چه کسی در جمهوری اسلامی بیکار است؟

جمشید اسدی
جمشید اسدی

پیش از آنکه به پرسش “ چه کسی در جمهوری اسلامی بیکاراست”، پاسخ دهیم، بدین بپردازیم که آیا اصلا در کشور ‏بیکاری هست و اگر آری چند نفر؟ البته پاسخ به این پرسش هم کار آسانی نیست، چون آمار رسمی منابع مختلف کشور ‏با یکدیگر همخوانی ندارند.‏

بین آمارهای مرکز آمار و بانک مرکزی، دو مرکز اصلی تولید آمار در ایران، در باره شمار بیکاران اختلاف است. ‏گذشته از این، در بسیاری مواقع آمارهای این دو با آمارهای مورد استناد مقامات دولتی نمی خواند. بر همه این ها ‏اضافه کنید آمار سازمان های بین المللی را که معمولا با هیچ یک از آمارهای رسمی کشور هماهنگ نیستند. با وجود ‏همه این ها، کسی نیست که بیکاری را یکی از مشکلات اصلی اقتصاد ایران نداند.‏

قصد و آهنگ ما هم در این نوشته، پی بردن به شمار تقریبی بیکاران کشور از ورای آمار هاست و نیر دانستن اینکه چه ‏کسی در جمهوری اسلامی بیکار است. ‏

شمار بیکاران کشور. در بهار 1387، نرخ بیکاری 69 درصد و شمار بیکاران در کشور 22 میلیون نفر اعلام شد ‏‏(سایت اینترنتی خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، چهارشنبه 12 تیر، 1387، به نقل از دکتر محمد مدد ـ رییس مرکز ‏آمار ایران ـ در حاشیه سمینار معاونان برنامه‌ریزی و مدیران کل آمار و اطلاعات)، در حالی که دو سال پیش از آن و ‏براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385، نرخ‎ ‎بیکاری 7512 درصد اعلام شده بود. کاهش نرخ ‏بیکاری در این مدت کوتاه و یک رقمی شدن آن پس از سال ها، از سوی هواداران‏‎ ‎رئیس جمهور محمود احمدی نژاد، ‏به سیاست های دولت و به ویژه طرح های زود بازده وی نسبت داده شد.‏

اما با توجه به رشد جمعیت فعال از یک سو و ظرفیت پایین اقتصاد ایران برای ایجاد اشتغال از سوی دیگر، امکان ‏کاهش نرخ بیکاری تا این سطح مورد تردید است. چرا که در سرشماری سال1385، شمار جمعیت فعال حدود 23 ‏میلیون، شاغلان 520 میلیون، بیکاران 52 میلیون نفر و نرخ بیکاری 512 درصد اعلام شده بود. از آن تاریخ به بعد ‏هم، جمعیت فعال با رشد چهار درصدی به حدود ۲۵ میلیون نفر در سال 1378 رسید. یعنی برای آن که نرخ بیکاری از ‏‏512درصد در سال 1385، به59 درصد در سال 1387 رسیده باشد، باید سالی 61 میلیون کار ایجاد شده باشد. حال ‏آنکه در شرایط تحریم های بین المللی، نرخ بهره دستوری و دشواری اعطای اعتبار، تورم بالا، قرارداد های بدون ‏مناقصه با نهاد عمومی کشور و ناتوان سازی بخش خصوصی، اقتصاد ایران ظرفیت ایجاد سالی 61 فرصت شغلی را ‏ندارد. مثلا در همین مدت دو سال 1387ـ1386 فعالیت در بخش ساختمان که نقشی کلیدی در اقتصاد کشور دارد، به ‏شدت رو به کاهش گذارد و به دنبال آن، اشتغال نه تنها در بخش ساختمان، بلکه در تولید آهن و فولاد، آجرپزی و ‏مصالح ساختمانی چون شیشه و در و پنجره و بسیاری دیگر از صنایع مرتبط نیز فرو افتاد. ‏

بدین ترتیب، بدون گزافه می توان، شمار بیکاران ایران را بین سه تا سه و نیم میلیون نفر تخمین زد. کمااینکه برخی از ‏آمارهای منتشرشده در خود کشور هم از این تخمین دور نیستند. البته کارشناسان مستقل آمار بیکاران را بیشتر از چهار ‏میلیون نفر برآورد می کنند.‏

