چهل کلید ♦ شعر

نویسنده

در این شماره3 شعر گیلکی با برگردان فارسی از شیون فومنی. دکتر احمد ابو محمود هم این شعرها را ‏بررسی کرده است..‏

fumaniketabb.jpg

‏1- شعرها

‎ ‎‏3 شعر گیلکی با برگردان فارسی از شیون فومنی‎ ‎

یک

پرده پوش

کنار خورده ننَا

درجک،

واکوده کورَا مانِه

تاسیانی نها‏

خانه

ئی چی اینگار

اِویرِا بوسته دَرِه…‏

ترجمه:‏

پشت دری کنار زده نیست

پنجره، ‏

به کسی می ماند که چشم دارد‏

اما نمی بیند

خانه را دلتنگی پُر کرده است‏

انگار

چیزی

گُم شده است…‏

دو

من،

اَیاز بوخورده چَچ

تو،

علف زارانه شه

تی کشه‏

تا

می کشه-‏

‏- ئی تا آهو پرشه…‏

ترجمه:‏

من،

خزه ی یخ زده ام

تو،

شبنم علفزاران

آغوش تو

تا ‏

آغوش من-‏

‏- به قدر یک پرش آهو

فاصله است

سه

خوشَا دَم

تی شه بزه دیمَا

واوررازم

تی گردنَا‏

‏- عین ِ نخ جوکوده یاس

آخ!‏

اگه چُوپُور بایه

می دس…‏

‏ ترجمه:‏

می بوسم صورت شبنم زده ات را

می آویزم

‏- چونان یاس های نخ کرده‏

بر گردنت

آه! اگر دست کرختم

جان بگیرد…‏

‏2- نگاه‏

‎ ‎شکار لحظه‎ ‎

دکتر احمد ابومحمود ‏

یک لحظه ی کوتاه در احساس، یک دریافت آنی؛ مثل زمان، که می گذرد و عکسی که ناگاه یک لحظه ی آن ‏را ثبت کند؛ توصیفی که از هر قطعه از این اشعار می توان داد همین است. شکار لحظه های احساس است از ‏طبیعت، از محیط، از هر چه در اطراف است. ‏

تخیلات آنی، ویژگی های این قطعه کوتاه است. اگر هنر عکاسی را شکار لحظه ها نامیده اند، این اشعار نیز ‏هم چنان است؛ و هر کدام در یک لحظه گوشه ای از ذهن را تسخیر می کند. آیا می توان لطافت و ظرافت این ‏قطعه ها را در زبان گیلکی انکار کرد؟ آیا می توان کاربرد شوخ و دقیق گیلگی را در این اشعار نادیده گرفت؟ ‏آیا می توان مضمون پردازی ها و مضمون یابی های این شعرها را دست کم گرفت و بی ارزش یا حتا کم ‏ارزش شمرد؟ هیچ خواننده و منتقد با انصافی نمی تواند چنین کند. آگاهی به مبادی و مبانی نقد ادبی، اجازه ی ‏چنین کاری را نمی دهد.‏

گرچه برخی مفتقد بودند که شیون در گیلگی هیچ شعر جدی ندارد، به ویژه در شعر نیمایی؛ در شعر نو، اما ‏چنانچه از غزل ها و دوبیتی های او چشم بپوشیم – که اغلب جدی و لطیف هستند- در باره ی این مجموعه ‏چه می توانیم بگوییم؟! نهایت این که شعر او، شعر آه و ناله های مادر مرده وار نیست. شعر او جدی است اما ‏شعر نجات است. شعری نیست که شاعری واخورده و سرخورده، تنها از درد جدایی خویش ناله سر دهد تا ‏همه ی عالم بدانند که او از معشوقش دور افتاده است! خوب این به مردم عالم چه ربطی دارد؟! خودن تلاش ‏کن.‏

بنابراین در شعر او بی ارادگی و واخوردگی نمی بینیم. سرخوردگی های او شبه روشنفکرانه نیست. او مثل ‏آبی است که از هر جا جلویش را ببندند و از راه دیگر می رود و در جا نمی ماند. نمی خواهم حرف های ‏تکراری را بگویم که اغلب اشعار او تصویر زندگی و احساس های مردم است. و بیان زبان و دل مردم ‏زادبومش؛ این را روشن تر از خورشید می بینیم. از این مساله بسیار سخن گفته شده است و شکی در این ‏مورد به ویژه در روایت های باقی نمی ماند.‏

