عدالتخواهی به ‏مرحله دوم انتخابات راه یابد. هرچند که سیر تحولات در ایران چنان سریع وغیر مترقبه است که حتی هنوز نمی توان ‏از حضور نامزدهای موجود در انتخابات آتی با قاطعیت سخن راند. باید منتظر ماند ودید سیب انتخابات دهم قرار است ‏چند دور دیگر بزند!‏