خوب آنچه شرحش رفت، کمابیش گزارشی بود از شمار بیکاران. اما دقیقا چه کسی در کشور بیکار است؟ به کوتاه ‏سخن: جوانان، دانش آموختگان، زنان و ساکنان مناطق عقب افتاده.‏

افزایش نرخ بیکاری جوانان.‏‎ ‎‏ جمعیت ایران از آغاز انقلاب 1357 تا به امروز، تقریبا دو برابر شده است. کسانی که در ‏سال های بعد از انقلاب متولد شدند، از اواسط دهه 1370 به تدریج به دنبال کار شدند و اما بسیاری از ایشان در این مهم ‏غالبا ناکام ماندند. نرخ بیکاری شهروندان جوان15 تا 29 ساله، از 14.8 درصد‏‎ ‎در سال 1375 به 23 درصد در سال ‏‏1385 افزایش یافت (بررسی‎ ‎بازار کار در سرشماری دهه ‌۷۵ تا ‌۸۵ ؛ افزایش نرخ بیکاری در این‏‎ ‎دهه، ماهنامه برنا، ‏‏۲۱/۰۳/۱۳۸۷، سایت هفته نامه بازار کار). این وضع به تدریج دشوارتر می شود، به طوری که بنا بر گزارش های ‏رسمی، نرخ بیکاری جوانان 18درصد، 821 درصد (سایت اینترنتی بی بی سی، نزدیک به ۲۲ درصد جوانان ایرانی ‏بیکارند، شنبه 10 شهریور 1386) و حتی 625 درصد اعلام شده است (سایت اینترنتی ادوار نیوز، سه شنبه 24 ‏اردیبهشت 1387، به نقل از رئیس مرکز آماردر حاشیه سمینار سراسری حساب‌های منطقه‌ای کشور)، یعنی بیش از ‏دو برابر نرخ بیکاری عمومی 69 درصدی در کشور. به بیان دیگر از هر چهار جوان ایرانی، دست کم یک نفر بیکار ‏است. ‏

تازه بسیاری از جوانان15 تا 24 سال، مشغول تحصیل اند و به دنبال کار نیستند و هم این از شمار جویندگان کار به ‏میزان قابل ملاحظه ای کاسته است.‏

تداوم بیکاری دانش آموختگان.‏‎ ‎نرخ بیکاری نیروی کار دارای تحصیلات عالی از چهار درصد‎ ‎در سال 1375 به 10.1 ‏درصد در سال 1385 افزایش یافته است. هر چند که در این مدت سهم شاغلان دانش آموخته از 9.6 درصد‏‎ ‎به 16.2 ‏درصد افزایش یافته، اما نرخ بیکاری ایشان 2.5 بیشتر شده است (بررسی‎ ‎بازار کار در سرشماری دهه ‌۷۵ تا ‌۸۵ ؛ ‏افزایش نرخ بیکاری در این‎ ‎دهه، ماهنامه برنا، ۲۱/۰۳/۱۳۸۷، سایت هفته نامه بازار کار). بدین ترتیب، نرخ بیکاری ‏تحصیل کردگان نیز بیش از نرخ متوسط بیکاری در جامعه است (سایت اینترنتی خبرگزاری کار ایران، ایلنا، به نقل از ‏وزیر کار و امور اجتماعی، دوشنبه 2 مرداد 1385).‏

در بررسی رابطه میان تحصیل و اشتغال در جمهوری اسلامی، باید گفت که بیشترین وزن بیکاری بر دوش تحصیل ‏کردگان دارای مدرک لیسانس و بهترین وضعیت شغلی از آن افراد دارای مدرک دیپلم دبیرستان و پایین تر از آن است ‏‏(امیر جعفرزاده (1386)، بیکاری در پیچ و خم آمار، نشریه گزارش سال هفدهم، شماره 193، دی ماه 86). گذشته از ‏تلخی این آمار برای دانش آموختگان کشور، معنی ناگوار دیگر آن این است که در دوران اقتصاد دانایی و مبتنی بر ‏اطلاعات، اشتغال در کشور متکی به کارشناسی و فنآوری های جدید نیست و ناچار به منخصصان نیازی نیست. با ‏توجه به افزایش شتابان پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها و‎ ‎موسسه‌های آموزش عالی در سال‌های اخیر و فارغ‌التحصیل‌ ‏شدن آنها در سال‌های پیش رو، بازهم‎ ‎شاهد افزایش بیشتری در نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها خواهیم بود‎. ‎‏ ‏‏(بررسی‎ ‎بازار کار در سرشماری دهه ‌۷۵ تا ‌۸۵ ؛ افزایش نرخ بیکاری در این‏‎ ‎دهه، ماهنامه برنا، ۲۱/۰۳/۱۳۸۷، ‏سایت هفته نامه بازار کار).‏