محیط او طبیعت گیلان است و طبیعت گیلان، هر چه در جهان است دارد، آب و دریا و باران و رود، درخت ‏و جنگل و گا و گیاه و خار، پرنده و خزنده و چرنده و درنده، تپه و کوه و ماسه زار. کشاورز و فروشنده و ‏دستفروش و دوره گرد و دامدار و… دیگر چه می خواهی؟! آسمان آنجا آبی است، همه جایش آبی است، ‏سیاهی در آسمان نمی بینی مگر اینکه پرنده ای باشد در گذار. یکی از مهم ترین ویژگی هایی که نیما در شعر ‏نو پدید آورد تاثیر محیط بود. تاثیر پذیری ذهن از محیط و بازتاب آن در شعر، پس از نیما از تشخص های ‏ویژه ی شاهران پس از نیما است. همه ی شاعران معاصر؛ یعنی نو پرداز، به گونه ای چهره ی محیط خویش ‏هستند و با آن در شعر خود پیوندی ناگسستنی دارند. مگر می توانی شعر اخوان را بخولنی و چهره ی جنوب ‏را نبینی؟! یا خود نیما را، رویایی را و… و مگر می توان شعر شیون را بخوانی و از طبیعت سرسبز شمال ‏و مردمش نشانی نیابی؟!‏

بارزترین ویژگی شیون در همه شعرهایش – چه گیلکی و چه فارسی- همین است. اکنون در این اثر، هم آن را ‏می بینی و هم زبان گیلکی را. زبان را که حامل فرهنگ و اندیشه و احساس است، واؤه ها، اصطلاحات و ‏کنایات بومی، نگاه و نگرش محلی و…‏

مهم این است که وی به واقع، در این اشعارش، توان گیلکی را برای بیان رقیق ترین عواطف به رخ می کشد. ‏گاهی در اشعارش به واژه های گیلکی و اصطلاحات محلی ای بر می خوری که تنها اصیل ترین و قدیمی ‏ترین گیلکان می شناسند و می فهمندنش. کاملا هویداست که اطلاعات بسیار خوبی از فرهنگ و زبان بومی ‏خود دارد. خود در زبانش واژه ها و اصطلاحاتی را دیده ام که از بسیاری از گیلکان پرسیدم و نمی دانستندش. ‏چقدر باید در عمق روستاها رفته باشد و شنیده باشد و فهمیده باشد تا توانسته باشد به چنین کشف هایی دست ‏بیابد؛ کشف در فرهنگ عمق. کمتر شاعر بومی چینین کرده است.‏

‏ شیون در حوزه ی شعر، در قالب های غزل و مثنوی و رباعی و دو بیتی و نیمایی و سپید، آثاری ماندگار از ‏خود به یادگار نهاده است و به راستی در همه ی این قالب ها پیروز از آب و آتش بیرون آمده است؛ هم چنین ‏در شعر روایی و غیرروایی و ترانه سرایی.‏

چهره ی شعر امروز ایران، چهره ی غنایی است. شیون نیز شاعر امروز است با چهره ی غنایی امروز. اگر ‏چه در باره ی ادبیات غنایی، گفته اند که شاعر، “من” خویش را به نمایش می گذارد، اما گمان ندارم که این ‏تعبیر کاملی باشد؛ می توانی که بگوییم “من” خویش را نیز به نمایش می گذارد. یعنی نه تنها “من” خویش، ‏بلکه “من” جامعه و مردم را نیز.‏

باز هر چند ممکن است گفته شود، اگر “من” جامعه و مردم به نمایش گذاشته شود، شعر جنبه ی تعلیمی می ‏یابد، ولی باید توجه داشت که شاعر، اگر نگرش و نظر خود را مستقیم نشان ندهد و هدفش هدایت نباشد نمی ‏تواند تعلیمی باشد. شعر تعلیمی آن است که هدفش هدایت به وسی نگرشی ویژه باشد و این هدایتگری بر شعر ‏غالب شود؛ اما اگر هدف، تنها بیان و توصیف باشد و خواننده، ازادانه احساس کند و خودش راه بیابد، نمی ‏توان آن را تعلیمی دانست.‏

در این مجموعه، روح شیون دمیده شده و ذوق و زیبایی ها و ریزبینی ها و کشف عاطفی او از محیط کاملا ‏هویداست. هر قطعه را به سادگی می توانی به ذهن بسپاری و با زمزمه کردنش با آن یکی شوی، انگاه شعر ‏او با تو متحد می شود، به وحدت می رسد؛ وحدت احساس.‏

بدون تردید ترجمه ها به خوبی نمی توانند کل ظرافت های بیانی و زبانی را انتقال دهند؛ چرا که حتا بسیاری ‏واژه ها و اصطلاحات و کنایات، تداعی های متفاوت و گسترده ای را در اهل زبان و محیط ایجاد می کند که ‏قابل انتقال نیسا؛ مگر اینکه با توضیحاتی مفصل همراه باشد تا مقداری بتواند نقیصه ترجمه را جبران سازد.‏

