جودی آلن
نظر سنجی های جدید نشان دهنده تضاد عجیبی میان احساسات عمومی در مورد جنگ جاری آمریکا در افغانستان از یک سو و امکان افزدون جبهه دیگری به این درگیری نظامی، یعنی ایران از سوی دیگراست.
اگرچه اکثر آمریکایی ها خواهان عقب نشینی فوری نیستند، ولی تعداد رو به افزایشی نسبت به دخالت ایالات متحده در افغانستان تردید دارند. نتایج گزارش مرکز تحقیقات نظرسنجی پیو در ماه نوامبرحاکی از آن است که 56 درصد از مردم از استفاده از زور حمایت می کنند که این کاهش 8 درصدی را نسبت به ماه ژانویه نشان می دهد. از سوی دیگر نظرسنجی پیو نشان می دهد میزان حمایت آمریکایی ها ازحفظ نیروهای نظامی در افغانستان تا زمانی که کشوربه پایداری و ثبات برسد 50 درصد است که این نیز کاهشی 7 درصدی را نشان می دهد. علی رغم این موضوع از هر چهارآمریکایی سه نفر معتقدند تصاحب قدرت توسط طالبان در افغانستان تهدیدی عمده برای ایالات متحده به حساب می آید.
اما درحالیکه اشتیاق برای دخالت در افغانستان کمرنگ شده، ولی نظرسنجی پیو در ماه اکتبر نشان داد که آمریکایی ها به نسبت 61 درصد به 24 درصد معتقدند جلوگیری از ایران در گسترش سلاح های هسته ای از درگیری نظامی با آن کشوراهمیت بیشتری دارد. در این نظرسنجی همچنین مشخص شده است که پشتیبانی قوی برای مذاکرات مستقیم با ایران وجود دارد ولی اکثر آمریکایی ها فکر نمی کنند این مذاکرات نتیجه ای داشته باشد. در برابر انتخاب میان یک ایران مسلح به سلاح هسته ای و اقدام نظامی، اکثر آمریکایی ها جنگ را انتخاب می کنند.
تمایل ظاهری افکار عمومی ایالات متحده به جنگ با ایران در مقابل طرفداری از خروج نیروهای آمریکا ازافغانستان، ممکن است گیج کننده به نظر رسد. سلاح های هسته ای، البته همواره باعث ترس عمومی بوده است. اما دیگر دشمنان ایالات متحده، به ویژه کره شمالی هم نه تنها تهدید بلکه قابلیت سلاح های هسته ای خود را نیز ثابت کره است. علاوه بر این، ایران تا کنون هرگزبه ایالات متحده حمله نکرده است ولی عاملان حمله گسترده به آمریکا در افغانستان پناه گرفته اند.
البته عوامل دیگر، به عنوان مثال ذخایر عظیم نفت، نزدیکی نسبی به اسرائیل و توانایی قطع دسترسی به خلیج فارسی، ایران را به یک موضوع بسیار حساس بدل کرده است. با این حال جالب است توجه کنیم که تضاد بین نگرش نسبت به افغانستان و ایران در افکار عمومی آمریکا درنگرش آمریکایی ها نسبت به عملیات نظامی در سایر نقاط در دهه های گذشته هم سابقه دارد. آمریکایی ها به طور کلی مایلند جنگ هایشان موفق آمیز و یا حداقل کوتاه مدت باشد.
جنگ ویتنام نمونه تاریخی از رفتار آمریکا در درگیری های نظامی در سال های بعد از جنگ جهانی دوم به حساب می آید. در نگاهی به گذشته، اکثریت بزرگی از مردم آمریکا در حال حاضر فکر می کند فرستادن سربازان ایالات متحده برای مبارزه با ویتنام یک اشتباه بوده است. اما زمانی که اولین آمریکایی ها وارد جنگ شدند این نظر اکثر مردم نبود. در ماه اوت سال 1965، موسسه گالوپ در یک نظر سنجی پرسید آیا تصمیم برای فرستادن سربازان آمریکا به ویتنام اشتباه بود؛ 60 درصد گفتد نه؛ در حالیکه تنها 24 درصد گفتد بله. در ژانویه 1367، هنوزهم اکثریت معتقد بودند اشتباه نبوده است (32 درصد بله، 52 درصد ندارد).
معذالک یک سال بعد، همراه با افزایش تلفات نیروهای آمریکا، مردم به طور جدی تردید کرده و 46 درصد دخالت ما را اشتباه دانستند، ولی هنوز 42 درصد اینگونه فکر نمی کردند. در اواخر ژانویه 1969، معتقدین به اشتباه بودن عملیات نظامی 52 درصد، وموافقان 39 درصد بودند. این نسبت همچنان افزایش یافت تا در ماه آوریل سال 1995، درنظر سنجی موسسه گالوپ 71 درصد از مردم دخالت ایالات متحده در جنگ ویتنام را یک اشتباه می دانستند.
نگرش مردم آمریکا به جنگ در عراق هم مسیر مشابهی طی کرده است. در زمان تهاجم ایالات متحده در بهار سال 2003، از هر 10 نفر 7 نفر معتقد بودند حمله نیرو های آمریکایی علیه صدام حسین تصمیم درستی بوده است. تا اواخر سپتامبر 2004، نظر سنجی سازمان پیو نشان می دهد نیمی ازمردم (54 درصد) هنوز فکر می کنند جنگ عراق “به ویتنام دیگری” تبدیل نخواهد شد. اما بعد ازاین تاریخ این نسبت رو به کاهش گذارد. در شروع فوریه 2005 (با یک جهش به 51 درصد در ماه فوریه 2006)، کمتر از نیمی از آمریکایی ها معتقد بودند جنگ عراق تصمیم درستی بوده است.
با نگاهی دقیقتر به افکار عمومی آمریکایی ها در این موارد و دیگر اقدامات ایالات متحده، میتوانیم ببینیم که آمریکایی ها در مورد جنگ چندان ضعیف النفس نیستند؛ اما مایلند جنگ ها کوتاه باشد یا حداقل پیروزباشند و البته ترجیحا هر دو. هشت سال جنگ در افغانستان دیگر شانس خود را برای جلب حمایت افکار عمومی از دست داده است.
منبع: یو اس نیوز - 24 نوامبر 2009