این در حالی است که در دیگر کشورهای در حال رشد، نیروی جوان دانش آموخته به سرعت جذب بازار کار می شود. ‏به طوری که در سال 2008، همچون سال 2007 میلادی، بیشترین افزایش دستمزد و حقوق، نه در کشورهای ‏پیشکسوت صنعت و توسعه، بلکه در کشورهای نوظهور و در حال رشد سریع ضورت گرفته است.‏

جدول 1. تخمین افزایش دستمزد در سال 2008 میلادی

jadval784.jpg

مأخذ : روزنامه فرانسوی ‏Le Figaro‏ سه شنبه25 مارس 2008 (صفحات اقتصادی)، به نقل از گزارش مؤسسه بین ‏المللی ‏ECA International‏.‏

علت اصلی افزایش دستمزد در این کشورها، ناشی از تقاضای بالای کارآفرینان ملی و شرکت های چند ملیتی برای ‏نیروی کار متخصص است و درست به همین دلیل انتظار می رود که دانش آموختگان کشورهای نامبرده در سال های ‏در پیش رو نیز از امکانات مالی بهتری برخوردار شوند.‏

افزایش نرخ بیکاری زنان.‏‎ ‎نرخ بیکاری زنان در دهه 1375 تا 1385، سریع‌تر از‎ ‎نرخ بیکاری مردان افزایش یافت. از ‏این گذشته به حاظ سنی و تخصیلی، وضع کار زنان به مراتب بدتر از مردان است. ‏

میزان بیکاری زنان جوان 15 تا 24 سال، بیش ار مردان خوان است: 329 در برابر 519. (سایت اینترنتی ادوار ‏نیوز، سه شنبه 24 اردیبهشت 1387، به نقل از رئیس مرکز آماردر حاشیه سمینار سراسری حساب‌های منطقه‌ای ‏کشور، نبابر گزارش فصل بهار سال ۱۳۸۶مرکز آمار ایران).


در دوره 1375 تا 1385، نرخ بیکاری‎ ‎زنان دارای تحصیلات عالی از 4.7 به 16.7 درصد رسید که بسیار بیَشتر از ‏نرخ بیکاری مردان کارآموخته است (به نسبت 3.7 و 6.8 درصد). این مقایسه به روشنی، فشاربیشتر به نیروی کار ‏زنان دارای تحصیلات‎ ‎عالی در بازار کار جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد، اما از آن جا که شمار پذیرفته‌شدگان دختر ‏از شمار مردان فزونی گرفتنه است، شور بختانه باید گفت که پس در آینده نیز نرخ بیکاری زنان دانش آموخته در ‏افزایش خواهد یافت

نرخ طلاق که رو به‎ ‎افزایش است و این امر بر تعداد خانوارهای زن سرپرست خواهد افزود. بدین ترتیب هر چه بیشتر ‏می گذرد، خانوارهای تحت سرپرستی زنان، دانش آموخته یا نه، با‎ ‎احتمال بیشتری زیر خط فقر قرار خواهند گرفت. و ‏انواع آسیب‌های اجتماعی چون اعتیاد، فساد، انواع جرم و جنایت تهدیدشان خواهد کرد. چه دورنمایی!‏‎ ‎