‏ بخشی از مقاله ی شکار لحظه از کتاب “خیاله گرده گیج” (پرسه ی خیال) : مجموعه شعر گیلگی با ‏برگردان فارسی- شیون فومنی- با کوشش و پژوهش حامد فومنی

fumaniketabbbb.jpg

‏3- در باره شاعر‏

‎ ‎شیون فومنی : شاعری بومی در گستره ی ملی”‏‎ ‎

شیون فومنی (میر احمد سید فخری نژاد) از شاعران محبوب و مشهور خطه ی شمال در سوم دی ماه 1325ه ‏ش در شهرستان فومن دیده به جهان گشود او تحصیلات ابتدایی و سه ساله ی خود را در رشت سپری کرد و ‏بعد از آن به کرمانشاه کوچ نمود و سه ساله دوم دبیرستان را تا اخذ دیپلم طبیعی -1345 در آنجا گذراند. ‏

‏ شیون در سال 1346 وارد سپاهی دانش در طارم زنجان شد و یکسال بعد به استخدام اداره آموزش و ‏پرورش استان مازندران درآمدودر سال 1348 وارد زندگی زناشویی شد در کوچی عهده دار مدیریت و ‏تدریس در یکی از مدارس فولادمحله ساری گشت و تا سال 1351 با تمام مشکلات دست و پنجه نرم کرد و ‏عاشقانه به رسالت خود که همانا تعلیم و تربیت بود پرداخت و پس از آن نیز دردیگر نقاط گیلان به این شغل ‏شریف باز هم ادامه داد.‏

او در سال 1374 مبتلا به بیماری نارسایی کلیه شد و یک سال بعد برای درمان این نارسایی به وسیله دیالیز ‏به تهران کوچ کرد و در همین سال با توجه به درد بیشمار موفق به اخذ فوق دیپلم (تجربی) از دانشگاه تربیت ‏معلم گشت.‏

شیون در سال 1376 ه.ش پس از سالها تدریس و تعلیم و تربیت فرزندان این خاک طربناک بازنشسته شد.‏

او در شهریورماه 1377 پس از یک دوره بیماری مزمن کلیوی و انجام پیوند کلیه در یکی از بیمارستانهای ‏تهرانروی از نقاب خاک کشید.‏

آرامگاهش در بقعه سلیمانداراب رشت بنا به وصیتش در کنار سردار بزرگ میرزا کوچک جنگلی است.‏

او علاوه بر آثار ارزشمند و ماندگار چهار فرزند به نام های حامد – کاوه – دامون و آنک – دختر قصیده نذر ‏‏– نیز به یادگار نهاد.‏

شیون فومنی یکی از شاعران نیرومند زمان ما بود که وی را باید شاعر دو زبانه نامید. بطور کلی شاعران دو ‏زبانه هم در عوام و مردم منطقه خود رسوخ می کنند و هم در گستره ی ملی جایگاه ویژه می یابند.‏

شیون فومنی به عنوان یکی از شاعران موفق دو زبانه در حوزه شعر محلی و بومی گیلکی را که داشت در ‏محاق فراموشی قرار می گرفت سینه به سینه تا آنسوی مرزهای کشورمان اشاعه و ارائه نمود و جاودانه ‏گشت و از سوی دیگر در حوزه شعر فارسی با انتشار مجموعه های شعر فارسی و ارائه قالبهای معمول و ‏مرسوم شعر فارسی از شاعران تأثیر گذار و توانای شعر معاصر بشمار می رود.‏

تحقیق و پژوهش در زمینه ی فرهنگ، و ادب گیلان و ارائه مجموعه اشعار گیلکی در قالب غزلیات، منظومه ‏ها و دو بینی های محلی است از جمله آثار قابل تأمل و ماندگار اوست.‏

علاوه بر اینها، ترانه سرایی یکی از جنبه های ادبی و هنری شیون است که با مهارت، چیرگی و تسلط بر ‏موسیقی، آواها و ملودی های محلی و فارسی از وی بعنوان موفق ترین شاعر ترانه سرا شناخت که در این ‏حوزه ترانه های متعددی از وی به وسیله خوانندگان نامور خوانده شده است. ‏

پرداختن به شعر فارسی از تبحر و قریحه ی سرشار شاعرانه ی شیون است که با انتشار مجموعه اشعار ‏فارسی از تبحر و قریحه ی سرشار شاعرانه ی شیون است که با انتشار مجموعه اشعار فارسی نشان داد از ‏توانایی ها و برجستگی ادبی برخوردار است و از این نظر گاه شیون، شعر و زبان شعری خود را محدود به ‏یک زبان، لهجه و منطقه ننمود با بهره گیری از فرهنگ و زبان مادری خود در عرصه ی زبان و فرهنگ ملی ‏که همانا شعر فارسی است پروازهای دیدنی یی داشته است.‏

شیون در کنار شعر گیلکی و شعر فارسی فعالیتهای پر دغدغه ای در سایر حوزه های ادبی داشته است از ‏آنجمله: شعر و ادبیات کودکان، قصه، داستان کوتاه و فیلمنامه (سناریو) از دیگر آثار ارزشمند اوست که طبعاً ‏برشی دیگر از توانایی های وی بشمار می رود.‏

 

‏ ‏