افزایش نرخ بیکاری در مناطق محروم.‏‎ ‎نرخ بیکاری در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است‎ ‎که دلیل آن ‏اشتغال کم ایجاد شده در روستاها در مقایسه با عرضه جدید نیروی کار است. در دهه 1375 تا 1385، بیشترین افزایش ‏نرخ بیکاری کشور مربوط به استان سیستان و بلوچستان بوده است.‏‎ ‎‏ (بررسی‎ ‎بازار کار در سرشماری دهه ‌۷۵ تا ‌۸۵ ؛ ‏افزایش نرخ بیکاری در این‎ ‎دهه، ماهنامه برنا، ۲۱/۰۳/۱۳۸۷، سایت هفته نامه بازار کار). نبا بر منبعی دیگر، نرخ ‏بیکاری در استان لرستان نیز بالا و در حدود 17 در صد بوده است.‏

با وجود این، بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، بیکاری جوانان در مناطق شهری بسیار بالاتر از مناطق روستایی ‏است. گویا با توجه به مهاجرت های گسترده سال های اخیر از روستاها به شهرها، نرخ بیکاری جوانان مانده در روستا ‏کمتر از بیکاری جوانان شهری است.‏

بیکاری، مشکل حل ناشدنی حمهوری اسلامی؟‎ ‎هر سال دست کم حدود هشتصد هزار نفر وارد بازار کار کشور می ‏شوند. پس برای نگه داشتن نرخ بیکاری در سطح کنونی و جلوگیری از افزایش آن، می بایستی هر سال به همین میزان ‏فرصت شغلی ایجاد شود. تازه اگربنا بر کاهش نرخ بیکاری باشد، می بایستی سالی یک میلیون و ۲۰۰ هزار فرصت ‏شغلی ایجاد شود.‏

اما کارشناسان اقتصادی بر این باورند که ایران برای غلبه بر مشکل بیکاری، نیازمند رشد اقتصادی بالای هفت درصد ‏است اما در طول چند سال گذشته متوسط رشد اقتصادی در حد پنج درصد بوده است. آن هم به لطف افزایش قیمت نفت ‏که زین پس می بایستی شاهد کاهش نسبی آن بود.‏

ازآن بدتر، فضای کسب و کار هم که برای سرمایه گذاری داخلی مناسب نیست، کمااینکه همین در سال 1386، سرمایه ‏ایرانی موجود در امارات تا 200 میلیارد دلار برآورد می شد و از قرار سالیانه حدود 80 میلیارد دلار نیز به آن اضافه ‏می شود (سید محمد مهدی پورفاطمی (1386)، هیچ دولتی به اندازه دولت نهم مردم را سرگرم وعده و غرق مشکلات ‏نکرده است، نطق پیش از دستور در مجلس، دوشنبه 24 دی، روزنامه اعتماد ملی).‏

وضع سرمایه گذاری خارجی هم که با توجه به تحریم ها بسیار وخیم تر است. سهم کشور ما از سرمایه‌گذاری مستقیم ‏خارجی که در سال ‏‎2006‎‏ به 919 میلیارد و در سال 2007 به یک تریلیون و 200 میلیارد دلا‌ر رسید، نزدیک به صفر ‏بود. از کشورهای آمریکا، اروپا، چین و روسیه گذشته، ترکیه 6/9، امارات متحده عربی 12 میلیارد، پاکستان 1/2، ‏اردن 5/1، قزاقستان 71 و سوریه 50 میلیارد دلا‌ر سرمایه خارجی به خود جذب کردند. در کشور ما، این رقم در ‏سال 85 تنها 30 میلیون دلا‌ر بوده است (کاظم نصیراف (1386)، ارزیابی سیاست‌های اقتصادی دولت در راستای ‏شعار عدالت‌طلبی و مهرورزی: تورم را مهار کنید، روزنامه اعتماد ملی، 19 دی ماه، کد خبر : 53392. ‏www.roozna.co‏).‏

خوب حالا اگر پول نفت نباشد برای کمک و اعانه به مردم و سرمایه گذاری صورت نگیرد برای به راه انداختن تولید و ‏ایجاد شغل، آن وقت چگونه می توان به حل مشکل بیکاری امیدوار بود؟ راستی اگر در کشوری، جوان و دانش آموخته ‏و زن و استان محروم نشین، با کار سالم و دسترنج نتواند هزینه های زندگی و نیازهای خود را برآورده سازد، به سمت ‏و سوی چه چاره ای خواهد رفت؟ ‏